« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

دوری و دوستی یا ؟؟؟

 

 

سلام

شنیدین که میگن دوری و دوستی؟

چقدر این جمله رو قبول دارین؟

من که میگم دوری دوستی که نمیاره، فراموشی میاره. صمیمیت رو از بین می بره.

همین جوری نمی گم. زیاد به این موضوع برخوردم. دوری هایی که نه تنها دوستی ها رو زیاد نکرد بلکه باعث از بین رفتن مهر و محبت شد.

خیلی وقتا هم دوری کار ساز تره. یعنی نزدیک بودن زیادی باعث میشه یه جور دلزدگی بوجود بیاره. یه جورایی سیر بشن از هم. یه جورایی به دیدن هم عادت کنن و عادی بشه.

نظر شما چیه؟

مى نویسم تا دریابم چقدر مى دانم و تو چقدر همراهی

 


به رسم دیرین نه رسوم متداول امروزی می گویم سلامممم
حال با توام ؛ دوستی ؟ دشمنی؟ همراهی؟ هر چه خواهی باش
روی سخنم با توست ؛ آخر میطلبم همراهیت را ؛ پس دریغ مکن و همراهم باش
زحمتی دارم میبخشی ....
 پس خاموش بمان و فقط اندکی همراهی کن .تاملی در کار نیست
میخواهم یکدیگر را خراب کنیم؛ تا مساوی بشویم؛ کاملا عادلانه ؛ یادت باشد که...
در مرداب درون جز کرم نمی پروریم
و در میدان ذهن؛جز دار نداریم  یعنی جز این نیازی نداریم
در قلبها صاعقه می گذاریم  یه جای ملودی احساس
درهوا سم می پاشیم  به جای عطر مریم و یاس
و بر زمین نیزه فرو میکنیم  به جای بذر
خانه را تبدیل میکنیم به گورستان    راه را نزدیک میکنیم
و روشوخانه را به مرده شور خانه  همراه با عطر کافور
اجساد را از سقف می آویزیم  شاید هم تکه تکه کردیم ؛ باکی نیست0
و قلب ها را با خنجر میدریم  مثال وحوش   آخر بربریت شاخ و دم نمی خواهد
میرسیم به تقسیم غنائم ؛ کاملا مساوی  مطمئن باش چون شرط کردیم همراه باشیم
قسمت می کنیم نفرت را ؛ کینه را ؛ و هر آنچه بویی ازوسوسه های شیطانی دارد
دفن می کنیم با هم تمام یک رنگی را ؛ عشق را ؛ محبت را ؛آخر بی ارزشند میدانی که
میدانم موفق میشویم .آری میشویم؛ چون ؛ ویرانی سخت نیست؛ سهل ترین است به دنیا
من اینجا ؛ ایستاده ام که بسوزم 
ومن هستم ؛ همراه با تو که هنوز همراهمی ؛ میدانم دیگر مرا نمیشناسی ؟
آن دختر احساساتی که مینوشت از عشق؛ از زندگی ؛او را کشتم و اینک.........
ایستاده ام که بسوزم؛ حال نوبت من است  میدانم سوزاندن سخت نیست  میدانم؛
پس...
دست در دست هم دهید ز کین ...من برای سوختن؛ آویختن اماده ام ؛
شاید فردا نوبت تو باشد  نمیدانم .
 بنشین به انتظار   فردا نزدیک است ؛ نزدیک تر از همیشه .
آه داشت فراموشم میشد ؛ ممنون که همراهیم کردی. در قبال این همراهی ارمغانی داشتی
شاهد سوختنم بودی . چون با هم هیمه را روشن کردیم ؛ پس بی حسابیم خلاص
فقط  یک جمله ...
 میخوام قلبمو گریه کنم. اشک نمیشه، خون میباره  چراااااا؟؟؟

مهریه یا معامله؟؟؟؟!!!!

                               مهریه یا معامله؟؟!!!!!  

                        

 

تاریخ مهریه در ادیان: 

ازدواج در ابتدای پیدایش ؛نوعی از مالکیت  و قسمتی از نظام اجتماعی بوده که سازمان بندگی و غلامی  بر طبق  ان جریان پیدا می کرده است.ازدواج قانونمند و اخلاقی مالکیت دوران مرد یا پد رسالاری است.دورانی که مالکیت از سوی مرد شناخته می شود. 

چه پیش از این دوران زیستن مرد یا زن با یکدیگر درون گروهی یا پولی و بدون آگاهی از نقش مرد در به وجور امدن فرزند بود.از زمان ازدواج فرید در جامعه ؛مرد یا پدر سالاری که معمول تابوی ازدواج با محارم بود؛مرد را برای همسر گزینی ناگریز به رفتن به قبیله ی دیگری غیر از قبیله ی خود می کرد.مرد در انج ناچار وبد برای پدر همسر آینده ی خود کار کند. 

برای فرار از این خدمت اجباری  مرد سعی می کرد که هر طور شده زن خود را به دست آورد .پس از تثبیت نظام کشاورزی مرد باید در ازای گرفتن همسر پول یا هدیه ای را به پدر همسر خود بدهد و زن خود را از ان خود کند.از آن جا که در این مالکیت زن و فرزند مایملک مطلق مرد محسوب می شدند؛لذا مرد ناگزیر از انجام نوعی معامله میشد.این پدیده کم کم در جامعه به صورت سنتی بسیار معمول در امد.این سنت بعد ها چنان درون رفتار اجتماعی شده که علاوه بر گستردگی وسیع تاریخی و جغرافیایی ؛اجتماعی سنتی؛ارزش خود را به دست آورد.به گونه ای که پدر عروس هم هدیه هایی به داماد می داد تا داماد را غیر مستقیم وادار سازد که رقم خرید دخترش را بالاتر ببرد و از این رو وجه بالاتری در جامعه برای خود به دست آورد. 

آنچه اینک در بسیاری از جوامع جهان سوم ؛تحت نام مهریه؛شیربها و جهیزیه وجود دارد بی شک بازمانده ی معامله ی خرید و فروش دختر از پدر و یا برادر در هزاره های دور بوده که متاسفانه هنوز هم در هزاره های سوم و قرت بیست و یکم ؛کیفیت سنتی ان در برخی فرنگها دینی و هم به علت غرب زدایی گره خورده است...کشورهایی نظیر افغانستان و.....در کتاب های مقدس ادیان سامی به مهریه یا صذاق یک دستور العمل الزامی و اجباری اشاره نشده است.مهریه  یا صداق بدعتی بوده که از روزگاران آغاز دوران مرد یا پدر سالاری در جهان رخ داده است. 

مهریه:

مهریه موضوعیست که این روزها در کشورمان تبدیل به یک معضل بزرگ شده  و این روزها هزاران نفر را به دلیل نداشتن استطاعت پرداخت به زندان انداخته است

مطابق با شرط شرع اسلام مهریه باید در همان زمان که خطبه ی نکاح خوانده و عقد زوجین جاری میشود از طرف زوج به زوجه پرداخت گردد ، اما مشکل اصلی از آنجایی آغاز شد که علما مهریه ی معجله را تعریف کردند ، یعنی میتوان مهریه را در موعد عقد و نکاح پرداخت نکرد و به صورت شرط معلق به شکل عند المطالبه باقی میماند و هرگاه زوجه نیت کند زوج موظف به پرداخت میشود ، از اینجاست که معضلات آغاز میگردد چرا که زوج متعهد به پرداخت مثلا 1000 سکه ی بهار آزادی به صورت عند المطالبه میگردد حال آنکه اگر بخواهد مطلبق دستور صریح شرع عمل کند ( پرداخت در زمان عقد ) چنین تعهدی را متحمل نمیگردد چون مقدور نیست  و معضلاتی نظیر زندان رفتن به علت بدهی مهریه هم شکل نمیگیرد .

برخی از نسوان بر این اصل تکیه میکنند که تعیین مهریه های سنگین باعث ایجاد حاشیه ی امنی میگردد برای آنان تا بتوانند بدین وسیله کمی از آزادی هایی که قانون به مردان داده نظیر تعدد زوجات بکاهند به بیان دیگر از مهریه به عنوان تاکتیکی دفاعی استفاده میکنند  ، در این خصوص مطالعه میکردم دیدم که در شرع اسلام دو شرط اساسی برای گزینش همسر ثانی یا بیشتر قرار داده است که مرد ملزم به رعایت آن میباشد :

رضایت : یعنی همسر اول باید قلبا رضایت داشته باشد که همسرش زنی دیگر را به همسری برگزیند

عدالت : مرد ملزم است به برقراری عدالت مابین زنان

به روشنی میتوان دریافت که عملا برقراری دو شرط لازم بالا امکان پذیر نیست و اسلام عملا خود این آزادی مردان را مهار و نفی کرده است ، بسیاری از تعدد زوجات بدون برقراری شروط لازم مذکور صورت گرفته است که شرعا باطل و مرد نیز گناهکار است اما یا با علم به این امر یا از روی نا آگاهی به کار خود ادامه میدهد ، در این خصوص تکلیف شرع معلوم است و نکاح ثانی باطل .

در خصوص خود نکاح و مهریه نیز با توجه به آنکه زوج متعهد شرطی میگردد که از عهده ی او خارج است ، نکاح اشکال دارد .

به نظر من تکلیف شرع کاملا مشخص است ، مشکل در تفسیر جانب دارانه ی آن است که این امر سبب گشته که آیین اسلام به زیر سوال برود ، برای حل معضلاتی از این دست نیاز به تفسیر درست و منطقی از دین هستیم به انضمام اصلاح قوانین اجتماعی ، چون دین یک امر شخصیست ، هر کس مختار است که به آن پایبند باشد یا نباشد ، اما قوانین مدنی حافظ حقوق شهروندی شهروندان بدون توجه به جنسیت آنان است و راه هر نوع سوء استفاده را می بندد .

 

پانوشت : حالا مهریه رو کی داده و کی گرفته ؟ 

   

ولی خوب بالاخره مثل اینکه در ایران هم٬ مسئولان به فکر افتادن که جلوی مهریه های زیاد رو بگیرن و برای اون حدی تعیین کنن. اگر چه برای خیلی ها دیر شده!!! ولی بازم ?ماهی رو هر وقت از آب بگیرین تازه است?.........‌BBC نوشته:

 

میزان مهریه در ایران از ۶۰۰ سکه هم گذشته و حتی به ۱۰۰۰ سکه رسیده!!!

 

البته فکر میکنم٬ نویسنده این مقاله در BBC هنوز خبر نداره که٬ مهریه ها به ۲۰۰۰ و ۳۰۰۰ تا سکه هم رسیده......اول بذارین یه داستان واقعی بگم:

 

یکی رفته بود خواستگاری٬ مادر دختره گفته بود مهریه دخترم باید سال ازدواجش باشه. (البته گفته بود که یه کم کوتاه میاد و آخرش راضی شده بود که سال تولدش رو در نظر بگیره) حالا٬ هر چی خونواده پسره گفته بودن که: عزیز دل برادر٬ تا حالا هیچکدوم از آشناها و فامیل و دوستامون اینقدر مهریه تعیین نکردن٬ مادر دختره برگشته بود گفته بود: ?مهریه دختر نظافتچی اداره ما ۷۰۰ سکه طلا بوده٬ من چطور به ۳۰۰ یا ۵۰۰ سکه راضی بشم !!!!!?....

 

البته٬ اجازه بدین٬ این جمله مادر دختره رو براتون ترجمه کنم: ?اگه شما بی کلاس هستین و دختراتون رو ارزون میفروشین!!!٬ به من چه?........خلاصه٬.....بعد از مدتها بحث و صحبت٬ سر مساله مهریه٬ اون دو نفر به هم نرسیدن و مساله تموم شد. حالا اجازه بدین یه خبر دیگه هم بهتون بدم:

 

۹۸ ٪ میزان مهریه ایرانیان مقیم اروپا (مخصوصا در لندن)٬ از حد یه جلد قرآن٬ یه شاخه نبات و یه سکه طلا تجاوز نمیکنه

 

به نظر من مهریه زیاد نه تنها کمکی به ثبات ازدواج نمیکنه٬ بلکه بالاتر از اون٬ توهینی به عشق و علاقه دو نفر٬ و معامله عشق با پول هست. الان در ایران٬ جلسه خواستگاری٬ بیشتر شبیه یه بنگاه معامله ماشین میمونه تا مراسمی برای وصل دو نفر.......فکر میکنم٬ در هیچ جای دنیا٬ (حداقل در کشورهای پیشرفته)رسمی به مسخرگی رسم مهریه٬ که در ایران رواج پیدا کرده٬ وجود نداره...... 

 

حالا دوست دارم٬ خودتون یه کم در این مورد فکر کنین و ببینین کدوم روش درست تر و بهتره..

 

تعیین سقف برای مهریه آری یا خیر ؟؟؟؟

 

اینکه برای مهریه سقفی تعیین شود و یا خیر شاید مساله مهمی نباشد اما بعضی از معضلات باید حتماً حل شود و حل نشده ماندن آنها اوضاع را وخیمتر میکند .

یکی از مشکلاتی که مهریه بوجود آورده ایجاد اختلافات و درگیریها و دادگاه رفتنهاییست که ریشه در لجبازی دارد و نهایت این اقدامات معمولاً طلاق است .

وقتی در دین ما تاکید شده که مهریه را حتماً به زن بدهید و ندادن مهریه به زن و حتی قصد اینکه از ابتدا مرد نخواهد مهریه را بدهد بر اساس روایات امر مقدس ازدواج را به اندازه زنا پست خواهد کرد نباید با مساله مهریه با عنوان کی داده و کی گرفته بر خورد (کسی که با یان روحیه با مهریه برخورد کند روحیه ای شیطانی دارد) .

در موضوع مهریه دو نکته مهم نهفته است

یکی اینکه حقوق زنها بعد از سالهای زیاد زندگی الزاما از طریق موضوعاتی مثل مهریه تامین میشود و موارد دیگری در حال حاضر وجود ندارد .

دوم اینکه طبق قانون مهریه حقی است که بعد از عقد و بلافاصله بعد از امضای عقدنامه حق قانونی و مسلم زن است .بخاطر همین بعضی از دخترها با اینکه نمیخواهند زندگی کنند و ترک زندگی هم میکنند باز هم بدنبال مهریه میروند و قانون از آنها پشتیبانی میکند و این مورد مفهوم کلاهبرداری را تداعی میکند .

 

حل مشکلات مهریه باید با توجه به این دو موضوع در نظر گرفته شود

یعنی اینکه زن با زندگی کردن و زحمت کشیدن در خانه شوهر و تربیت فرزندان و نگهداری از آنها محق است که متناسب با سالهای زندگی و صرف جوانی خود پشتیبانی شود و قانون از او دفاع کند و حقوقش را اعاده کند .

از طرف دیگر مانع کلاهبرداری و یا لجبازیهای ابتدای زندگی شود که گاهاً حیثیت جوانان را از بین میبرد .

 

لذا وجود مهریه بالا و عندالمطالبه و محق شدن زن بعد از عقد و از طرف دیگر بدون پشتوانه وضع شدن مهریه و نبودن تامین قانونی و اجتماعی برای زنهایی که سالیان سال زندگی میکنند و بدون تقصیر بیوه میشوند نمیتواند اهداف مناسبی را برای وجود مهریه در پی داشته باشد .

 

هر چیزی باید متناسب و منطقی باشد وگرنه ممکن است از آن فساد بوجود بیاید و خود مساله مهریه در حال حاضر موجب فساد شده است .

 

در حال حاضر با مهریه به این صورت برخورد میشود:

اگر مرد داشته باشد از او گرفته مشود) که اگر مرد نخواهد بپردازد باز هم کار سختیست )

اگر نداشته باشد میگویند المفلس فی امان الله

بخاطر همین اصلا حساب خاصی ندارد

وضع مهریه هم اصلا حساب و کتاب خاصی ندارد .

ممکن است یک جوان در هنگام خواستگاری و از روی هیجانات جوانی مهریه هزار سکه ای را بپذیرد . ( که خود همین موضوع باعث اشاعه فساد مهریه خواهد بود چون با توجه به ظاهر بینی قشر زنان جامعه خیلیها خواهند گفت من چه چیزی کمتر دارم که مهریه من کمتر باشد )

اما در هنگام پرداخت آن ،وقتی دادگاه بررسی میکند که جوان ندارد که بپردازد حکم میکند که تا زمانی که جوان مالی به دست بیاورد خانم صبر کند .

این موضوع هم در هنگام مشخص شدن مهریه اشتباه بوده که از طرف عده ای انجام شده و هم در هنگام پرداخت آن هم هیچ پشتوانه ای ندارد حتی اگر زنی چندین سال با شوهرش زندگی کند و مفهوم فریب و کلاهبرداری برای طلب مهریه او نباشد قانون ضمانتی برای پرداخت حق این زن ندارد .

در حال حاضر پر سودترین معامله برای افرادی خاص اجرای مهریه قبل از تمکین و در حالت بکارت است که پیرو آن اگر مهریه ای دریافت شد که فبها اما اگر نشد دوباره با طلاق امکان ازدواج مجدد بوجود خواهد آمد و شناسنامه جدید هم به دوشیزگان داده میشود .( این رویه ها غلط است)

 

قانون باید از زنانی که اهل زندگی هستند پشتیبانی کند و در مقابل افراد کلاش بایستد اما روند فعلی معکوس است .

 

بیمه مهریه یا هر چیز دیگری که بتواند آتیه زنان جامعه را تامین کند واقعاً مورد نیاز است چون در بسیاری موارد مردان توان کافی برای پرداخت حقوق زنانشان را ندارند و با اتفاقاتی مثل فوت همسر و یا طلاق در مواردی که زن مقصر نیست زنان بدون پناه و حمایت میمانند .

 

شاید عنوان بیمه مهریه مفهوم مورد نظر را تامین نکند چون بهر حال بعد از عقد مهریه سنگین طوری نیست که بشود از طریق بیمه پرداخت و یا با این روش نمیشود جلوی کلاهبرداریها را گرفت چون وقتی مشخص شود به اینصورت راحتتر به مهریه میتوان رسید کلاهبرداریها و لجبازیها بیشتر میشود .( البته در طرحی که برای این منظور وجود داشت درصدی از مهریه از ابتدا به حساب بیمه ریخته میشد که مانع بعضی مشکلات شود مثلاً 5 یا 10 در صد از ابتدا به بیمه پرداخت شود که خود مانع افزایش بی رویه مهریه است)

تعیین سقف ساده ترین فکریست که در این مورد میتوان کرد ولی جامع و کامل نیست.

با کم بودن مقدار مهریه بعضی از معضلات حل میشود اما نباید برای حل عملی غیر منطقی( تعیین مهریه سنگین ) راهی غیر منطقی ( مهریه بر اساس شغل پدر) در نظر گرفت .

دختر ساده ای که تحصیلات خاصی ندارد و یا ممکن است موقعیتهای خیلی پائینی داشته باشد به صرف اینکه پدرش دکتر است نمیتواند صاحب حق شود و از طرف دیگر دختری که با زحمات زیاد به مدارج عالی علمی رسیده به صرف اینکه پدرش فرد ساده و دارای شغلی ساده است نمیتواند مورد بی لطفی قانون قرار بگیرد .

 

اسلام بعد از جاهلیت بعضی ملاکها را از بین برداشت وگرنه مهریه در جاهلیت به پدر دختر داده میشد و اسلام اشاره کرد که به دختر باید داده شود .

این به معنای آن است که شرط اساسی در ازدواج و حقوق ناشی از آن خود دختر است نه پدر او .

شاید یکی از اساسی ترین موضوعات در مورد مهریه اعاده شدن حقوق زنان از آن باشد .

وقتی بسیاری برای مهریه به دادگاه میروند و بعد از کلی صرف وقت و رسیدگی به اعسار و حتی زندانی شدن مردان دادگاه حکم میدهد که مهریه فعلاً بصورت یکجا پرداخت نشود چه دلیلی دارد که چنین مهریه هایی از ابتدا ثبت شود .

بعد از کلی صرف وقت و گرفتاریهای مختلف و درگیر شدن سرمایه های ملی و شلوغ شدن دادگاهها به نتیجه ای خواهند رسید که از روز اول میشد به آن رسید .

البته موضوع مهریه علت بعضی طلاقها هم میشود که خود جای سوال دارد .

در حال حاضر وقتی زن بخواهد طلاق بگیرد فشار مهریه یکی از راهها میباشد اما اگر از روی انصاف بخواهیم قضاوت کنیم باید ببینیم زن آیا حق دارد که طلاق بگیرد یا خیر اگر واقعا لازم است طلاق اتفاق بیفتد قانون مقدماتش را فراهم کند و اگر لازم نیست این اتفاق بیفد دیگر مهریه نباید اهرم فشار شود .

خارج شدن مهریه از موقعیت و جایگاه اصلی خودش مشکلاتی را فراهم کرده که کم شدن ازدواجها جزء کوچکی از آن است .

مهریه در از هم پاشیدن بعضی از خانواده ها هم نقش موثری پیدا کرده است .

 

برای جلو گیری از بعضی مشکلات هنگام ثبت ازدواج میتوان قانونی قرار داد که میزان دارائی مرد در ابتدا مشخص شود و مشخص شود که پرداخت مهریه از طرف مرد امکانپذیر است یا خیر و اگر این امکان وجود نداشت راهی برای پرداخت آن مشخص کرد که امکانپذیر باشد مثلا پرداخت مهریه را به زمان دارائی مرد و یا زمانی دیگر محول کرد .

با این کار اگر زن مهریه خود را بخواهد دارائیهای مرد مشخص است و یک مرد براحتی نمیتواند بگوید همه دارائیهایم را از دست داده ام و اگر این اتفاق افتاده باشد حتماً دلیلی برای آن باید باشد .

با این وضع تکلیف بسیاری از مهریه های غیر قابل پرداخت از ابتدا مشخص میشود و مثلاً موکول به چند سال بعد میشود و این گونه مشکلات به دادگاهها ارجاع داده نمیشود .

با این کار مسولیت مردان هم بیشتر شده و جوانان کشور ما به این واقعیت که مهریه را باید پرداخت کنند و مهریه دادنی و گرفتنیست بهتر پی میبرند .چرا که در حال حاضر از مهریه جز نوعی تفاخر و بزرگنمائی چیز دیگری در سند عقد نیست ( اما همین موضوع در هنگام مشکلات و لجبازیها که درخور صبر است به وسیله ضربه زدن تبدیل میشود) اما اگر در ابتدای عقد و قبل از امضای تمام صفحات عقدنامه دارائیهای مرد برای موجود بودن مهریه بررسی شود جوانان خواهند فهمید این حق شوخی نیست و بناچار زمانی باید پرداخت شود ،حتی بعد از فوت جزء دیون ممتاز است که باید به زن پرداخت شود .

 

بیمه مهریه هم روش دیگریست با این شرط که به تناسب سالهای زندگی زن و شوهر قانون از ضمانت اجرائی مهریه پشتیبانی کند و بقولی زنی که بیشتر زندگی کرده و عمر و جوانیش صرف شده از پشتیبانی قانونی بیشتری برای رسیدن به مهریه برخوردار باشد (البته این موضوع احتمال درخواست مهریه در سنین بالا را افزایش میدهد مثل بازخرید شدن کارمندان).

باید در جامعه این موضوع جا انداخته شود که تامین آتیه حق مسلم زن است(نه صرف مفهوم مهریه بلکه تامینی که برای آتیه نیاز دارد مثل مرد) و هر وقت لازم شد باید از پشتیبانی قانون در این ارتباط استفاده کند . با این توصیفات فقط مرد نیست که (با مهریه)ملزم به تامین آتیه زن است بلکه دولت هم وظیفه ای دارد که از آن غافل است .

 

اعتقاد به سقف و کف برای مهریه مثل جوابیست که بدون حل مساله به سوال داده میشود در حالی که بعضی از مسائل در دل راه حل مساله است که به نتیجه میرسد .

دادن طرحهای مختلف کار سختی نیست اما نباید آن طرحها مشکلاتی بیشتر و یا پیچیدگیهای جدیدی در روابط خانوادگی و ازدواج ایجاد کند .

حل این مساله به منزله ساده تر کردن مشکلات موجود است .

 

البته میشود از ترکیب طرحهای مختلف طرحی را برای سامان دادن به مشکلات خانواده و موضوع مهریه در نظر گرفت .

این موضوع با بررسیهای کارشناسانه و بررسی معضلات و مشکلات آتی احتمالی قابل طرح ریزی میباشد ولی قاعدتاً نتایج بهتری از دست روی دست گذاشتن خواهد داشت .من شخصاً بدون هیچ چشمداشتی حاضرم در این موضوع همکاری داشته باشم و طرحها و نتایج احتمالی آنها را بررسی کنم تا طرحی جامع و کامل در این ارتباط حاصل شود .

اما در حال حاضر تلاشی جدی برای رفع این مشکلات مشاهده نمیکنیم

                                     ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ  

پ.ن:الان شاید چند وقته که من این متنو نوشتم ولی فرصت نشده که بیام و بنویسم..... 

  

شاد باشید.....