-
سوالهای با جواب یا بی جواب؟؟
جمعه 17 خردادماه سال 1387 11:31
سلام دوستان عزیزم حالتون خوبه؟ امیدوارم خوب خوب باشید. گاهی اوقات سوالی عجیب ذهنم رو درگیر خودش می کنه، اینکه وجود ما توی این جهان به چه علته؟ و ما باید چه نقشی رو ایفا کنیم... می دونم که این سوال خیلی کلیه و جوابش رو هم اغلب در قالب یک جمله این طوری شنیدیم : تلاش کنیم برای رسیدن به هدف هایی که در زندگی داریم! ولی به...
-
پشتکار ... !!
شنبه 11 خردادماه سال 1387 01:25
جدید نوشت : طی روزهای اخیر با رواج نوعی بیماری خطرناک متوجه ناپدید شدن یکی از دوستان به نام رضا مشتاق شدیم٬ هر چند عملیات واکسینه انجام نشد و این پرونده باز ماند اما با گذشت زمان و پیشرفت این ویروس طی این روزها متوجه ناپدید شدن یکی دیگر از اعضای این خانه شدیم با نام مرجان !! هنوز مشخص نیست که این ویروس چگونه قربانی...
-
رپ ؟! درد و دل یا دل درد ؟؟!
سهشنبه 7 خردادماه سال 1387 00:12
الان رپ به عنوان یه نوع از موسیقی بین جوون و نوجوون ها خیلی محبوب تر از سایر ترانه ها و آهنگ ها شده ! و یکی از دلایل این محبوبیت اینه که تو رپ میتونی حرفاتو داد بزنی ! انتقاد کنی ! از اونجا که سایر سبک ها دیگه ظرفیت و توانایی گنجوندن حرفای امروز و نسل جوون رو نداره ! رپ میتونه این کمبودو جبران کنه ! با توجه به زیر...
-
دوستان عزیزان من دوستون دارم!
پنجشنبه 2 خردادماه سال 1387 11:51
هوالمحجوب یا هوالمحبوب سلام سلام سلام سلام به دوستایه خوبم دلم برا همهتون تنگ شده می خوام اینجا حرف بزنم برای نوشتن و صحبت کردن اینجا با خیلیا حرف زدم که چی بنویسم یکی گفت از عدالت بنویس اما فکر کردم که فقط می تونم بنویسم وقتی نمی تونم براش کارمهمی انجام بدم دلم می گیره حتی از گفتن نا عدالتی ها یکی گفت از شاگردام...
-
"قصهی من و این همه عشق" /// توضیح واضحات
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 18:11
سلام جوجو ها اول برای طولانی شدن این پست عذر خواهی میکنم اما عقده ای شده بودم ....ببققققشید *** دو ماهی بود که از آشنایی من و "بهار" میگذشت. شب با هم قرار داشتیم. نزدیکیهای قرارمون بود که "ستاره" از دور به من چشمک زد. دلم لرزید. همین طور محو تماشای زیبایی "ستاره" بودم که نفهمیدم "مهتاب" از کدوم طرف پیداش شد. چقدر...
-
تکراری
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1387 21:59
شاید خیلی هاتون فیلم « واکنش پنجم » رو دیده باشین ! ... نه جانم اشتباه نکنین نمیخوام برم توی خط نقد و بررسیه فیلم ! ...... خیلی خلاصه داستان فیلم از این قراره که : یه خانومی شوورش سقط میشه دو تا هم بچه داره ! از لحاظ شرعی رو نمیدونم ، ولی چون از لحاظ قانونی هذانت بچه بعد از فوت شووَر ، با پدر شووره ، حالا پدر شووره...
-
آرامش یابی (مدیتیشن)
دوشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1387 23:36
واژه استرس کلمه جدیدی است . واژه کلی است که برای توصیف هیجانها و حالتهای مختلف به کار می رود . پیش از این ما گفته ایم که نگران "نگران "،"عصبی "،" گرفته "،"ناراحت " یا " هراسان " هستیم ، اما امروزه به نحوی روز افزون میگوئیم که اخساس میکنیم تحت استرس قرار داریم ما واژه " استرس " را برای اشاره به اینکه چه روز سختی را پشت...
-
کاملا انحصاری!!!
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1387 15:57
ژاپن و گیلاس: ۱- حدود چهارصد سال قبل در ژاپن برای پسر و دختری جوان اتفاقی رخ داد. اتفاقی که بعد ها موجب پیدایش مراسمی ویژه شد. دختر و پسری جوان که عاشقان ه یکدیگر را دوست داشتند بعد از سختی های بسیار و درست زمانی که به یکدیگر رسیده بودند دچار مشکلی غم انگیز شدند. پسر بنا به مقتضیات نظام حاکم در ژاپن بایستی به جنگ می...
-
نتیجه نهایی و ....
سهشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1387 22:17
سلام سلام کیف حال همگی ؟ خوش میگزره چیه بابا به جونه موشی اومدم نتیجه نهایی رو بزارم خوب خیلی منتظر داش رضا موندیم البته الانم در حال انتظار به سر میبریم داش رضا این بچگی مارو نادیده بگیر خوب نتیجه نهایی رو مرجان تو پست قبل تنظیم کرد الانم داد بهم که بزارمش ۱- فاصله بین هر دو پست ، سه روز ۲- اعضا در انتخاب موضوع برای...
-
نظر خواهی و ...
جمعه 6 اردیبهشتماه سال 1387 21:47
سلام بر اعضای محترم کته کله و شُمپِته خونه من ، خونه تو ، خونه او ، خونه ما ، خونه شما و خونه ایشان ! ها همون خونه ما این موش موشی برام پیغام گذاشته که ممکنه بره مهمونی ، واسه همین وقت نمیکنه پست نظر خواهی بذاره و ازم خواسته بود من زحمتشو بکشم ! جدی خیلی زحمت داره ... یههههنی از وقتی فهمیدم که باید زحمت بکشم همش استرس...
-
....
سهشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1387 15:00
سلام خدمت تمام دوستان عزیز . یه تازه وارد به جمعتون اضافه شد.تازه واردی که دلش می خواد تو جمع شاد و دوست داشنی شما عزیزان لحظات زیبایی رو تجربه کنه.البته اگه شما دوستان مایل به پذیرفتنش باشید.هر چند که میدونم بزرگوارتر از این حرفها هستید. نه شخصیت شاعرگونه دارم مثل ندای عزیز نه آنقدر شوخ مثل موشی و یوسف نه زیاد صحبت...
-
حیتا=؟؟
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 13:18
به نام او که حکیمانه مارا را با هم آشنا کرد... سلام.سلام.من حیتام.همون دختر بدقولی که پاشو به خونه نذاشته داره دبه در میاره! اما حقیقتش بد قولی نبوده،فقط چون من چند روز به نت سر نزدم،متوجه نشدم که نوبتمه.به جون خودم من بی تقصیرررررررررررم! اگه اجازه بدید دوست دارم اول اندر احوالات خودم کمی بگم.چون خیلی از دوستان اینجا...
-
خودشیفتگی چیست؟!
پنجشنبه 29 فروردینماه سال 1387 12:52
ریشه واژه خودشیفتگی و خودکامی، به اسطوره یونانی که تارسیوس بود، برمیگردد. تارسیوس مرد جوان خوش سیمائی بود که بسیار مجذوب خودش شد؛ به نحوی که کنار آب می نشست و ارتباطی با کسی نداشت، سرانجام عاشق عکس خود در آب شد و پنداشت که بهشتی است. بنابراین کوشید که او را بگیرد، ولی چون موفق نشد، مأیوس گردید و در پایان، از این...
-
!!!!!!!
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1387 11:31
سلاااااام علیکم جمیعا کیف حال همگی کوکه ؟ دیدم عمه حیتاکه آپ نکرد لااقل من پست بزارم که اعلام کنم اگه اومدن آپ کنن خوب موشی خودسر مرجانی که پیداش نیست قرار بود تو یاهو چت کنیم جونه شوما همش از اینجا میخواستیم حرف بزنیمااااا ولی خوب الان رفته احتمالا نفت جم کنه آخه نیست احمدی نجات بهمون قول داده بود نفتو میاره دم خونه...
-
من و ...
پنجشنبه 22 فروردینماه سال 1387 13:50
عرض سلام و ادب و احترام خدمت تک تک دوستان دنیای مجازی که امیدوارم روزی همتونو ببینم و از نزدیک با هاتون آشنا چند خطی در باره خود خودم؛ من..." ندا نامی حساس " ناطقی هستم که تکراری نیستم تمام احساس من سرد است و تاریک ، اما به نور ایمان دارم شب را بیشتر از روز دوست دارم چون بر این باورم که ... اندیشه های شب هنگام ژرف تر...
-
من حضرت عشق ملقب به ر و ز ب ه
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 11:18
جهان است شادان به اندیشهء نیک از اندیشهء نیک است گفتار نیک چون اندیشه و گفتار تو نیک شد نیاید ز تو جز به کردار نیک.. . . (این وسط دیدم هر کی می رسه واسه دینش تبلیغ می کنه! منم از دینم گفتم ) سلام سلام دویست تا سلام اولین پست من هم مثل همه ی این ملت بیکار! شجره نامه ست من حضرت عشق هستم٬ یعنی همون روزبه هستم که شدم حضرت...
-
بهار؛شروعی دوباره....
جمعه 16 فروردینماه سال 1387 02:24
زمستان گذشته است گلها شکفته اند و زمان نغمه سرایی فرا رسیده است و تو؛ای کبوتر من که در شکاف صخره ها و پشت سنگها پنهان هستی بیرون بیا و بگذار ؛صدای شیرین تو را بشنوم و صورت زیبایت را ببینم زیرا اکنون دیگر؛ زمستان به پایان رسیده است!!! سلام به همه دوستان عزیزم: یه سلام بهاری و پر انرژی: امیدوارم که سال خوبی رو آغاز کرده...
-
احضاریه دادگاه
چهارشنبه 14 فروردینماه سال 1387 19:26
تاریخ : ۱۴/۱/۸۷ کلاسه پرونده : ۶۵۷ ب ی س ک و ی ت ۶۷/۵۴۶۸لسیققغغعه۹۸۸۷۶۸۷ خواهان : مدیر وبلاگ خوانده : شهرزاد از سرکار خانم شهرزاد خانم دعوت به عمل می آید که در جلسه علنی روز چهارشنبه .. ها نه ! اصن هیچی بابا ! خیر سرمون گذرت اینورا افتاد ، تا امشب بیا وبلاگ رو آپ کن ... خب ؟ این احضاریه در مورخ ۱۴/۱/۸۷ توسط شهرزاد قصه...
-
عکس خونه ما
دوشنبه 5 فروردینماه سال 1387 17:36
سلام خب این عکسای ماست دیگه توضیح هم یه سریشون دارن یه عکسی هست که یه خونه است. اون نمای بیرونی خونه ماست. اون دوتا پرنده که دارن پرواز می کنن هر دوشون کلاغن!!فقط آقا رضا رنگشون کرده که جای قناری بفرشدشون ولی در موشی در خونه رو باز گذاشته در رفتن. اون میمونم مال یوسفه که جو گرفتدش و آبیش کرده. نرده ها رو هم من و مونا...
-
عید اومده ، عید اومده ، بهارهههههههههههه!!!
سهشنبه 28 اسفندماه سال 1386 21:43
خب...آپ شب عید نصیب خودم شد!!! دلم برای همتون تنگ شده بود...این خونه (یا به عبارتی دیوونه خونه!) عین یک آهن ربا منو به خودش جذب می کرد...به جون یوسف اگه دروغ بگم!!! همچین گرفته بودم که هی می رفتم کافی نت از خودم احساسات در می کردم اما دریغ از اندکی توجه!!! اول خودمو برای اوناییکه منو نمی شناسن معرفی کنم : من...
-
فراموشم نشد...
یکشنبه 26 اسفندماه سال 1386 13:20
تو چقدر ساکت و نجیب سر به زیر می آیی! از بلندای گردنه های خوش ییلاق... ژرف، وهمناک و زیبا ! ترانه هایت را میخوانم با بارانی که از چشم خانه ام جاری است جای به من بده تا در غمگین ترین لحظه هایت بیتوته کنم... شانه به شانه ات... پا به پایت و نفس در نفس هایت ! اینجا، خانه دیگر آفتاب گیر نیست... همسایگان، مهربانی را از یاد...
-
احضاریه دادگاه
شنبه 25 اسفندماه سال 1386 22:51
تاریخ : ۲۵/۱۲/۸۶ کلاسه پرونده : ۶۵۷ ب ی س ک و ی ت ۶۷/۵۴۶۸لسیققغغعه۹۸۸۷۶۸۷ خواهان : مدیر وبلاگ خوانده : داداش فرزادی از جنابعالی دعوت به عمل می آید که در جلسه علنی روز یکشنبه .. ها نه ! اصن هیچی بابا ! خیر سرمون گذرت اینورا افتاد ، فردا بیا وبلاگ رو آپ کن ... خب ؟ این احضاریه در مورخ ۲۵/۱۲/۸۶ توسط فرزاد خان رویت نشده...
-
پیانو ...!!!تفلدههههههههههه !!:دییییی
یکشنبه 19 اسفندماه سال 1386 05:57
بابا جووووووونه هرکی دوس دارین یکی بیاد آپ کنه دیگهههههههه !! پس کجان این مدیران که دم از مقررات میزنن !! اینایی که نیومدن آپ کنن رو یه توبیخ کنین اهههههههههه !!! من دفرسینگ دچار شدممممممممممممممم :(((((((((((((( ÐДЯK $cДЯЄਂ اول از همه بگم یه مناسبته خوشکل داریم اگه حدث زدین چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!! چه دوستای خوبی :دی...
-
تو را من چشم در راهم
پنجشنبه 16 اسفندماه سال 1386 14:23
به نام خداوند دوستی ها سلام سلام صدتا سلام حالتون خوبه؟ نمی دونم چرا این موشی ورپریده به من گفت که امروز ظهر آپ کنم ! منم تا از مدرسه اومدم دویدم به سمت کامپیوتر! اول در مورد خودم بگم چون باید به خواسته خودم احترام بذارم! اسمم مونا ( مطمئنم نمی دونستید!) ۱۷ ساله .متولد ۱۹ دیماهم.داداش ندارم ( متاسفانه) حسرتشو خیلی می...
-
¤سارا هستم...یک تیر ماهیه ۲۱ ساله !
دوشنبه 13 اسفندماه سال 1386 01:07
دلم خواست...مطلب رو پاکوندم(الان نوشت: بازم مطلب اومد سر جاش =)) ) و اما من کیستم: خوب... یه بیوگرافی کوچولو...فقط همینجا بگم که من شوهر نمیکنمااااااا گفته باشم: من سارا هستم...عمه خرموشک جونم...چشم آبی نیلو...گربه ای که بالاخره موشی رو قورت میده...خاطر خواه پر و پا قرص مرجان... عاشق کارتون OGYY... هستم.... یوسف...
-
سو استفاده ..!!
پنجشنبه 9 اسفندماه سال 1386 14:45
چند روز پیش بعد از مدت مدیدی !! هوس کتابخونه کردم ... مثل دخترای خوب رفتم کتابخونه و یه جای دنج واسه خودم پیدا کردم نشستم ... شروع کردم مطالعه کردن اکثر کسایی اونجا بودن دخترای پشت کنکوری بودن .... من حواسم هم به کتابم بود هم به دخترایی که در حال تست زدن !! بودن ( فضول خودتی !! من فقط خوابم گرفته بود ! ) یه خرده گذشت...
-
من یه جوون امروزی ام...!
سهشنبه 7 اسفندماه سال 1386 15:22
سکانس یک: تو خیابون دارم را میرم ..هندزفری تو گوشمه..آهنگ رپ که میخونه انگار می رم فضا..نیستم انگار..رو اعصابم را میره...عصبی ام میکنه...انگار بهم میگه فریاد بزن...ولی دوس دارم هی گوش بدم لامصبو.. پیرزن بیچاره نگام میکنه..گوشه ی خیابون با یه چادر نخی گل گلی وایساده..سردشه..استخوناش که می لرزه رو می فهمم..نگاش می کنم...
-
زمین...
شنبه 4 اسفندماه سال 1386 23:40
بعدن نوشته: ۱- عرض شود که ...آقا من الان اومدم واسه کامنتا یخده جوابیه بنویسم و با رفقا گپ بزنم که متاسفانه ...، هنوز تصویر و صدای بنده به علت همون سرما خوردگی برفکی وخط خطی هست ...، بعدشم اینکه اگه الان بیشینم به جوابیه نویسی ...اونخ کی به جا ما بشینه درس بخونه .رفقا و دوستان اگه اجازه بدن ... ما یه جا و کمپلت از همه...
-
سلام.خانمها و آقایون اجازه!
چهارشنبه 1 اسفندماه سال 1386 20:35
به نام یزدان پاک ! سلام به همه ی بچه های خونمون بلاخره اجازه دادن منم حرف بزنم ا اول بگم که من زیاد کامپوروتر بلد نیستم شاید بعدا عمو خودش براتون عکس گذاشت. دیگه عادت کردم هر چقدرم داداش یوسف زل بزنه به من حرفم دیگه یادم نمیره چون آبجی مرجان عمه سارا عمو موشی بنشفی جونام و…با منن ! من کیم؟ گفتم که تو باغ آسمونی تویه...
-
خود کرده را تدبیر نیست ... چرندیات ما رو تحویل بگیرید
جمعه 26 بهمنماه سال 1386 14:05
سلامون علیکم بر جمیعاً جمیعای کته کله های مهربانانه ولنتاینینتون مبارک شده رفت پی کارش اول بگم هر کی هر چی گرفته نص نص وگرنه شب همین دارکو رو میفرستم بیاد سروختتون موشی رد کن بیاد بالا هی مرجی اخ بیاد سارااااااااااااااااااا تو ام؟ داری پنهون کاری میکنی؟؟ داداش رضا الکی نپیچون و ژس نگیر که خودت END اینکاره ای ... دارکو...