« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

من و ...

عرض سلام و ادب و احترام  خدمت تک تک دوستان دنیای مجازی
که امیدوارم  روزی همتونو ببینم و از نزدیک با هاتون آشنا 
 چند خطی در باره خود خودم؛
من..." ندا نامی حساس "  ناطقی هستم که تکراری نیستم
تمام احساس من سرد است و تاریک ، اما به نور ایمان دارم
شب را بیشتر از روز دوست دارم چون بر این باورم که ...
اندیشه های شب هنگام ژرف تر هستند
و اینکه احساس میکنم
در تاریکی و سیاهی و سکوت شب است که من " خودم "می شوم 
راز افرینش این" ندای دیوانه ی  ناطق را" نمیدانم در چیست
 اطرافیانش او را دعا میکنند که عاقل شود
اماااااا من  در حد خود عاقلم
 در سر من دیوانه خانه ای وجود دارد و افکاری موهوم و آشفته 
ولی هر چه هست برایم لذت بخش است ؛ پس رهایش نمیکنم
محض یاد آوری خاطراتم  را  مینویسم
"زهر زندگی "سخت جانم کرده 
روحم را عریان کرده ام  از جسم
تا ببینید من هم "رندی  هستم مثل بقیه" که لباس آدمیت را کش رفته ام
از دست زمانه چه گلایه ؛از آدمیزاد چه گلایه؟
 "لعنت  به کالبد خاکیم  که هوس آدم شدن ندارد."


واما ختم کلام من و آن اینکه...
دیگر کودکان به فایده ی دروغ پی برده اند
و برزگ ترها به گناه دل سپرده اند
گناه سرگرمی تازه ای نیست
سالهاست آدمی برای فرار ازحقیقت  به آن پناه برده 
زمین شکنجه گاه انسانهاییست
که نمی توانند بزرگیشان را؛حقیقت وجود یشان را ؛عشق را ثابت کنند
 دیگرنیک میدانم "بزرگ شده ام  ؛  اما نمیدانم  دنبال حقیقت بگردم  یا اثبات عاشقی"
ولی به باوری رسیده ام ناب ؛ آن اینکه " به گناه دل نمیبندم هرگز" .همین  
 دوستتون دارم دوستم باشین دوست دوست دوست
تااااااا دوباره

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

تو این دنیای وارونه ی وارونه ی وارونه دیگه هیچ کاری بعید نیست

اینم مصداقش...

نظرات 200 + ارسال نظر
؟ پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:54 ب.ظ http://www.ottelo.blogsky.com

سلام . وب جالبی دارید به ما هم سر بزنید .

حتما اگه فرصتی بو چشم

Jesus Tears پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:06 ب.ظ http://JesusTears.persianblog..ir

سلام ندا جووووونی حساس.. :)
منم موافقم..شب خیلی احساسات درونش ژرف تره..یعنی آرامش بخش و همونی که هست!!..منم فک می کنم تو شب نوری هست..شاید از شبه که به نور می رسیم..درسته تاریکه..اما از همون تاریکی می شه به خیلی چیزها رسید تا قدر روشنایی رو دونست!!
چه عکس شیرینی اما تلخی!!! :(

+به به چه آهنگی! :)
+آقا یه آدم خیر این جا پیدا نمی شه که لینک منو ویرایش کنه؟! :دی
+اگه بحث اون کنفرانس بخواد ادامه همون بحث های بی فایده باشه منم نیستم!!..چون من حرفامو زدم و تکرار نمی کنم دیگه!!..خواه پند گیر خواه ملال!!!..:)

سلاممم خوبی تو؟؟
میگم افق دیدمون خیلی به هم نزدیکه مگه نه؟
ولی نمیدونم چرا اینقد از هم دوریم
امیدوارم یه روزی ببینمت

این عکس هم نماد خیلی چیزاست یکیش همینی که تو گفتی
بازم ممنون
میبوسمت

بنفشه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:25 ب.ظ

سلام ندا جوووووووووون
سووووووووووووووووووووووووووووووووم

سلاممم خانومی خوبی؟

بنفشه به یوسف /// از سوسک سیاه به خرم پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:28 ب.ظ

تو که گفتی روزبه آپ کرده نامرد


آییییییییی یکی نیس بیاد این یوسفو بزنه له کنه؟
ننه آمنه کوجاییییییییییییی ؟؟ (‌با لهجه موشی بخونید)

برو بچ کجایید؟
مرجان نیلو سارا شهرزاد سروناز گیلاس سلی لیلا توت کوشمولو مونا مارگریت عمه حیتا جونم ( که هنوز ممیشناسمت)

کجایید نامردا
چرا از من خبر نمیگیرید؟؟؟؟؟
من مردما
این الان روحمه که در پی شما شهر به شهر داره میگرده


داداچیای بیمعرفت
نمیخواید بدونید این آباجیتون کوجاس؟؟

من بی تقیرم عزیزم
شما دیر کردی

از خرمگس به سوسک سیاه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:39 ب.ظ

بنفشک جون تو گفتی کی آپ کره منم گفتم روزبه..اما چند دقیقه بعد اومدم دیدم ندا آپ کرده..تقصیر من چیه که از قافله عقبی؟!

بنفشه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:41 ب.ظ

ندا جون اینو خوب اومدی
واقعا شب زیبا تر و آرامش بخش تره

این جملاتت هم فوق زیبا بود:

زمین شکنجه گاه انسانهاییست
که نمی توانند بزرگیشان را؛حقیقت وجود یشان را ؛عشق را ثابت کنند
دیگرنیک میدانم "بزرگ شده ام ؛ اما نمیدانم دنبال حقیقت بگردم یا اثبات عاشقی"

و


"زهر زندگی "سخت جانم کرده
روحم را عریان کرده ام از جسم
تا ببینید من هم "رندی هستم مثل بقیه" که لباس آدمیت را کش رفته ام



گل کاشتی دخملم
از آشناییت خوشحالم
دوستت دارم و اومیدوارم دوستم داشته باشی
شاد ببینمت

خوشحالم که تونسته نوشته هام نظرتو جلب کنه
ممنون خانومی
ما قبلا آشنا شدیم نشدیم؟ شدیم که
منم دوست دارمممممممممممم
و ....
خوش باشی همه جا همه وقت

ر و ز ب ه به همه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:50 ب.ظ

آقایون و خانم های محترم !!
کنفرانس فردا ساعت ۴ بعد از ظره برگذار خواهد شد.
این ای دی من هست.
هر کی خواست بیاد با این بیاد
تعدادی از ای دی بچه ها رو دارم اما بعضی ها رو ندارم :(

بحث کنفرانس فردا هم هیچی نیست تنها آشنایی و گپ خودمانی
یعنی هر چیزی به غیر از دین آقققققاااا موشی :دی

امشب هم من بعد از ساعت ۱۲ هستم هر کی خواست بیاد


+ ندا جونم من بعدا می یام برات نظر می دم :)

اهل خونه
نمیدونم چه کاسه ای زیر نیم کاسه ی این روزبه هست که گیر داده به این کنفرانس . اونم درست روزی که میدونه من نیستم.
یعنی نمیتونم تو این ساعت بیام
خبرشو بهم بدین

بنفشه به یوسف /// از سوسک سیاه به خرم پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:50 ب.ظ

یک سوسک سیاهی برات بپزم

325789465123546987523654123665894422
وجب روغن روش باشه
صبرتو و صبرنا
دخملای مانیکور کرده
بریزید این یوسفو خنج خنجیش کنید که آمار غلط میده
بدوییددددددددددددد

بنفشه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:51 ب.ظ

مرجی بیا دیگه
بیا اون سی دی خش دارتو بزار دیگه
هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه


بدو بیا
این گیگیلی کجاست
بیاید دلم براتون تنگولیده

بنفشه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:52 ب.ظ

ر و ز ب ه جونم
کوآیدیت آیا؟؟؟

ر و ز ب ه به ندا پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:30 ب.ظ

درود بر تو ندای خوب زندگی !!
.. . .
این قدر خوب و روان و ساده و بی آلایش نوشتی که یک لحظه تو رو با ندای حکایت های من اشتباه گرفتم !!!

آخ که ندای کامنت دونی کجا این کجا...!!

دوست دارم برات حرف زنم !‌چه تکراری باشه و چه..
از گذشته..از همه ی اون ساعت های تنهایی..

فکر نکنم کسی تو این خونه به اندازه ء من با تو بوده.. ۱۰۰ البته که شاید آدم های دیگری هم باشن که از من بیشتر بدونن در موردت اما من اولی بودم

یادم نیست چه جور پیدات کردم! ماه های اولی وب لاگ نویسی بود.. وقتی اومدی
یعنی بگم همین الانم وقتی می یای فقط برام شعر می نویسی.. . .

خودت می دونی که من چقدر شعر دوست دارم٬ اینم روش !

حکایت های من.. حضرت عشق.. ساعت تنهایی (زهرا).. یک تکه تنهایی.. پرسه های عاشقانه.. حضرت عشق ۲ (مریم خانوم)

اینها یادته ؟؟
ندا کدوم یکی از اینها یادته ؟؟ همه رفتن..اگه به وبلاگ هر کدوم سر بزنی یه اخطاریه دریافت می کنی !!
آدرس مورد نظر موجود نمی باشد.. . .

بین اون چند تا آدمی که تو بحبحه ی سال ۸۴ با هم بودیم تنها من و تو موندیم..
۸۵ سال زیبایی بود !!


با هم بودیم و برای هم می نوشتیم اما دریغ از اینکه از هم بدونیم.. . .

مهم با هم بودن بود!

همه رفتن جز من و تو.. . .

ندا یادت می یاد من چند باری تصمیم گرفتم که بی خیال حضرت عشق بشم ؟؟
فکر کنم دیگه شده بود یه قصه ء تکراری..
هر بار یا تو یا زهرا.. نصیحتم می کردند !!

خوب یادمه دفعه ء آخری زهرا دیگه هیچی بهم نگفت.. اما تو بودی که این قدر حرف بهم زدی همشم پر از اینکه برو اصلا نمی دونم از اینها.. . .

جدی جدی می خواستم تموم اون روزهای خوشی که با همه ء دوستام داشتم رو پر پر کنم اما باز نرفتم و صبر کردم تا این شدیم !!

اما اسفند ۱۳۸۵ یادت می یاد.. . .
spider_woman.. . .
hazrat_eshgh68

بیشتر با هم بودیم.. بیشتر همدیگه رو شناختیم.. اگه یادت بیاد اون روزها من به خاطر موضوعی که سر غسل برام پیش اومده بود اصن حال و روز خوشی نداشتم..

اما تو.. . . (اینجا دیگه خصوصی شد بین من و تو!! خودت می دونیشون دیگه نمی گم)


نمی دونم این همه اندازه که تو برام فرق می کنی من چقدر برات فرق می کنم..

برام هم مهم نیست ! اما خودتم خوب می دونی که همیشه حکایت های من و ندای خوب زندگی !! تو ذهنم می مونه... . .
می مونه..می مونه..می مونه.. . .

به قول خودت نی نی کوچولوی مجازی من

می دونم که اصن عدات به پاسخ دادن این زیر نیستی پس منم توقعی ازت ندارم :دی


دوست دارم با فروغ حرفامو تموم کنم..
فروغ خوش زندگی.. . .

+
گرچه از درگاه خود می رانم اما
تا من اینجا٬ بنده٬ تو آنجا٬ خدا باشی
سرگذشت تیره ء سرگذشتی نیست
کز سر آغاز و سر انجامش٬ جدا باشی
...
نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند
بی خبر از کوچ درد آلود انسانها
دست مرموزی مرا چون زورقی لرزان
می کشد پاروزنان مرا در کام طوفان ها

سلام نی نی خوبی؟
اگه ولت کنن که همه چی رو اینجا لو. میدی
ممنون که بائث شدی خاطرات گذشته به یادم بیاد هر چند همیشه یادمه
خیلی از بچه هایی که میشناختیم دیگه نمینویسن.که ای کاش بودن
بگذریم
روزبه خان اینجا همه چیش با وب های خودمون فرق داره
میدونی که چرا تو وبم جواب نمینویسم .
ولی اینجا به دیده منت هر امری بود و سوالی خدمت همه هستم
و خوشحالم که دوست خوبی مثل تو دارم
برات آرزوی بهترین ها رو دارم
میبوسمت . فعلا

ر و ز ب ه به همه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:31 ب.ظ

زمان و روز اولین کنفرانس:
جمعه ۲۳ فروردین ۱۳۸۷ ساعت ۴ بعد از ظهر

موضوع اولین کنفرانس:
بدون موضوع موضوع خاصی رو تبعیت نمی کنه

ای دی من:
scar_face89

ر و ز ب ه به یوسف و موشی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:33 ب.ظ

نه جونم شما دو تا بیاین بحث این نیست اصلا...

حالا من یه ایده دادم گفتم تو یکی از کنفرانس ها اینو بذاریم تو اینجوری می کنی

ر و ز ب ه به سلی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:51 ب.ظ

خانومی اگه تونستی به عمو جونتم بگو تا بیاد

سورنا پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:34 ب.ظ

سلام!
خوب آمدم...
در دیوانه خانه ی سرت ببین منم استم...
خوب خوب خوب...
....ها[

از این حضرت عشق خوشم میاید...

ممنون که اومدی
بابا این نوع نگارشت گیج میکنه آدمو
یعنی نمیتونی مثل ما تایپ کنی؟

آره این حضرت عشق ما اونقده نازه که نگو و نپرس (البته زیاد جدی نگیر

رزوبه به سورنا پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:46 ب.ظ

اینجا خونه ء ما بود قبلنااا هااااا

اما حالا شده دیوونه خونه :دی

روزبهههههههههههههههههههه
حواست باشه یه چیزی بهت میگم هاااااااااا

لیلا پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:13 ب.ظ

سلام ندا چونم چه نیک نوشتی

سلام عزیزم تو خوبی؟
مرسی که وقت گذاشتی و خوندی
بوس بوس

مرجان پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:05 ب.ظ

سلااااااااااااااااااااااااام
ندایم

چه خوب خودتو معرفی کردی ! سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند
خوشم اومد خط به خطش رو با لذت خوندم ... توی کله ات دیوونه خونه اس ؟ یعنی این وبلاگ با همه دیوونه هاش توی کله اته ؟ ((= غشمولک

ندا به منم یاد بده چطوری روحمو از جسمم عریان کنم قلق داره نه ؟

فدات عزیزم
دیدم توی جواب یکی از کامنتها نوشتی که فردا ساعت ۴ نمیتونی بیای کنفرانس !

حالا ایشاا... دفعه دیگه

قربونت برم

سلاممم خدمت خانوم خانومای گل این خونه
خوب که هستی ؟ امیدوارم که باشی

دیدیم تو دنیای این آدمای عاقل و بالغ و فاضل جایی برا من نیست
بهتر دیدم بین دیونه ها زندگی کنم
هر چی باشه از این عقل کلا خیلی بهترن. با این همه ادعا

راجع به این حالت هم اگه مدیت کرده باشی بهش میرسی
امتحان کن . نصف شب دو رکعت نماز عشق و یه دنیا صفا
آی حال میده
به امتحانش می ارزه عزیزم

خوش باشی . میبوسمت . فعلا

مرجان به بنفشی و یوسف پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:06 ب.ظ

من تا شما دو تا رو نکشم و توی هاون نکوبمو باهاتون قورمه سبزی و فسنجون درست نکنم آروم نمیشینم

خیلی خیلی بلایین دوتاتون

حالا نمیشه این دفعه جای کشتن کمی نازشونو بکشی؟
طفلکی ها گناه دارن
بس که مظلومن
نگاشون کن چه ساکت نشستن یه گوشه
بازم خود دانی

سلی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:28 ب.ظ

سلام ندای قشنگم..
ار متن فوق العاده زیبات خیلی خوشم اومد..
چقدر قشنگ می نویسی ندا !
خیلی
منم می نویسم گاهی ولی نه اینقد قشنگ..
اگه وقت شد برات می گم یه روز که بگیری غلطامو :دی::دی
و اما آپ خوجملت !:دی
منم شبو خیلی دوس دارم..
شب به نظر من خیلی قشنگ تر از روزه..
خیلی..!
آسمون شب یه رنگه یه رنگ !!

ختم کلامتو که خوندم ..
یه حس عجیبی بهم داد..
واقعا..!
گناه!؟
سرگرمی تازه ای نیس..
توصیف جالبی بود ندای عزیزم..
ممنون به خاطر همه ی آپت !
بدرود

سلاممم
خوشحالم که خوشت اومده و خوشحالتر از این که تو هم مینویسی
راستی چرا نوشته هاتو تو وبت نمیزنی؟
چند بار گلایه کردم اینم روش

تو که قراره بشی وکیل این مملکت بهتر میفهمی مردم چقدر راحت دروغ میگن و گناه هم بهترین سر گرمیشونه
وقتی سر و کارت با این جماعت افتاد اونوقت یاد این حرفام میوفتی
.شبت خوش. بوس بوس

سلی به موشی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:31 ب.ظ

خبر اینکه عموی بنده میاد اینجا رو میخونه..
یعنی وبلاگ تک تک بچه ها رو می خونه..
ولی کامنت نمی ده..!!؟؟!
دلیلشو باید از خودش بپرسیم..
من میدونم..!
ولی بهتون نمی گم :دی :دی :دی
ولی بهم گفت به زودی اگه وقت کنه میاد اینجا !

حالا موشی تو حرص نخور لاغر میشی از ریخت می افتی :دی

بابت اون اسمایلی ها هم ممنون..
کلی فاز داد

شهرزاد پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:03 ب.ظ http://shahrzad91r.blogsky.com\

سلام ندا خانومی گلم:
خوبی؟؟
واقعا زیبا مینویسی گلم...
لذت بردم...
من عاشق شبم و حسی به مانند تو دارم..
یه مقدار از هخدت بیشتر میگفتی عزیز دلم..
مرسی ..
بوووس بوووس

سلام تو خوبی؟
خوبه که تو هم شبو دوست داری و باهاش مانوسی
خلوت شب و تنهاییش لطف خاصی داره و همیشه به دل میشینه

هر چی که باید در مورد خودم نوشتم
سوالی باشه هستیم خدمتتون
منم میبوسمت. فعلا

شهرزاد به روزبه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:06 ب.ظ

سلام عزیزم:
من ای دی تو را ندارن..
ای دی من تو وبم هست
تونستی من اد کن..
مرسی عزیزم..

آقا موشه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ب.ظ

اههههههههههه حالا همتون هی تعریف کردین دیگه من تعریف کنم بیمزه میشه

هوووووووووق هرچی با روح خبیث جون فکر کردیم عین خودت با شعر کامنت بزاریم نشد =))))))
سلامو ۱۰۰ ادب به ندا جون گل گلاب

ایول نمردیم یه آبجی با استعداد گیرمون اومد

همشو خوندم همینطور که بچها گفتن خیلی زیبا نوشتی دمت گرم

شب ... قشنگه مخصوصا اگه مهتابم باشه :دی شبای گرم تابستون که هوا روشنه رو خیلی دوست دارم

دیونه هارو هم دوست دارم ولی این روزبه رو دوست ندارم =)))))

خوب شماها که عاقلین بحثش جداست

هیییییییی روزگار دیگه که با ایران رادیاتور میره تو غار یادمه تا قبل این تبلیغ نمیدونستیم دروغ یعنی چی بچهای الانی رو بیگا چه آتیش پارهایی هستن :دی چه چیزا که یاد مردم نمیدن :|

خوب ما هم که همدیگه رو میشناسیم :دی خوشحالم که دوستی مث تو دارم



الهیییییییی بگردم که یه خط شعر هم حفظ نیستی
من قراره برا تو شعر بگم و یه یادگاری هم واسه مرجان جونم
خوب به وقتش هر دو کارو میکنم

هیچ میدونی آمار گرفتنو بیشتر شرقی ها با شب انس و الفت دارن تا غربی هااا
در صد یانکی هااا اونقدر پایینه که حتی ننوشتن

راست میگی موشی دیوونگی هم عالمی داره اما به شرط اینکه نشه مصداق این شعر که...
گویند مردمان غم دیوانه میخورند
دیوانه هم شدیم و غم ما کسی نخورد
و.....
عزیزم بائث مباهات منه که دوست خوبی مثل تو دارم
دوست دارم دوست دوست دوست من
بوس

آقا موشه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ب.ظ



یوسففففففف میگم داداچ بیا بریم تو کنفرانس این روزبی طفلکی گناه داره :دی




سلی چرا بیا در گوشم بگو قول میدم به کسی نگم
نیگا بسکه حرص میخورم هیکل ورزشکاریم داره از ریخت میوفته
برو حالشو ببر
اصلا یهنی که چی فقط با تو گفتمان میزنه آقا من اعتراض دارم

سلی توجه کردی چندروزه فرت فرت افتادی اینجا شرط میبندم بابات اینا رفتن مسافرتا =))

گیلاس پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:46 ب.ظ

واااااااااای
چقدر سخت شد یه دفعه!!!
من وقتی شعر میبینم یا متن زیادی ادبی یا هر چی که کلمه های قلنبه سلنبه داره یاد شب عروسیم میفتم!!!
چقدر سخت بودا!!!
هی روزگار!!
میگم ندا جونی این چند وقته با شعرات خیلی آشنا شدم ولی این بیوگرافیت شبیه بیوگرافیلم بود! اونم از نوع فیلم هندی!!!
ولی خب شعرات قشنگه!! احساس خالص!!
قربونت عزیزم
بووووووووس

سلامممممم
چرا همچین فکری کردی؟
مگه شب عروسیت دادگاهی شدی که سخت گذشته
نمیدونم چرا دل پری داری. ولی میگذره مگه نه؟

چرا بیوگرافیم برات مثل بیوگرا فیلم هندیه؟ چیش عجیبه؟
عزیزم من اینجوری بزرگ شدم
زندگیم همینه. و طرز فکرم شاید به سن و سالم نخوره .ولی همینه دیگه
یه جورایی تحملم کن

منم میبوسمت. فعلا

آقا موشه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ب.ظ

هییییییییییییییی
بنفشهههههههههه
کجاییییییییی
جونه موشی دلم برات تنگولیده

آقا موشه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:50 ب.ظ

اوه چی کشیدی شب عروسیت گیلاس =)))))
خیلی سخت بود ؟؟؟=))
الفرارررررر

با این اوصاف موشی جونم همگی قید عروسی رو بزنیم بهتره

مگه نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ر و ز ب ه به ندا٬ به موشی اصلا به ه پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:12 ب.ظ

ندا خانومی تو که همه رو بوس کردی :دی :دی
نکن این کارو زشته تو این مجمع عمومی
:دی


موشی دارم واسه تو
باشه اینجا که کسی رحم نداره !!‌همه ریختن رو من
:دی :دی

کجاییییییییی سحررررررررررر (حالا سحرم بدتر از همه هست ااا)

اصلا کجایییی خدااااااااااااااااا


فردا ساعت ۴
:)

البته من امشبم هستماااااا :دی

موشی ای دیت چیه ؟؟؟
ندارمش که :-؟

مرجان به روزبه و موشی جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ق.ظ

شما دو تا ایشاا... تیر غیب بخورین ((=
کل کل های شما رو که میخونم روحیه ام باز میشه بوخودا من گلم باز میشم ((=

موشی نخند ! یکی میزنم تو دهنت
روزبه تو هم نیشتو ببند

الفرارررررررررررررررر

سلی بگیر منووووووووو

مرجان به ندا جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:02 ق.ظ

تو چقده ملوسییییی که به یوسف و بنفشی میگی مظلوم حالا بنفشی شاید ولی یوسف عمراااا ((=

ر و ز ب ه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ق.ظ

عجب دختری هستی تو مرجان !!!

همین تازه داشت یه چیز دیگه می گفتاااا


ایییییییییییی پسرااااا بسیج بشیم بزنیم دخترااا روووو

کسی نیست ؟؟

jesus جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:22 ق.ظ

ندا جون این عکسه باخاله..چه باکلاس می خوان خودکشی کنن یره!!

موشی اون جریان اسکرول هم باحاله..اما من نیدونم چجوریاست..یه روز پیدا کردم خبرت می کنم!!

ملجان بوخودااااااااااااااااااا من مظلومم..بنفشه شاهده..

لوزبه فردا ساعت ۴ کنفرانس یه صرف میوه و شیرینی!..مزهاش همه مال من..

گیلاس جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:54 ق.ظ

امشب که همتون بودین!
پس چرا کنفرانس رو اداختین فردا اون ساعت؟؟؟؟؟؟؟؟
جیییییییییییییییییییییییییییییغ
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ
جییییییییییییییییغ


ر و ز ب ه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:18 ق.ظ

خوابالوووو هاااااااا

گیلاس جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:26 ق.ظ

ر و ز ب ه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:05 ق.ظ

سارا خانووووووم جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:39 ق.ظ

سلام علیکم جمیعا و رحمت الله

سارا جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:40 ق.ظ

من میزنم یه بلایی سر همتون میارم.... ایشالله سوسک بشیییییییییییییییییییییییییین منم با شاباش هام و عیذی هام براتون غذل میخرم فک ککککککککککککن!!!!

ساسا جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:42 ق.ظ

ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا







روزبههههههههههههههههههههههه

اینهمه نوشتی از نفس نیوفتادی؟
ااااااااااااااااااااااااا

باباااااااااااااااااااااااااااااااااااا

این رودت چیقده درازه...بیار یدمش آبجی دکی مونا جونم با قیچی کوتاش کنه =))

سارا جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:43 ق.ظ

مرجاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان






























سلام علیکم

ر و ز ب ه به سارا جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:34 ق.ظ

دستت درد نکنه هااااا
:!

ر و ز ب ه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:17 ق.ظ

نگاه ساعت

من برم پای فیلمم.. . .
فعلنااا...

خرموشناز جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:04 ب.ظ

سلام آبجی ندایی جونم از اینکه کم میام معذرت می خوام چون بعضی وقتا ادم وقت داره اما وقت کم میاره درکم می کنی حتما

دلم سالها بی بهانه
پی آرزوهای دیرینه گشت
برای باور عشق
هرگز تسلیم غمها نگشت
و همیشه زیر رگبار غم
به امید خالق گذشت

تقدیم به نتا چونم که همیشه گل می گه واسه همین گل می شنوه

سلامممم
ممنون خانومی همین که هر وقت فرصت کردی سر میزنی برامون کافیه

ممنون از شعرت

ساسا به روزبه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:22 ب.ظ

قابلت رو نداشت دادا ... هه

سارا جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:25 ب.ظ

هنوز هیجا سر نزدم....دوستون دارم....سر فرصت خونه ی تک به تکتون میام.

شیرنی و آجیل رو حاضر کنین...عیدی ها رو هم از لای قران درارید تا برسم بهتون

اصغرک جیگرکی جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:32 ب.ظ



این مرجون ما رو چیکارش کردیییییییین؟

آااااااااااااااااااااااااااااااااااای...ممدی...اون قمه ی من رو وردار بیاااااااااااااار

سلی جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:38 ب.ظ

نه به جون خودم..
یه شب من بودم یعنی ان شم
یه دفعه دیدم عمومم آن شد
اون وخ بود که من کلی ذوق مرگ شدم..منم که فضوول
البته از لابه لای کامنت هاش فهمیدم چرا نمی یاد اینجا
البته می یاد ولی کامنت نم یده..
من چه میدونم اصن
میخوای عموم بیاد گوشمو ۳ دووور بپیچونه؟
اهه

راستی موش مشوی من کامم تو اتاقمه هر وقت بیام کسی نمی فهمه کهفقط بعضی وقت ها تحریم می شم..یا خودم میرم تو نخ درس

میگم سلی جونم

مگه قراره کامت وسط پذیرایی باشه هااان

سلی جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:49 ب.ظ

راستی بچه ها من ۴.۵ کلاس دارم
نمی تونم بیام کنفرنس

مونا جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:48 ب.ظ

سلام ندا جونم
خوبی؟
چه قدر تو ماهی :دیییییییی
این اصغر آقا جیگرکی الان میاد سراغتا!
کی گفته تو دیوونه ای؟
هان هان هان
خودم حسابشو می رسم.
ندا جونم
برای من شعر نمی گی؟
بگو دیگه!!!
همین جا از شهرزاد عزیزم از اینکه نشد براش کامنت بذارم واقعا عذر می خوام.
به هر حال از نوشته هاتون لذت می برم.
دوستدارتون هستم
آبجی مونا! :دییی

به به مونا خانوم گل
اولش بگو ببینم این امین خان نمیخوان تشریف بیارن؟

کسی نگفته خودم میگم مگه بده ؟ خیلی هم بهتر تره
مونا جونم از دری وری هام خوشت میاد ؟
باشه واسه تو هم میگم

خوش باسی گلم . بوس بوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد