« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

چند سال بعد از خونه ما

چند سال بعد از خونه ما 

خونه ای که به معنای واقعی یه خونه بود برا هممون 

راستش من همیشه ته دلم این باور رو داشتم که یه روز بتونم شماها رو ببینم

ولی الان همه باورام رو گم کردم 

زندگی با خونمون زیاد مهربون نبود. شایدم ماها نبودیم

اما به اطمینان و قاطعیت تمام میتونم بگم که وقتی بودیم بهترین بودیم.

حسی که تو دلامون بود واقعی بود. 

همه چیز واقعی بود...

نمی دونم چی شده که بعد از چند ساااال اومدم و اینا رو نوشتم. شاید به خاطر یه حس دلتنگی که هر وقت یه وبلاگ نویس رو میبینم تو دلم اوج میگیره.

راستش خیلی وقتا با خودم میگم دوباره برم سراغ وبلاگ خاک خورده خودم و دستی به سر و روش بکشم ولی این فکر منو باز میداره که اگه نوشتم کی میشه برادر غریبه من کی میشه پدر دکتر من کی میشه عمه حیتای من کی میشه موش موشی من کیا میشن خواهرای من مرجان و بنفشه و سلی و مونا و سارا و شهرزاد قصه گو نیلوفر و لیلا

و کیا برادرای من یوسف و فرزاد و عادل

و دیگه عموی گلی به اسم حاج رضا مشتاق ندارم...


نظرات 11 + ارسال نظر
نیلوفر چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 02:02 ب.ظ http://njm1987.blogfa.com

سلامممممممممم.....من اومدمممممممم...کسی اینجا نیست؟بیاد از خودتون به من خبر بدیییییییییین....زوداااااا

مرجان چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:46 ق.ظ http://dayy.blogsky.com

سلام سروی جونم

من هستم ، ما هستیم ، یعنی همه هستن ، اما دیگه دلامون نزدیک نیست دوره ! مطمئنم گهگاهی توی خاطر هممون روزگار خوشی که با هم داشتیم از دور یه سویی میزنه و میره ، ولی گرفتاریهای و مشغله های ذهنی سستمون کرده ! فقط همین

هنوزم من آبجی بزرگت هستم و هنوزم گیگیلی دوستت داره

مرجان به نیلوفر چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 ق.ظ http://dayy.blogsky.com

سلام نیلویی جونم

پس هنوز زنده ای ! خب بسی شادمان گشتیم

آقاموشه جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:38 ب.ظ

سرونازززززز
خواهر کوچولوی من
دلم برات تنگ شده خیلی آجی.

منم خاطرات خیلی خوبی از همتون دارم هیچ وقت یادم نمیره
بدترین لحظه هامو اینجا به بهترین لحظهام تبدیل میکرد
دوستون دارم
مرجاااااااااااان کجایی تووو فیس هم که نیسی
نیلوووو
میگم اینجا که خبرمون نمیشه لااقل بگین کجاها هستین فسبوک ویچت وایبر واتس اپ کجااااا؟
هرکی هرجا هست به من خبر بده با این ای دیم
abbasfathi9

[ بدون نام ] جمعه 8 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 06:44 ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
اعوذبالله منم شیطان رجیم

اینجانب از این تریبون سال نو را به همه ی دوستان و عزریزانی که در قید حیات هستند تبریک عرض می کنم و برای فوت شدگان آرزوی رحمت و مغذفت الهی دارم

انشاء الله همه ی اونایی که الان جوان و سرزنده هستند سالی خوش همراه با لذت ها و آرامش داشته باشند
و اونایی هم که به هر حال مثل ما به میانسالی رسیدن و در مسیر کهن سالی قرار دارند ، مرگی با عزت و ارامش عطا بفرماید

آمـــــــــــــــــــــــین

ر.مشتاق

مرجان سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:01 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

چند شب پیش خواب دیدم یه مطلبی میخوندم که قرار بود مخالفا و موافقای اون مطلب اسمشونو بنویسن ! خواستم اسممو بنویسم دیدم اسم رضا مشتاق هم نوشته شده ! بیدار که شدم کلا خوابم یادم نبود تا اینکه به سرم زد وبلاگم رو آپ کنم ، مابین کامنتها چشمم به کامنت رضا مشتاق خورد و باعث شد که خوابم یادم بیاد

رضا به کوری چشمت من هنوز نمردم و هنوزم جوون و پرانرژی ام (((:

:-پی

دوستان اگه هنوزم روزگار با هم بودنمون یادتونه یه سلامی بفرستین اینجا ثواب داره !

یوسف سه‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:55 ب.ظ

هر چی ما پیشرفت کردیم، بلاگ اسکای هنوز مونگول مونده؛ کجایین دیوووثا؟! :-)))))

آقاموشه خخخ شنبه 28 آذر‌ماه سال 1394 ساعت 11:56 ق.ظ

سلام
چندساله اینجا رو باز نکردم!!! نمیدونم چی شد یهو یاد اینجا افتادم و شماها...
کیا زنده ان هنوز؟:دی
فکر کنم همه رفتن خونه بخت و سرگرم بچه و اینا هستن!
من ک هنوز بختم باز نشده خخخ
هرکی هست یه ردی بزاره ببینیم کی چیکار میکنه!

saeed sattarpanah چهارشنبه 23 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:25 ب.ظ http://baroon77.blogfa.com

امید چیز خوبی است

مثل آخرین سکه

مثل آخرین بلیط

مثل آخرین گلوله

مثل آخرین کشتی

آخرین سکه نمی گذارد که غرورت بشکند

آخرین بلیط نمی گذارد که

نا امید از ترمینال ها برگردی

آخرین گلوله نمی گذارد که سرباز اسیر شود

کسی که امید دارد

فقیر نیست

همیشه چیزی دارد

یادم رفت از آخرین کشتی بگویم

آخرین کشتی حتی اگرهم نیاید

نمی گذارد که نام دریا و مسافرت از یادت برود.

سلی چهارشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 01:09 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااام
وای بچه ها چه حس خوبی داد بهم

عمه حیتای فسیل چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1398 ساعت 08:33 ق.ظ

سلاااااااااام بچه هاااااا
باورم نمیشه اینجا یکی بعد از سال ها اومده و از روزای خوب قدیما نوشته... چققققد دلم براتون تنگ شد.. منم هنوز زنده ام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد