« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

پیانو ...!!!تفلدههههههههههه !!:دییییی

 

بابا جووووووونه هرکی دوس دارین یکی بیاد آپ کنه دیگهههههههه !! پس کجان این مدیران که دم از مقررات میزنن !! اینایی که نیومدن آپ کنن رو یه توبیخ کنین اهههههههههه !!! من دفرسینگ دچار شدممممممممممممممم :((((((((((((((

 

 ÐДЯK $cДЯЄਂ 


اول از همه بگم یه مناسبته خوشکل داریم اگه حدث زدین چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!! چه دوستای خوبی :دی امروز تولد مبارکه موشیه خودمووووونههه هااااااااا میدونستین ؟؟:دییییی !! همه میدونن من شقده دوس دارم تولد تبریک بگم از شانسه خوشملمم روزه تفلد موشی نوبته آپم افتاد هووووووراااااااااااا :دی!! کادوهاتونو رد کنین بیاد من خودم قول میدم با موشی نفصشون کنم حقش ضایع نشه :دییییی !!!

خوب موشی جووووووونم تفلد خوشملت مبارک ایشالله سالهای آتی بازم خودم تفلدت رو مبارک بگم :دییی !! ولی یادت باشه تو این :دی رو آخرشم به آق اسمالای تو کامنت دونی اضافه نکردی :( !! اینم یه کارت خوشمل واس خوده خودت به هیجکیم ندیا :دیییی ملت دلتون بسوزهههههههههه :دی !!

حالا بریم سراغه خودمون :

یه چن روزه همشین حوادث عجیب الوقوع برام پیش میاد گیج شدم از در و دیوار بلای آسمانی منزول میشهو طبق کلام " کلّ اناءٍ یترشّح بمافیه " از سحر همان برون تراود که دروست و ما نیز قانون سوم نیوتن را پاس میداریم و در برابر بلایا عکس البلا نشان میدهیم و دیگران را از صحت عقلانی خویش به طور کامل مأیوس کرده ایم تا باشد مورد رحمت الهی واقع شویم! دگرباره مشکل شیمیایی شدن ما در سالهای جنگ تحمیلی(!!) عود/اود کرده و آقای پدر عزیز کلا مارا از ادامه ی این زندگی زیبا منصرف نموده و تجویز کردند که دیگر اندک امیدی به زنده ماندنمان نیست و درون دفترچه و نسخه ای که برایمان پیچیده اند پرچم سیاه نصب/نسب نموده اند!!! چند روز پیش در بستر درحال جان سپردن بودیم و آق داداچه گرامی بالای سرمان با آفریدگارشان راز و نیاز میکردند و برایمان آمرزش میطلبیدند :دی که ناگاه ما حالمان به شدت وخیم گشت و 5666 تا سرفه(هرچی حالا) پشت سر هم نمودیم و اسپری و ماسک قبول درگاه ریه هایمان نگردید و برادر عزیز برداشتن عرض مینماین که : میلی داری میمیری ؟؟ برات النکاح سنتی بخونم =)) !! در اون وضعیت ایشان بر بالین ما النکاح سنتی خواندن و ما نیز از آفریدگارمان طلب شفاعت برای معلولان ذهنی درون پرانتز(هومن ) کردیم تا باشد رستگار شوند !!!

معلم آمادگی دفاییمونو به عزا کشوندیم دیگه نمیاد سره کلاس عجب فازی میده :)!! ولی خدا نمره انضباط رو بخیر کنه ترم اول همه بکس گروه من انضباطشون از 17 گرفته تا 15 بود ولی خودم 20 بودم از دستشون در رفته بود میگن آدم باس سیاست داشته باشه اینه همه آتیشا زیره سره منه انضباتم 20 :)!!

خارج از محدوده:دیروز رفتم آپ ستیرز خونمون یه گردشی بین خاطراتم بکنم. چشَم به پیانو و وایلن و کیبوردم (همون اُرگ) افتاد.کنارشم گیتار هومن ..!! رفتم صفحه ی پیانو رو بالا زدم دست بردم رو کلیداش کوک نبود ... شاید نزدیک یه سال و خوردیه که طرفش نیومده بودم..!! یه کوچولو واس اینکه بشه سمفونیه چهارم بتهوون رو نواخت کوکش کردم اما بعد تصمیم گرفتم خوابهای طلایی رو بزنم ..!! وقتی 7 سالم بود اون آهنگ رو یاد گرفتم خوابهای طلایی رو میگم ..!! هیچوقت یادم نمیره چقدر سره یاد گرفتن این آهنگ گریه کردم ..!! دستام خیلی کوچیک بود و نمیتونستم گام عوض کنم یا اینکه یه انگشتم رو سُلِ گام قبلی باشه و بعد دستم رو بکشم تا انگشت کوچیکم برسه به سی گام بعدی ...!!چقدر استادم دعوام میکرد ... چقدر دستم رو میکشید تا بتونم بزنم و بعد از 2 هفته تونستم خوابهای طلایی رو از حفظ بزنم خوابهای طلایی که از من بزرگترا زودتر از یک ماه نمیتونستن بزننش هیچوقت شیرینیه اون روزی که با غرور این آهنگ رو جلوی همه زدم یادم نمیره واقعا واسه یه بچه ی 7 ساله زدن خوابهای طلایی سخت بود ...!! اینقدر دستام رو کشیده بودم که این پرده ی بین انگشتام زخم شده بود ...!!اما دیروز تا دستم رو گذاشتم رو سل خودش کشیده رفت رو سی خیلی راحت ..!! اون روزا بیر رو که خیلی ها دوساله تموم میکردن من تو 6 ماه جمعش کردم ...!!پاییز طلایی خیلی برام سخت بود اما چون تمام ملودی هاشو دوست داشتم کاستش رو میذاشتم تو ضبط باهاش میزدم ...!! روزی که میخواستم بتهوون رو شروع کنم برام خیلی سخت بود ...!!! همیشه دو مینور رو با دو ماژور اشتباه میزدم ..!! و آخرم خیلی راحت ول کردم ...!! کلاس پنجم بودم که دیگه گفتم نمیخوام پیانو بزنم.تنها دلیلمم این بود که استادم فقط با من کلاسیک کار میکرد ولی من شاد میخواستم ... میخواستم کیبورد بزنم از پیانو بدم میومد ولی حالا میمیرم واس پیانو و سمفونیه شماره ی 5 بتهوون ..!! با موتزارت جون میگیرم و عاشق چهارفصل ویوالدیم ..!! 6 سالم که بود نوشتنه نت رو بهتر از نوشتن بابا آب داد بلد بودم دو ، ر ، می ، فا ، سل ، لا ، سی ... سی...سی... سی سحر بزن سی ...!! تو گام اول برای زدن صدای بم دو تا می پایینه پنج خطه حامل نوشته میشن سحر چرا از سی شروع میکنی به نوشتن بابا بنویس دو ...!!!10 سالم شد ... میتونستم آهنگ بسازم ... هرچی که میشنیدم تبدیل میکردم به نت همیشه دفتر نتم دستم بود ... تو مدرسه ... تولده دوستام ... دیوونه ی نتام بودم ..ساختن آهنگ واسه سرود جشنه تکلیف بچه های کلاس سوممون ...زدن شعر امام علی با ارگ ...جان مریم تو تولده یاسمن ... !! الان 5 سال میگذره ... نه پیانو میزنم نه وایلن و نه ارگ ...!! هومنم دیگه نیست که گیتار بزنه !! هر وقت دلم واس اون روزا تنگ میشه فایلمون رو تو کامی باز میکنم اجراهای خودم و هومن رو گوش میدم ...!! اون گیتار میزد من وایلن ... گیتار میزد من پیانو ... گیتار میزد من ارگ ...!! الان نه اون گیتار میزنه و نه من پیانو .. وایلن ... حتی ارگ ..!!

سیاه نوشت :

 

آرام بخواب تا در ژرفای وجودت پنهان شوم

و آرام دنیای پلید اطرافت را حس کنم

بخواب تا با برهم نهادن پلک هایت روشنی فرونشیند

و خورشید مرگ خود را در آینه ی چشمانت نظار گر باشد

مرگت را فریاد بزن تا بیدار شود هرآنکه آرام خفته و بداند هرآنکه نمیداند

و سکوت کن تا خداوند وجودت را حس کند

آرام بخواب تا برگهای خشک حمل کنندگان طابوت سردت باشند

و خاک بستر آرامشت و...

قبرت ماوایی برای روشنی ...

 

 

*توضیحات شعر بالا:شاید خیلی ها با سبکش آشنا باشید ولی اونای که نمیدونن یه توضیح کوچیک در مورده شعرم میدم.قالب شعر بالا سیاه هستش نه وزن داره نه آهنگ داره و نه جای قافیه هاش معلومه (در کل انشاست :دی) و لی خیلی مفهوم داره !!معنی این قالب شعرها رو فقط کسایی میفهمن که باهاش آشنایی دارن و همچنین متال بازا و کسایی که خودشون دستی تو این قالب دارن. این قالب عام پسند نیست و عده ای کمی خوششون میاد پس اگه خوشتون نیومد شرمنده من کلا این ریختی شعر میگم :دی !!

بیوگرافی: این جانب توت کوچولو ملقب به میلی هستم و بعضی ها هم که سحر مگن بهم . در حاله حاضر کوچیکترین عضو خونه ی ما و ته تغاری خونه که باس حسابی هوامو داشته باشین :دییییی !!!!کلا روزانه نویسم اما گاهی تغییر میدم مثلا اگه اون رگه سحر بالا بره سیاه مینویسم مثله حال و روزه الان توت کوشولو :دی!! یه شوشولو دوست جونه میربونmeyraboon))هستم:دی ولی در کل اصلا احساساتی و محبت آمیز نیستم ...!! مغرور و خود شیفته ام ....!! به دنده و لجباز ..!! حرف حرفه خودمه :دییییی !! به شدت خرابکار و ازون تیپ دختراییی نیستم که یه گوشه سنگین رنگین ساکت بشینم !! آتیش به پا میکنم هرجا برم از دسم دیوونه میشن !! عاشقه قشر زحمت کش و سفید پوشه جامعه هستم حالا حدث بزنین این قشر کدونان :دی !! املام افتیضاحه پس لطفن غلط املایی نگیرین البته تمام سعی ام رو در جهت پیشبرد این معزل اجتمایی میکنم :دی !!

خوب فیلا بابای

ÐДЯK $cДЯЄਂ.•●

نظرات 228 + ارسال نظر
ندا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 08:14 ق.ظ

فعلاااا سلاممممم
دیرم شد برمیگردم

الو ندا ؟؟؟

اول شدیا !! خوشحال باش ...

خوشحال باش ...

یکم ذوق کن !!!!

این ندا چرا ذوق نمیکنه ماماااااااااااااااااااااااااااااان

ننه ته تغاریت دفرس شد:((((((((((((((((

ندا اولی ها گفته باشم:|

یوسف یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:30 ق.ظ http://littlestar.persianblog.ir

سلام شوشولو..:دی خوبی؟؟..اون وخ شما ساعت چن وبلاگ رو به روز کردی؟؟..واسه سحری بیدار شدی؟ :دی ..می گم تفلت موشی موبالکــ.. من می گن بیایین رسم تفلت رو برعکس کنیم..از اون جایی که ما همه چیزمون با بقیه فرق می کنه موشی باید به همه کادو بده!! =))
الانم سبک بهوون رو دی جی کن با همون موسیقی بیاییم وسط ام سی بریم همه..همه رو هم البته.. =))
منم داداش کوچیکم همین نوت و پیانو و اینارو الان کلاس می ره..آهنگ خواب های طلایی هم همون ۱۰سالش بود زد..من خودم ویلون دوس می دارم اما هییییش وخت نشد برم کلاس..حالا اکشال نره..سحل کلاس خصوصی بذاره بریم با ویلون تکتو یاد بگیریم..آخه ما جنبه نداریم این آلات مبتذل موسیقی رو می بینیم دلمون می خواد مراسم رو به بذم و شادی و مهمونی مستحجن تبدیل کنیم.. =)) اون میله کذایی هم فراموش نشه..می خوام پخش زنده باشه جونم!! =))

خب سحل جون منم سبک سیاه شعر رو می پسندم چون انگار معنیش حقیقیقه و اغراق نشده و حس صاف و خالصانه ای منتقل می کنه..بلی بلی..حالا این جزوه رو یادداشت کن که ازت امتحان می گیرم وگرنه روز ۴شنبه سوری پیانوتو آتیش می زنم.. =)) بوس بوس :)

گیلاس یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:27 ق.ظ

چشمم در اووومد
تو و نگین قاتی بشین یه پست با طول مناسب نوشته میشه اینجا!!

بیشتر دراد ایشالله=)))

هه تازه این کوتاه بود مگه آپای توت کوچولو یادت نیس :دییی

ندا خطاب به موشی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:36 ب.ظ


مثل عطر بیاد موندنی اقاقی
مثل لحظه طلوع آفتاب
مثل اوج پرواز پرستو
و مثل تبسم عشق در کنج دل
به یادم می مونه روز میلادت
با بهترین آرزوها برای موفقیت و شادی ماندگار
برای شروع هر آغازی در ثانیه های زندگیت
موشییییی
زندگی کن و به خا طر بسپار به کمتر از شایستگیهات راضی نشی
چون لایق بهترینی
و دوباره نه که چند باره
زاد روزت پر شور .
میبوسمت عزیزم .

ندا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ب.ظ

سلام خانومی خوبی؟
خیلی خوبه که تو زدن ساز های مختلف واردی . ولی اینش بده که کم لطف شدی و دیگه نمیزنی حیف نیست
دوباره شروع کن با نو شدن سال جای اینکه بشینی و با خاطراتت سیر کنی دوبار خاطره بساز و زندگی کن
ـــــــــ
در مورد شعرت هم خانومی حرفی که از دل باشه همیشه دلنشینه حالا به هر سبک و سیاقی که میخواد باشه
منم اینو بهت هدیه میکنم
تکرار می شود
هیاهوی خالی و پوچ....
من را
در حریم امن چشمانت
به آرامش برسان
میتوانی؟؟؟؟
میبوسمت گلم . فعلا

آقا موشه یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:00 ب.ظ



توتیییییییییییییییییییییییییییییی
میلییییییییییییییییییییییییییییی
سحررررررررررررررررررررررررررررر

ممنوووووووووووون
موشی ذوق مرگ میشود

به جان موشی فک نمیکردم کسی تفلدمو یادش باشه چه برسه تفلد بگیره برام دستت درد نکنهههههههههههههههههه
بوووووووووووووووووووووووووووس واسه سحری جونم

فداااااااااات بیا بخل داداچ (اه نشد :دی و بوس رو بزارم وگرنه بوست میکردم )
ای جان این کیک ماله منه برین کنار به هیشکی نمیدم هرکی دلش آب شد بگه همش یه ذره میدمش


یوسف جون ممنووووووووون کادورو رد کن بیاد مینیم

نداجون ممنووووووووووون فداااااااای تو بووووووووووس
شعرت خیلی قچنگهههه

من برم غش کنممممممم بیام دباره

آقا موشه یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:04 ب.ظ



من کادو میخواااااااااااااااااااام
زود کادوهاتونو رد کنین بیاد ماچو بگیرین برین

خرموشناز یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:20 ب.ظ

عمو جونمممم تفلدت مبارک برید کنار من می خوام بلقصمااااا دس بزنید دیگهههههههههه [:S005:عمو این گردو ها کادوتهههههههههههه

آقا موشه یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:21 ب.ظ

اه توتی کادوتا بده بعد بمیر =))
توتی بیا یه سفر با روح خبیث جون بریم اون دنیا مینیم چطوره اگه فاز داد همونجا میمونیم =))

حالا هی تو بیا دل مونا بسوزون انقد از آتیش بازیات تعریف کن انقد گفتی که هوس ادامه تحصیل افتاده به جونم

سحری باز ما تفاهم پیدا کردیم =))
من عاااااااااااشق پیانو هستم ولی بلت نیستم بزنم
کلا سازو آوار خیلی خوبه فرقی نمیکنه ولی خیلی وقتا به آدم آرامش میده

شعرتم قشنگه فک کنم بیشترین طرفدار رو همین شعرا داشته باشه
هیییییییییی روزگار منم قبلا شعر در میکردم ولی خیلی وقته حتی کتاب شعرم نخوندم

چطوری ته تغاری میدونم الان ذوق مرگ میشی هی بهت میگم ته تغاری =)) ته تغاری خونه =))
هی ته تغاریه بدو بیا نازت کنم =))
شترررررررررق شرمنده ته تغاری جونم فقط زورم به تو میرسه :دی

هی ننه من این ته تغاریو ببرم پارک براش بستنی بخرم

آقا موشه یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:22 ب.ظ

اههههههههه رنگ زدنمون تموم شد حالا کی میاد خونه رو تمیز کنه


میسی خرموشناز عمووووو
برین کنار خرموشنازی میخواد برقصهههههه دست دست
همه گردوها ماله منهههههه مرجانی دست بزاری بهش نصفت میکنم فقط یکیشو میدم به میلی :دی

خرموشناز یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:25 ب.ظ

سلام میلی کوشمولو توت جان سحری الهی فدات بشم من!خیلی دوس دارمت چرا پس اینطوری ؟کاش یه روز بشه هممون جم بشیم و تو واسمون بزنی !هی بزنی و ما هم همهی اهل خونه گوش کنیم می بوسمت خوشمل خانم
تو چه خانم بودییییییییی

خانم معلم یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:27 ب.ظ

سلام ب توت کشمالو کشمش داری من کشمش دوس دارم اگه بیاری واسم بهت تو درست ۲۰ میدماااااا

لیلا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:30 ب.ظ

سلام بر آبجی کوشمولو

سلام لیلا جوووووونم :*

توت کوشولوووو خطاب به یوسف یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:16 ب.ظ

سلام بزرگووو=)))) !!! نه با داشتم میرفتم مدرسه گفتم بذا آپ کنم اولین نفر باشم تفلده موشی تبریک بگم :دی تازشم واس نماز صب بیدار شدم :| (این شکلکه که دماخش دراز میشه :دیییییی) !!
خوب داداشت ۱۰ سالش بود من ۷ سالگی یاد گرفتم زبوووووووووون :دی آره منم عاشه وایلنم میمیرم برااااااااااااااش !!! باش بیا خودم برات کلاس میذارم ولی جلسه ای ۴۰ تومن تازه اونم واس اینکه داداچمی وگرنه با ژیلت تیغت میزدم=)) بهد که وایلن یاد گرفتی به بقیه بشه ها هم یاد میدم بکس خونه ی ما میریم تو خیابون گدایی پول نون شب دراریم این ننه که بهمون غذا نمیده :(

به پیانوم دس بزنی آتیشت میزنممممممممم !! تازه روت ابسولوت و ویسکی هم میریزم میندازمت قاطیه شامپاین بعد آتیش میزنم بترکی روت برندی میریزم اونوقت میتونی ام سی بزنی تکنو یاد بگیری تاگو برخصی =))))!!!
پس بذار گیتار الکتریکه داداشمو کش برم بیام فیلمه مستحجن اجرا کنیم !!! نه نه نه واس این صحنه ها موزیک آرومه پیان فضا رو مستحجن تر میکنه فک کن سمفونیه دوم بتهوون در کنار یه بیییییییپ(سانسور) چه شوددددددددددددددد =)))))
په فهمیدی دس به پیانوم نمیزنی :دیی ولا یه کاری میکنم شهید فهمیده سرت قسم بخوره =)))

آرهههههههههههه موشی کادوها رو رد کن بیادششششششششششش :دیییییی

بلی بلی استاد یاداشت شد ولی انگاری ما استاده شماییم شما چن سال سابقه بلک دارین=)))؟؟؟ نمیبینمتون الو .. =)))

[ بدون نام ] یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:19 ب.ظ

من خرموشناز و آپدیت کردم اما از شکلک نتونستم استفاده کنمممممممممممممهر کاری کردم نشدددددددددد

توت کوشولو به موشی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:26 ب.ظ

واییییییییییییی قابلی نداشت عسیسم :دیییی

نه با من یکی تفلدا اصن یادم نمیره اونم تفلده دوست جون جوناموووووو :دییییییی

اهه بسه چخده بوس میکنی تف تفی شدم دهههههه :دییییییییی

زود باش پوله تدارکاتی رو که دیدم رد کن بیات :|

جانه من اولین کسی نبودم که تبریک گفتم؟؟؟

ساعته آپمو نیگااااااااا !! چون دوس داشتم اولین کس باشم این موقع آپ کردم :دیییی

ها بوخودا موشی بیا مدرسه م باهم خوش میگذره هاااااااا کلن پرسنل مدرسه روانی میشن د ر میرن دیگه من و تو میمونیمو مدرسه اووخ یه خونه ۶۰۰۰ متری با سوله ورزشی گیرمون میاد همه این کته کله های خونه ی ما رو میبریم اونجامجبور نیستیم تو این ۴ متر زمین زندگی کنیم !! تازه علوسیه مرجانو هم میگیرممممممم کلی جا داریم همون جا :دییییییی

قربونت پسر پولم نرسید کیکه بزرگتر بت بدم ببخشید به کسی ندیا خودت بخور :دی حالا منم نفصشو خوردم ایراد نداره تو بقیه اش رو بخور :دییی

میبینی شه خوشمل رنگ زدم خونه رو :دییی مگه مرجا چیکارش صداش کن بیاد جمع و جارو کنه =)))

*+*+*سارا*+*+*+ یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:27 ب.ظ

یوهوووووووووووووووووووووووووو








تولددددددددددددددددددددددددددددهههههههههههههههههههههههههههههههههههه


موشیییییییییییییییییییییییییی

بیا با هم برخصیییییییییییییییییییییم

توتی به خرموشناز یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:28 ب.ظ

شنااااااااااااااام عسیسم :دییییی

خودم بت یاد میدم چطوری شکلک بذاری

من عشقه شیمیمممممم

درنتیجه عاشقه تواممممممممممم بوووووووووووووووووووس

باهشه این کشمشا از تو بم ۲۰ بده :دیییی

*+*+*سارا*+*+*+ یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:29 ب.ظ

لا لای لای لاااااااااااااای



پپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپخ

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:30 ب.ظ

اوییییییییییی ساراااااااا خودم دارم میرقصم مزاحم نشووووووو

بی هدب :دییییییی

*+*+*سارا*+*+*+ یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:30 ب.ظ

توت کومشووللو تو هم از اون نارسیسم هایی پس آره؟ چه خوب...به این میگن وجه تشابه

سارا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:32 ب.ظ



حالا نمیشه منم برخصم توتی؟


نندازمت بیرون :دی

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:32 ب.ظ

این سی دی جواتو از تو سیستم درار سارا اینی که بت میدم بذار عندشه !!

بیااااااااا میخوام بترکونیییییییم :دیییی

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:33 ب.ظ

نخیرم من تمامه فضا رو واس رخص میخوام برو بیروووووووون

تو چارمتری که نمیشه شونصد نفر برخصن نیگا یخیه ساکت نشستن توام بورو فلا برات کیک نمیبرم :دیییییی

سارا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:36 ب.ظ





توتی این ژآخرین اخطاره


همه کیک رو رد کن بیاد وگرنه خودت رو میخورم

سارا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:37 ب.ظ

=)) ای خاله توتی...هی

=)) سرت تو قوطی
هی

نم نم بارون..
هی

بارون خیست کرد....زیر ماشینت کرد یه مرد احمق...هی...دست تو جیبت کرد و الا آخر =))

توتی به ندا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:39 ب.ظ

سلااااااااام عسییسه دلم !! میسی چه شعره خوشملی :دی

آره تصمیم گرفتم دوباره شروع کنم میخوام یه انیستیتو باز کنم وایلن درس بدم !! من الان میتونم تدریس کنم چون کامل بلدم :دیییی

قربووونت بووووووووس

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:40 ب.ظ

سارا جوووووونم یو دس به کیکم بزنی هاااااا کیکت میکنم گفته باشماااااااا :دییییییی

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:41 ب.ظ

قراره نفصشو خودم بخورم یک چهارمش رو بدم موشی باز هرچی موند خودم بخورم=)))

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:44 ب.ظ

موشی بیا کنارم وایسا یه عکسه ونفره بندازیم سره سفره عقد به زنت نشون بدم بده پیشیا بخورنت =)))))))


بیا اینورتر آها آها !! کریچیک(این صدای عکس گرفتن بود=)))) )

شترقققققققققققققق اینم صدای زدن تو گوشت تا تو باشی دیگه روم دس بلن نکنی =))))))

سارا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:44 ب.ظ




پس من چی؟

هان؟


ننه....آبجی مرمر...داداچ اممین...بیاین کومکم کنین..منم کیک میخوام...موشییییییییییییییییی

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:50 ب.ظ

ناشی ناشی سارا جوونم حالا گریه نکن :دیی

قول میدم یکم ازین پارافینای شمع بدم بخوری=)))))))

سارا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:53 ب.ظ

سارا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:55 ب.ظ





صغر آقا...خودت توتی رو هم مث صمد قیمه قیمه کن...من کار دارم

سلی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:55 ب.ظ

سلام توتی جون..!!!
خوشبختم...
میگم آپت یه خورده طولانی یه...میخونم میام..اوکی؟

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:57 ب.ظ

یالا هدستا ر از گوشت درار منم میخوام گوش کنمممممممممممممممم

ننههههههه نیگا سارا به ته تغاریت هد ست نمیده

ساسا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:58 ب.ظ

سلی...تو هم اینجایی.... هه

سلی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:59 ب.ظ

بچه ها ندا رو نیگا..!
اول شده..!
حالا نمیدونم چرا ماها اول میشیم اینقد ذوق میکنیم؟؟یعنی بی جنبه ایم؟؟؟

ساسا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:00 ب.ظ


توتی....ساکت باش کییکت رو بخور




وگرنه میزنم همه سازهات رو ناکار میکنمااااااااااااااااااااااااا



فمیدییییییییی؟!

[ بدون نام ] یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:00 ب.ظ

موش موشی تولدت مبارک..ایشالله ۱۲۰ ساله بشی...

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:02 ب.ظ

سلام سلس جوونم می تو !! منم خوشبختم :دییی باهشه بخون بیا در نریا =))

سارا من نقدینم بیشتره ها یهو دیدی اصغر خودتو ریش ریش کرد ماکارونی شدی داد پچه های خودشو مرجان بخورن =))

ساسا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:02 ب.ظ

نه بابا سلی جونم...بی جنبه چیه....

ما کمی زیادی ذوق مرگ میشیم و زیادی ... هستیم

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:04 ب.ظ

دس به سازام نزنی من روشون غیرت دارم !!

ده ده وایلنمو بذار دس بهشون نزن نامرد با پیانوم چشکار داری !!!!!

هایییی نفس کش سارا خودتو جم و جور کن میزنم داغونت میکنماااااااااااااا

سازاااااااااااام

اصغر آقا جیگرکی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:05 ب.ظ




آااااااااااااااااااااااای نفس کککککککککککککککککش



کجاس این توتی...بدید میخوام ۵۳قیمش کوننننننننم


مرجوووووون ول کن دسم رو تا نفرستادمت بغل دست صمد قمه کش

توتی مجاز از نداااااااا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:05 ب.ظ

هوراااااااااااااااااا اول شدمممممممممممم

اول شدمممممممممممممممم

یوهوووووووووووووووووو


=))

بیا سلی جون من بهجای ندا خوشحالی کردم=)))

توتی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:07 ب.ظ

اصغز اقا ریز میبینمت هنو جوجه ای حیفه جوون مرگ شی دلم به حالت موسوزه ننه !!

مرجانه بیوه نکن !!!

برو کنار بز باد بیاد =))

ساسا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:07 ب.ظ

:-* :-* باشه توتی جونم.....سازات رو کاری ندارم...

حالا ککه کوشولوی مایی...بپر بخلم یه ماچ بده که حسابی دیرم شده :-*


اصغر آقا جیگرکی یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:10 ب.ظ



انا لله...و انا علیه راجعون


مرگ توتی جینگیلی جنگلی رو تسلیت میگم


مرجون به خدا خودش افتاد مرد...من فقط یه لگد زدم تو قفسه سینش...


ینی چرا مرد؟!

توتی به ساسا یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:11 ب.ظ

بیاهههههههه

مووووووووووووووووووووووووووچچچچچچ

چبسید :دییییییی

منم برم دیگه سارا جوووونم

تاتا

اهم...اهم یکشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:11 ب.ظ

بله شما راست میفرمایید خوب دیگه چی میگفت =)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد