« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

دوستان عزیزان من دوستون دارم!

 

 

 

هوالمحجوب یا هوالمحبوب

 

سلام سلام سلام

سلام به دوستایه خوبم دلم برا همهتون تنگ شده می خوام اینجا حرف بزنم برای نوشتن و صحبت کردن اینجا با خیلیا حرف زدم که چی بنویسم یکی گفت از عدالت بنویس اما فکر کردم که فقط می تونم بنویسم وقتی نمی تونم براش کارمهمی انجام بدم دلم می گیره حتی از گفتن نا عدالتی ها

 

یکی گفت از شاگردام بنویسم از درس ،امتحان اما دیدم همتون یه روزی شاگرد بودین و همتون در حد خودتون یکی بیشتر یکی کمتر تو مدرسه شیطنت کردین امتحانات هم همونیه که شما ها بعضیاتون یه زمانی دادین و یه عده هم الان درگیرش هستن

 

البته به نظر من امتحان بی تقلب به دانش آموز نمی چسبه اگر شده حتی یه کلمه و اگه دانش اموز تقلب نکنه برا چی ما مراقبت می کنیم

از همون اول به ما یاد می دن که اگه مراقبی بود سعی کن کارتو درست انجام بدی اگر مراقب یه لحظه غافل شد می تونی تقلب کن پس همون دانش آموز وقتی بزرگ شد تو کارشم این ذهنیت رو داره که مراقب اگه باشه فقط می تونی کارتو درست انجام بدی

وقتی معلمی تقلبی می بینه و چشم پوشی می کنه یعنی یاد می ده تو این جامعه می شه از همه چیز همممههه چیز چشم پوشی کرد حتی خیانت حتی جنایت و اینو از معلم می خوان که زیاد جدی نباشه اما نا محسوس حالا این بماند

 

و اصلا تو مدرسه به دانش آموزان حقوق جامعه خود و دیگران رو یاد نمی دیم

شاید من تو لابلای فیزیک، شیمی و کله پاچه یه حرفایی بزنم و این تاثیر رو چند نفر باشه که غنیمته اما وقتی پا شو می زاره تو جامعه می بینی اصلا حرف معلمش خریدار نداره کسی برنده است که تقلب زیاد می کنه پس بازم از اون چند نفر یه تعداد راهشو عوض می کنه می دونم حتی اون یه نفر هم غنیمته اما تاسفم از اینه که چرا ؟؟؟؟

 

یا همون سوالای کنکور که داره فروخته می شه آخه از چی بگم که این دلمون به درد نیاد

دلم می خواد از یه مبحث ، یا عنوانی حرف بزنم که توش درد جامعه نهفته یا آشکارا نباشه اما همه چی اینجا پره درده.

اما یه چیزی تو خونه ما هیچ غمی وجود نداره و این بازم جایه خوشحالیه

 عمو موشی جونمون که همیشه واسمون خوردنی می خره نازه همو رو خریداره

مرجانی که همیشه با حرفاش تسکین روحمونه و کمه کم یه لبخند رو لبامون حک می کنه و بقیه هم وظیفه های خودشونو انجام می دن که با هم هم یه محفل شاد داشته باشیم یه خونه ای که به هر کدومش می شه اعتماد کرد و هیچ وقت از اعتماد هم سوء استفاده نمی کنیم

 

یه پیشنهاد می گم روزانه هر کدومه ما با مشکلات زیادی مواجه هستیم و بعضیا شاید واقعا موندن تو اون مشکلشون بیاید اینجا یه گروه مشاوره را بندازیم

شاعر، روان شناس، کامپیوتر،اهل موسیقی، دریا نورد و بیشتر از همه پشت کنکوری و... از هر شغلی تقریبا داریم و از هر هنری نوشتن که بیشترتون تو این هنر موفقید به خاطر همین می گم یه گروه مشاوره داشته باشیم نه فقط برا خودمون برا هر کسی که بخواد البته من بلد نیستما اما می شه روش برنامه ریزی کرد

از یکی دیگه پرسیدم از چی بنویسم گفت از گذر عمر بنویس اما گفتم عمر که می گذره و آدما خودشون باید به این نکته برسن که ثانیه هاش غنیمته نذاریم لبخند  ازمون بگیرن هر چند تلخ اما می دونید چرا همتون مرجانیو دوس دارید چون همیشه تلاش می کنه براتون محیط شادی بسازه پس این تنمون این روحمون چقدر خوشحال می شه که ما شاد باشیم و بخندیم همین جمله که همه از بچگی یاد می گیرن "خنده بر هر درد بی درمان دواست"

پس بیایید همیشه بخندیم مثل مرجانی.

اما می دونم اینم شعاره اخه بعضی وقتا حتی اینم ازمون دارن به تاراج می برن اما می تونیم و اگه بخواهیم می تونیم بازم همون جمله که هکتون بلدین "خواستن توانستن است "

من بلد نیستم عکس بزارم عمو جون مثل همیشه کمکم کننننن

بازم میام

 

سلام.خانمها و آقایون اجازه!

به نام یزدان پاک !

سلام به همه ی بچه های خونمون بلاخره اجازه دادن منم حرف بزنم ا

اول بگم که من زیاد کامپوروتر  بلد نیستم شاید بعدا عمو خودش براتون عکس گذاشت. 

 دیگه عادت کردم هر چقدرم داداش یوسف زل بزنه به من حرفم دیگه یادم نمیره چون آبجی مرجان عمه سارا عمو موشی بنشفی جونام و…با منن !

من کیم؟

 گفتم که تو باغ آسمونی تویه یه رویای قشنگ چون من با هوشم و زرنگ مثل خرگوش و نازم مثل موش بابام اسممو گذاشته "خرموشناز" البته قراره آبجی بنشفه جونم کمی منو با روش از حال خوب به حال بد فرا فکنی کنه بعدم خود شناسی  کنه تازه فهمیدم داداش یوسفم با اون چشماش داشته همین کارو می کرده!!!!!!!!!!

در ادامه حرفام اینکه من لیلا هستم  دبیر شیمی وای تو رو خدا اینقدر ویش ویشش نیش نکنین من از اون معلم بدا نیستم با بچه ها با هم مدرسه رو بعضی  وقتا آتیش می زنیم از مرجان جونم ۲ سال بزرگترم دیگه به زبون نیارین من همو کوشولوم! 

در حال حاضر اونجایی که درس می دم چون دبیر کمه فیزیک زیست و… کله پاچه هم درس می دم

حالا دیدین هر کی جایه من باشه اینطوری میشه دیگه خل وچل نه من بدترم چل و خل!

شنارو دوس دارم کی با هم بریم کنار دریا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من گم شده ای بیش نیستم کسی نیست منو کشف کنه !!!!!!!!!!

و اما الباقی منم یه نوشته چرند پرندی دارم که نه وزن داره نه قافیه همین!

 

 

مسافر عشق

 

چند صباحی است که من دل به تو بستم

ونهانخانه ی دل را به امید دل تو نقش نمودم

که اگر روزی از این کوی گذشتی

تو بدانی که چه شبها به امید دل تو من نشستم

از سکوت دل تو دیده بگریید و بدانست 

صباحی است دگران یاد تو دارند

و تو هم یاد ز آنها و به میخانه برفتی

مست گشتی و دلت را ز منم باز گرفتی

و منم بی تو به شبها نگرانم

و به اندیشه ی پاییزو خزانم

که چرا؟

برگ درخت مظهر دلداده ی سبز

به نسیمی که بلرزید  زرد گردید

اشک غلطید   عشق لرزید

مرگ عشق مرگ من

آب روان و گذران است

و زیاد دل و جانها گذران است 

آن زمان دست به قلم نقش محبت بکشیدم

عاشقانه رنگ نیلی به صفای دل تو نقش بدادم

در گشودم در دل را که بیایی

که تو آسوده بخوابی

از زمانی که وجودم چشم بر چشم تو بستم

عاشقانه دل خود را به دلت سخت ببستم

 وبا خود به دلم گفتم و گفتم

تو با آنکه مرا خاک بدانی

یا که تف هم به دلم  تو بنمایی

باز همانم که لب بام دل تو بنشستم

من به شوق دل تو پر بگرفتم

سر بام دل و حسرت بنشستم

و دگر باره خزیدم به در یار

ولی انگار ندیدی پر و بالم

که چگونه به امید تو نشستم

به تو من با دو نگاه شکوه نمودم

ولی اما تو ندیدی که به شبها نگرانم

وبه شب بی تو رسیدم

آب خندید   چشم گریید

اشک روان گشت

و سر پیچ زمان عشق بلغزید

زندگی بر سر من ریخت

و به شب بی تو که مهتاب ندیدم

از سکوت هم گذشتم

ودر اندیشه ی پاییز به حقیقت برسیدم

برگ سبز زرد بگردید  اشک غلطید

و به حسرت همه شب دیده ببارید

یاد چشمان تو را قاب گرفتم

به دل آویز نمودم

در دل بستم و گفتم

           که تو آسوده بخوابی

           ولی اما نگرانم....

بهم نخندینا!!!!!!

من افسرده میشم!!

اما اگه مایه ی خنده ی کسی بشم هم جایه شکره که اقلا لبی رو خندون کردم!

               الهی شکر.

خدایا تو به بزرگیه خودت مرا ببخش که فقط در لطف تو به سر می برم و مرا یاری به کرم و رحمت تو نیست که این دوستان خوب را به من هدیه نمودی !  

عمو اگه درستش کنی عکس بذاری ممنون می شم!