« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

خودشیفتگی چیست؟!

ریشه واژه خودشیفتگی و خودکامی، به اسطوره یونانی که  تارسیوس بود، برمیگردد. تارسیوس مرد جوان خوش سیمائی بود که بسیار مجذوب خودش شد؛ به نحوی که کنار آب می نشست و ارتباطی با کسی نداشت، سرانجام عاشق عکس خود در آب شد و پنداشت که بهشتی است. بنابراین کوشید که او را بگیرد، ولی چون موفق نشد، مأیوس گردید و در پایان، از این اندوه، جان سپرد! این در واقع، تعریف ویژگی فرد خودشیفته است. انسانی که فقط به خویشتن میاندیشد. به قول یکی از روانشناسان صاحبنام: تمام نیروی روانی او به خودش معطوف است.
خودشیفتگی، نوعی اختلال هیجانی بسیار اغراق آمیز است. مبتلایان به این اختلال، با سایرین همدل نیستند! ولی نیاز دارند مرتب از سوی آنان مورد تمجید واقع شوند. هر چند خودشیفتگان و خویشکامان، تصویری مبالغه آمیز از خویش دارند، اما از پندارهٔ بسیار آسیب پذیری برخوردار بوده و بیشتر با هویت خویتن نا آشنایند.
این اختلال، کمتر از سایر اختلالهای شخصیتی، رخ مینماید و احتمال ابتلاء به آن به طور تقریبی، یک درصد است. برخی از مطالعه ها نشان میدهند که این اختلال، بیشتر در مردان جوان، روی میدهد. آسیبپذیری در عزتنفس، شخص مبتلا به خودشیفتگی را نسبت به انتقاد یا شکست، خیلی حساس میکند. گرچه امکان دارد این موضوع را آشکارا بروز ندهند، ولی خرده گیری از ایشان، سبب دلآزاری، احساس حقارت، کم ارزشی، تهی بودن و پوچی در آنان میشود. اینان در برابر توهین، غضب یا هجوم متقابل و گستاخی نشان میدهند بیشتر وقتها چنین تجربه هائی به انزوای اجتماعی و یا تحقیر میانجامد. رابطه های بینردی و عملکرد اینگونه شخصها بیشتر مواقع، با مشکل روبه رو میگردد. درمان اختلال مذکور، از طریق رواندرمانی و گفتگو بین روانپزشک و بیمار، امکانپذیر است.
شاید همگی ما در دورانی از زندگی خویش با کسانی روبه رو بودهایم که خویشتن را در بسیاری جهات برتر از سایرین میدانستند و پیوسته حین خودبزرگب ینی و مهم بودن داشتند و میگفتند: من تاکنون هرگز ناکام نبوده ام! ، میتوانم با قدرت بیانم، روی همه نفوذ داشته باشم! ، دست به هر چه میزنم، به طلا تبدیل میشود! ،  به قدری جذاب هستم که همه، بی اختیار متوجه من میشوند!  و من، من، من..اینها جمله ها و فرازهائی هستند که در زبان انسان خودشیفته جاری میشود. خودشیفتگی، یکی از اختلالهای روانشناختی به حساب میآید. این اختلال، ممکن است در دورهٔ خردسالی همهٔ افراد وجود داشته باشد. بیشک انتظار میرود که با گذراندن دوران رشد و بالندگی، این اختلال، کم کم از بین برود. همگی ما در روزگار کودکی خود و در چند هفتهٔ نخست زندگی، پیش از آنکه مادر و یا پرستارمان را بشناسیم، دچار حالت خوشیفتگی میگردیم. در سنین یک، دو و سه سالگی نیز باز همان حالتهای خودکامی در تمام کودکان مشاهده میشود. کودک در این سنین، حس میکند که همه چیز منحر به او است و تمامی جهان و هر چیزی که در اطراف است، باید در تملکش باشند. چنین حالتهای خودکامی در کودک با افزایش سن و شناخت بیشتر او نسبت به جهان و نیز وقوف بر این موضوع که دیگران به طور لزوم مانند او نیستند و هر کسی آرزوها، پندارها و دیدگاهها خود را دارد، تغییر میکند. اما چنانچه این دگرگونی و تحول در کودک به وجد نیاید، شخصیت و هویتش در دوران بزرگسالی همچنان خودشیفته باقی میماند. دانشمند روانشناسی دربارهٔ علتها و عاملهای خودشیفتگی چنین میگوید: ارزش نهادن بیش از اندازه و در کانون توجه واقع شدن در طی دوران پرورش روزمره، عاملهائی هستندکه این بحران را پدید میآورند، محدودیت رابطه های اجتماعی و محرومیت از فرصتهائی که آدمی قادر باشد با همسالان خود همگامی داشته باشد، به پایداری این اختلال میانجامند. در ضمن، ناامنی، بیم طرد و عدم تأیید از جانب اطرافیان، از سایر عاملهائی هستند که سبب میگردند توجه شخص معطوف خود شود. همچنین در مورد سایر عاملهای تشدید خودشیفتگی میافزاید: توانائیهای تخصصی، برتری در ویژگیها جسمی، موفقیتهای پیاپی و در نتیجه تشویق و ترغیبهای بیحد نیز، انسان را به سمت خودپرستی میکشاند!
در این اختلال، تمام انرژی روانی فرد، فقط متوجه خود شما است. بهنحوی که قادر نیست عشق و محبت خویشتن را دربارهٔ سایرین هم بهکار گیرد. اینان فقط میتوانند با کسانی که همانند و همفکر ایشان هستند، ارتباط برقرار کنند. چنانچه از ایشان خرده گرفته شود و یا در انجام امری با شکست روبه رو گردن، به سرعت، واکنش نشان میدهند، از افراد، بهره کشی میکند و در رابطهٔ بینفردی، استثمارگر هستند؛ نسبت به ظاهرشان حساسند و از اطرافیان خود انتظار تعریف و تمجید زیادتری دارند. برای این اختلال، یک علت مشخص شده وجود دارد و آن، این است که فرد خودشیفته به احتمال زیاد در همدلی و رابطهٔ عاطفی با مادر خویش، دچار مشکل بوده و یا کینه از سوی پدر و مادرش، به خصوص مادر، در همان اوایل زندگی، معطوف شده است!
وجود ناهمگونی و به همریختگی در رابطهٔ این افراد، گذشته از رابطهٔ خانوادگی و زناشوئی، رابطهٔ بین فردی و شغلی را هم دربرمیگیرد. دکتر  محمود ساعتچی ، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی پیرامون مشکلهای این افراد در محیط کار و خانواده چنین میگوید: اگر ویژگیهای گوناگون فرد خودشیفته را نیک بنگریم. درمییابیم که آثار منفی شخص خودشیفته در محیط کار، بسیار متنوع و گسترده است. او هدف زندگ یخیوش را، ارضاء نیازهای خود میداند. به نیازهای دیگران توجهی ندارد؛ هر چند که در ظاهر، تظاهر میکند، اما اینگونه نیست. به همین علت در محیط کار، تمام همکارانش با گذشت زمان، سرانجام به جائی میرسند که او را دوستداشتنی نمییابند؛ از همگامی با او، دوری میگزینند و تلاش میورزند که کمتر با او برخورد داشته باشند؛ به سبب آنکه فرد خوشیتن کام در مرحله های متفاوت رشد و بالندگی شخصیت از دیدگاه  فروید ، در نخستین مرحلهٔ رشد شخصیت خود یعنی  نهاد ، متوقف شده است. پس بر پایهٔ اصل کسب لذت و اجتناب از درد، عمل میکند. در صورتیکه چنین فردی، مدیر یک واحد باشد، به رشد و ارتقاء مهارتهای شناختی، هیجانی و حرکتی افراد تحتنظر خویش، اعتنائی ندارد و تمام تلاش خود را معطوف آن میسازد که از توان، استعداد و مهارتهای آنان در راه کسب اسمتیاز و شهرت برای خود سود جوید.
استاد یاد شده میافزایند: وضع افراد مزبور در خانواده هایشان هم به همین سبک است. یعنی همسرشان به منزلهٔ وسیلهای تلقی میشود که نیازهای زیستی، اجتماعی و فرهنگی او را ارضاء کند و در نهایت، همسر برایش ارزش جدی ندارد. رابطهٔ خانوادگی این شخص به طور معمول، مشوق بوده و درگیریهای لفطی، مشاجرهها و عدم تفاهم در خانوادهٔ آنان زیاد به چشم میآید. به عبارت دیگر، آثار و پیامدهای زندگی این قبیل افراد در خانواده سبب ایجاد پریشانفکری، اعتمادبهنفس پائین و بسیاری دیگر از اندیشه ها و نگرشهای منفی در بین اعضاء خانواده میگردد.
ممکن است این اختلال، بسیار مزمن و دیردرمان باشد و افزون بر اختلالهای دیگر، فرد را تهدید کند. افسردگی و اضطراب بیمارگونه، در بیشتر موقعها گرایش به مواد مخدر و .. را در پی خواهد داشت. برای کمک به این بیماران، انواع شیوه های درمانی روانشناسی همچون رواندرمانی فردی، گروهی و محیط درمانی به کار بسته میشود. البته اگر فرد خودشیفته در برابر این راهکارها ایستادگی کند، هیچیک از این راهها برای او مفید واقع نمیشوند. این افراد حتی ممکن است در برابر پزشک معالج هم از خود مقاومت شدیدی نشان دهند از بین همه این شیوه های درمانی، گروه درمانی بیشتر سودمند است.
در این روش، شماری از خودشیفتگان در نشستی با روانشناس، دیدار کرده و روانشناس با بررسی نارسائیهای مشترک آنان، برایشان برنامه های ویژهٔ درمانی در نظر میگیرد. این بیماران در ارتباط با برخورد مستقیم با هم، بهتر میتوانند به خود و سایرین یاری راسنند.
انسانهای خودشیفته، کسانی هستند که ارزشهای فردی و اجتماعی را تنها در برابر خواستهٔ خود میدانند و رفتارشان را صحیح و به حق میشمارند و پیوسته سایری را مقصر قلمداد مینمایند. خودشیفتگان هرگونه خوب بودن دیگران را نادیده گرفته و یا آن را شرطی میبینند.
شخصیتی که خویشتنکام است، دوروبر خود، عدهای از افراد تأییدکننده را گرد میآورد تا مدام او را تحسین کنند و در بازیهای روانی که ایجاد میکند، نقش مقابل را به گونهای مناسب ایفاء کند.
پس همانطور که گفته شد، شیوع عارضهٔ شخصیتی خودشیفته، ریشه در دوران کودکی هر کس دارد و عوارض اجتماعی آن بعد از رشد کودک میتواند به شرح زیر باشد:
▪ در رابطه با دیگران، فاقد هر نوع ارتباط مثبت و مستمر است.
▪ در ارتباطهای شخصی، هدف، بهرهبری از سایرین میباشد.
▪ انتظار دریافت هر نوع خدمات و لطف بدون ارائهٔ پاسخ متقابل را دارد.
▪ دارای عزتنفس کم و گسیخته شدنی است.
▪ پیوسته در جستوجوی جلب تحسین و ارزش نهادن برای تظاهر میباشد.
▪ خیالپردازی یا هدفهای غیرواقعی و در پی کمالگرائی رفتن، از صفتهای فرد خودشیفته است.
▪ زمانی که مورد انتقاد قرار میگیرد، بسیار عصبانی میشود واکنش خیلی تند و خصومتآمیزی از خویش نشان میدهد.
▪ همواره از دیگران، استفاده ابزاری میکند تا به هدفهای شخصی خود دست یابد.
▪ خویشتن را بسیار بااهمیت میداند.
▪ راجع به کامیابی هایش در رابطه های بینفردی، زندگی خصوصی و حرفهای، به شدت دچار توهم های فراوان میشود.
▪ همیشه از سایرین، توقع برخوردهای خوب و دلپذیر دارد.
▪ پیوسته از مردم انتظار توجه و پشتیبانی دارد.
▪ خیلی حسود است.
فرد مبتلا به این اختلال شخصیتی، بهطور معمول توسط دیگران اینگونه شناخته میشود: خیلی خود را مهم میداند و به قول معروف برای خودش کلاس میگذارد!  شخصیت خودشیفته نمیتواند برتری سایرین را تحمل کند، نسبت به خرده گیریها، حساس است و در مقابل آنها واکنش تندی نشان میدهد.
افرادی از این قبیل، به طور معمول کمالطلب هستند. همواره دلشان میخواهد در کانون توجه باشند و دوست دارند همه مدام تحسینشان کنند. چنین حسی در این افراد آنقدر قوی است که گه گاه سبب میشود آنان دردسرها و حتی بحرانهای خودساختهای تدارک ببینند تا زمینهای برای خودآرائی و اثبات لیاقتهایشان فراهم آورند. از دیدگاه بقیهٔ مردم اینگونه به نظر میآید که این افراد، تمام دنیا را مدیون خود میدانند و خیال میکنند. همه باید قدردان آنان باشند. در این اختلال، علاوه بر ژنتیک و محیط ردپای رخدادهای دوران کودکی هم مشهود است.

نظرات 40 + ارسال نظر
یوسف پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ب.ظ

خطاب به دوستان خودشیفته!!

بهله؟!! =))

لیلا پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:50 ب.ظ

سلام منم خود شیفتم

ا تبریک می گم پس مثه منی!! =)) =))

شهرزاد پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:12 ب.ظ

سلام یوسف جونم:
خوبی جناب روانشناس؟؟
مرسی از مطلبی که نوشتی برامون؛واقعا استفاده کردم..خودت که میدونی من عاشق روانشناسی هستم؛مرسی عزیز..
فدای تو..
بازم از این کارا بکن..
ممنون..
فعلا...

سلام شهرزاد جون..
نه خوب نیستم!!! :دی
چه کنیم دیگه بنا به دستور هیئت علمی ملجان و موشی این جا قراره علمی در کنیم تا ملت تحصیل کرده بشن!! :دی
خواهش می کنم..همونطور که بهت گفتم این رشته با تو سازگاره یه جورایی..حالا که عاشقشی بیا تو این رشته!..

می سی..
می سی..

غریبه پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام سلام

خوب من باید از چه کسانی عذر خواهی کنم !! وایسا ببینم یوسف ٬ این قدر تو دست و پا نیا بچه ببینم کیا پست گذاشتن و من نبودم ... ااااااااااای بابا ٬ خیلی خوب داش یوسف ؛ اول نظرم رو در مورد پست تو میگم ٬ بعدش میرم سراغ نفرات پیشین و ابراز شرمندگی از عدم حضور فعالی که داشتم !!

داداش راستش ما با اجازه رفقا یه سوال برامون پیش آمده (!) اجازه هست مطرحش کنیم ؟!؟!
میخوام بدونم که این خودشیفتگی شما با توهم فانتزی ما چه تفاوت عمده ای داره ؟! آیا هر جفتش چارتاست یا اینکه ... راستی هفت هشتا چندتا میشد ؟!؟!

علی الحساب مخلص دوستان هستیم تا بعد ...
یا حق

به به به به داش امین وارد می شود.. :دی
باید به همه تک تک ابراز ندامت کنی تا شااااااید ببخشنت!! :دی
ااااه برو کنار جام تنگ شد می خوام وووول بزنم!! :دی

آخه نظر هم نمی دی دادچ من!! :((
خب ببین بیمار عزیزم اگه تو به عنوان مثال فک می کنی خیلی برتر هستی بدون دچار توهم شدی که این خودش یکی از ریشه های خودشیفتگی بیده!! ببین عسیسم مقاله رو نخوندی..!برو با ولیت بیا..=))

۴کریم..!

گیلاس پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:42 ب.ظ

یوسف جان من نصف آدمایی که توی زندگیم دیدم دچار خودشیفتگی حاد بودن. حالا چند تا سوال برام پیش اومده:
۱) آیا اون ۱ درصدی که گفتی دقیقه؟؟
۲) آیا تمام آدمایی که من دیدم در مجموع همون یک درصد رو میسازند یا اون یک درصد کل آدمایی که من دیدم رو میسازه؟
۳) آیا من خیلی خوش شانسم؟
۴) آیا تو در بخشی از قسمتها خالی بستی؟
۵) آیا نتیجه میگیریم با این مقاله که خودشیفتگی خوبه؟؟
۶) آیا اگر به فرد خودشیفته کم توجهی شود معتاد میشود؟
نه حالا جدی جالب بود ولی مثلا ما شناختیم و تشخیص دادیم که فلان آدم خودشیفته هستش. بعد باید چه غلطی کنیم؟؟؟ معمولا این افراد آزار دهنده هستن. توی دوران بچگی که خودتم گفتی زیاده و معمولا بچه ها هی میان پز میدن! اینم دلیلش همینه؟؟ یعنی یه کمبودی دارن و با بیان یه چیزای دیگه دارن خودشونو بالاتر از بقیه جلوه میدن و به نوعی نقص های دیگشون رو مخفی میکنن؟؟؟
حالا من سوالم اینه که چی کارشون کنیم که خوب بشن؟
چه جوری باید باهاشون رفتار بشه؟
در بعضی مواقه واقعا آزار دهنده هستن!!!

با تشکر از کارشناس برنامه
گیلاس هستم ۱۹ ساله از خونه خودمون

خب این حاد بودن رو کی تشخیص داده؟!!..ملاکت از حاد بودن چیه؟!!..

۱)آره دقیقه..
۲)خب ها دیگه آدما تو این دسته اون یه درصد رو می سازن..پس کی می سازه؟!!..
خب طبق آمار منتشر شده اون یه درصد به وجود اومده دیگه!!
۳)هیچ آدمی خوشانس نیس..تو اگه خودشیفته نباشی حتما وسواس داری..چون همچین دچار استرس شدی که نکنه خودشیفته باشی!! :دی
۴)آره من خالیبندم..خوشبختم!! :دی
۵)آره خیلی خوبه چون باعث می شه همه رو از نوک دماغت ببینی!! =))
۶)معتاد که هیچ خودکشی می کند!! مثه صدام و هیتلر..!

همونجور که خودت گفتی دچار کمبود عاطفی هستن که با این فعالیت ها می خوان خودشونو مطرح کنن..حالا در هر کاری!!
درمان به عهده متخصصه..ما این جا بحثمون تشخیصه..و حق نداریم با یه بحث کوچیک و یه جلسه ای یکی رو که خودشیفته هست رو براش نسخه بپیچیم!!!..معمولا گروه درمانی در جایی که یه عده هستن و عقاید و رفتارشون زیر ذره بین قرار می گیره تا متوجه بشن لااقل کجای کارشون ایراد داره هر چند اینا مقاومت خیلی دارن و گاهی شاید تا ماه ها درمانشون طول بکشه..من چون خودم هنوز تو کار درمان نیفتادم و تو تشخیص هستم فعلا ترجیح می دم بقیه برنامه رو به پروفسور زیگموند فروید بسپارم... :دی

خواهش می کنم..نظری انتقادی؟..خب نوبت پیام های بازرگانیه! :دی

حرف های یک مادر نمونه پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:42 ب.ظ

حرف های یک مادر نمونه پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:48 ب.ظ

با عرض سلام و خیر مقدم خدمت کارشناس محترم
صدام داره پخش میشه؟؟؟
اوهوووم
سلام علیکم
خانوم بچه ها خوبن؟
من یک مادر نمونه هستم از علی آباد عسگر آباد
۷۴ ساله. خانه دار.
آقای دکتر من یه بچه دارم
خیلی کوچیکه

چند وقته دچار خودشیفتگی شده
هی خودشو شیفت میده اینور و اونور
به چپ
به راست
الان مشکل بزرگش اینه که نمیتونه به بالا شیفت بده
از شما می خوام توضیح بدین برای این مشکل باید چه دارویی تجویز کنم؟
پای خودم هم یه مدتیه وقتی از پله میرم بالا قفل میکنه. ریشه این مشکل هم میتونه همون باشه؟؟
یه سوال دیگه هم دارم که خودشیفتگی خدا نکرده واگیر نداره؟؟
یه صحبت دیگه هم دارم و اینکه اصغر داری میای سر رات ۵ تا نون سنگک بگیر.
خیلی ممنونم که صدام رو پخش کردین

علیکومسلام آبجی داهاتی..
رو ایر هستی..دکتر مظاهری بفرمایین.. =))

خب برای درمان این زلیل شده باید از مادر کودک شروع کنیم که خب با چندتا آمپول گاوی از ناحیه باسن مبارکه مشکل قفل شدگی شما حل و فرزند دلبندتان ریست می شود!! =))

چرا از طریق روابط جنسی منتقل می شه..با اکبرآقا قصاب وقتی هستی بگو مسائل بهداشتی رو با طعم توت فرنگیش رعایت کنه!!!.. =))

خواهش می کنم..نونوایی تعطیل بود به جاش چندتا قرص برنج برات گرفتم تا واسه همیشه آروم بگیری!! =)) =))

آقا موشه پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:50 ب.ظ

سلااااام
یوسف تو آپ کردی پس عمه حیتا و عادل خان چی ؟؟

نخوندم هنوز میخونم میاااام

بعد عمه حیتا و عادل قرار بود پست نظر خواهی بزاریم و مرجان قرار بود پست رو تنظیم کنه واسه همین من ستمو تغییر دادم

فعلاااا

ای بابا موشی دست بردار..اینارو به من نگو!! =))
دوساله که می خوایین این جارو آپ کنین!!هی نظر پشت نظر به هیچیشم عمل نمی شه..پس لااقل بذارید یکی این طلسمو بشکنه... :دی :)

عمه حیتا که گفته فعلا فرصت ندارم..عادل خان هم نمی دونه چی به چیه!..پس لااقل بذارید من با این سبک شروع کنم تا بقیه هم ادامه اش بدن دیگه!!..
نکنه به شیوه قبلی ا ص ل پی ال زد می خوایین پست بنویسید؟!! =))

موشی بخونی ها وگرنه مرگ موش می دم بوخولی! :دی

شهرزاد پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:40 ب.ظ

سلام یوسف جون:
خوبی؟؟
برای منم سوال هایی که برای گیلاسی پیش آمده برای منم پیش آمده..
میشه یه مقدار بیشتر اگه میتونی برامون توضیح بدی؟؟؟
منم خودم نصف آدمایی که دور آطرافم هستم این حالت رو دارند و من فکر می کنم که شاید بیشتر آدم ها این حالات رو دارند و علت هایی که خود من قبلا خونده بودم و بر اثر زمان به تیجه رسیده بودم در اینجا خوندم ولی می خواستم بدونم آیا خود شیفتگی در بعضی از مواقع من دیدم ککه باعث پیشرفت این ادم ها بوده..آیا این طوره یا علت دیگه ای داره.....
در مورد راهای درمانش هم میشه یه مقداردیگه توضیح بدی؟؟
به اضافه ی سوال های دیگه..
آخه دوباره رفتم با دقت تر خوندم به این نتیجه رسیدم و سوال هایی برام پیش آمد...
ممنونم عزیزم..
فعلا...

شهرزاد جون مگه شک داری؟..شاید نه!همه آدما به نحوی دچار بیماری روانی هستن..حالا یکی خفیف یکی شدید و یکی مذمن و آخر خط!

خب معلومه عزیزم اون نصفه ای هم که می گی بیمارن!!..اما انقد جنبه عمومی پیدا کرده که اصن به چشم نمیاد و همه بهش عادت کردن و شده جزوی از زندگی بیمار این مردم!!..
چه خیال کردید این جامعه بوی عفونت و چرک می ده..پر بیماری روانی که خودتونم خبر ندارید..چرا؟..چون بهش عادت کردید و دارید باهاش زندگی مسالمت آمیزی می کنید!!.. :))

من همونطور که گفتم هنوز به مرحله درمان نرسیدم..و بهتره اول تشخیص بدیم تا بفهمیم چی به چیه..مطمئنا اگه روش درمانشم بدونید این کار شما نخواهد بود و باید کارو به کاردان سپرد!!!..
اما اینجور آدما فقط در محیط کلینیکال درمان می شن زیر نظر یه متخصص روانکاو واقعی طی جلسات طاقت فرسا!!..

مرجان پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:19 ب.ظ

بترکی یوسف ! خودشیفته منو گیگیلی هم خودشیفته ایم بیا اول خودتو روانکاوی کن بعدم ما دوتا رو بعدم بهمون شکلات میدی ؟ آخه از دکی خیلی میترسیم
نمیدونستم خودشیفتگی به دوران کودکی برمیگرده .. فکر میکردم به خاطر تاثیر محیط و دوستان یه آدمی خودشیفته میشه

از مشخصاتش که گفتی خیلی حسوده ، الان که دارم فکر میکنم هر کی حسود سراغ دارم اعم از حقیقی و مجازی و اعم از زن و مرد و اعم از بیسواد !! و با سواد !!!!!!!!!!! خودشیفته بودن

حالا با آپ کردنت نوبت عمه و عادل افتاد عقب و متعاقبا پست نظر خواهیه موشی به گیگیلی میگم از گوشت گاز بگیره

الفرارررررررررررررررررر

بووووووم! =)) =))
ای خودشیفته های شیطون بلا.. :دی
ها اگه راس می گی بیا روانکاویم کن!! :دی

آره کلا تو هر اختلال روانی دوران کودکی نقش داره..به خصوص ۶سال اول!!..یعنی هر بلایی سر یه آدم تو بزرگسالی میاد ناشی از دوران کودکیه و گذشته اونه!!..

نه هر حسودی..گاهی وسواس و اضطراب و حسادت تا یه حدی طبیعیه و باعث نمی شه به حریم دیگران تجاوز کنی و آرامش خودت و دیگران رو بهم بزنی..یه روند طبیعیه برای زندگی..اما این ها از حالت نرمال خارجه..و به افراط و حالت های توهمی شباهت داره..
اگه یکی حسوده به صورت طبیعی خب مثلا طرف یه گردنبند قیمتی داره و تو حسادت می کنی که داشته باشی..و همونجا تموم می شه قصیه..اما اینا می گن خب این گردنبند حق من بود..اون این گردنبند رو دزدیده..پس اون گردنبند مال من باید باشه چون حق منه..این یه مثال بود..!

مشکلات روانی بی سواد و باسواد ندارن..چرا که یه دکتر هم می تونه روانی باشه!!..دلیل نمی شه!..
اونا معلوم نبود کی آپ کنن..عمه حیتا که گفت فعلا نمیاد..هوای عادل جون رو هم خوب داری آبجی کلک!!! :دی
نه ملجان..خداییش..این جا خیلی برنامه و نظم داشت که حالا می گی نوبت اونا عقب افتاد؟؟!!..نه جون من..این چی بود گفتی؟؟ =))

فرار نکن..الهی یوسف فدای آبجی ملجان و گیگیلی بشششششه!

مرجان به داداش امین پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:19 ب.ظ

سلام داداشییییییییییییی کجا بودی ؟

*ملجان به امین..ملجان به امین!! :دی

شهرزاد پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:28 ب.ظ

یوسفی مرسی از توضیحت..
واقعا متاسم..متاسم ...برای خودمون که جامعه و مردممون رو هنوز نشناخته ایم..
نمیدونم که چرا مردم ما همه چی رو زود قبول می کنند و حتی راجع بش فکرم نمیکنند..فقط زود همه چی رو قبول میکنند و خودشون رو وفق میدن...
وقتی مردمان کشورهای دیگر رو میبینم که به خاطر چیزهای کوچیک زیر بار نمیرن و تظاهرات میکنند ولی ما چی..
واقعا چرا؟؟
این چرا ها گاهی باعث میشن که آدم تبدیل به بغض بزرگ بشه..

خواهش می شود..
خب ببین جوامع در حال گذر از سنتی به مدرن اغلب همینجوری هستن..جوامعی که به یک مشت عقاید کهنه و وهمی اداره می شه و وقتی یکی می خواد نظریه سالم بده و واقع بین باشه باهاش برخورد می شه و یه تنش روانی بین آدمای اون جامعه به جود میاره..همون بغض بزرگی که گفتی!!..مثه جامعه ما..جامعه ای که در اون اغلب هر کسی عقیده ای داره و اونو همونطور که می خواد به مرحله اجرا در میاره..نگاه نمی کنه که آیا اصلا این نظریه سالم هست یا نه!!..علمی و مطابق روز هست یا نه!!..این وسط ماییم که فقط قربانی این دست نظریه های بیمارگونه می شیم و به قول تو تظاهرات هم نمی تونیم بکنیم!!..

ندا پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:36 ب.ظ

ته مانده ذهنم را
ترکیب می کنم با واقعیت ها
معجونی می سازم که
با آن احساس و منطق را سر کشم
مــَـزه مـَـزه می کنم
حقیقت وجود آدمی را
طعم گس می دهد
ــــــــــــــــ
امتحان کن ؟؟؟
اونوقت دیگه نیازی به تجزیه و تحلیل نداری
خیلی راحت میشه فهمید چه جور آدمی هستی هستم و هستند. همین

خب اون ته مانده ذهنت چی هس؟!..
با معجون خیال که نمی شه منطق رو حس کرد!!!..
حقیقت وجود آدمی هم با یه مزه مزه کردن نمی شه چشید!!..
----
تجزیه تحلیل می کنیم اما واقع بینانه!!..
نه با ناامیدی و نه با امید!!

مرجان پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ب.ظ

قلبونه داداشی یوسفم برم دوشش دالم

منم دوشش دالم!
البته آبجی ملجان لو.. (از این قلبا)

شهرزاد پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:07 ب.ظ

آره دقیقا میخواستم به این نکته اشاره کنم ولی نمیدونم چرا یادم رفت.
همین ارزش های آحاد برابری انسانها وقتی مطرح میشه از جامعه ی ای که رفتار خای اشرافی نوعی ارزش تلقی میشه دجار ناهاهنگی میشه چه در رفتار چه در..
چون کلا نقش ها از ارزش ها و شرایط عمل تائثیر میپذیرند.میدونی ؟؟!!کلا اکثرا تو جامعه ی ما دچار تعارض نقش هستند؛
جامعه ی ما هنوز نپذیرفته که مدرن باشه و بعضی از پارامترهای اصلی رو نتونسته تغیر بده و نوعی ناهماهنگی به وجود امده..از همه لحاظ؛سیاسی؛اجتماعی؛اقتصادی...

خب برابری آدم ها تو یه جامعه معمولا به حرفه..کلا تو جهان به حرفه..و تو عمل به یه شکل دیگه اس که بام قدرتمندا از اون سود می برن تا همیشه در صحنه باشن در عین حال محبوب..
هیچ کس از پول بدش نمیاد..از طرفی اگه به این مردم پول داده بشه و نیازهاشون برآورده بشه ممکنه از روی شکم سیر کار دست مسولین بدن!!..و این گشنه نگه داشتن مردم هم سیاسته!!
پارامترها بین نسل قدیم و جدید فرق داره..شاید امیدی به عوض شدن وضع در آینده باشه..
بعدشم این ها تعارضاتی هست که همیشه بوده اما سوال این جاست که چرا این تعارضات و ناهماهنگی ها حل و مدیریت نمی شن و به سبک قدیم حفظ می شن و جامعه رو راکد و سنتی نگه می دارن؟!!!..غیر از اینه که با تغییر اوضاع جایگاه کسایی که از این وضع سود می برن تنگ می شه؟!!..
خب این وضع رو سیاست و اقتصاد و جامعه اثر می ذاره و نتیجه اش می شه همین جامعه که می بینی!!

آقا موشه پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ب.ظ

آقا من تا تحشو خوندم اولشو یادم رفت =))

شوخی کردم اومدم یه دقیقه سر بزنم برم
فردا هم با بروبچ میریم پیک (چشمک)


نه بابا نظمو اینا که تو خون من یکی نیست :دی
مرجان یه سری پیشنهادا داشت که گفت پست ننظر خواهی رو بعد تموم شدن این دوره بزاریم وگرنه من که پست گذاشتم بعد تغییر دادیم :دی
بیخیخی حالا بعد میزاریم زمین که به هوا نمیره =))

اصلا با موضوع آپت حال کردم نخونده خوشم اومد
یه دائی دارم خیلی خودشیفتس همش از خودش تعریف میکنه ولی پایه خندمون شده میزاریمش وسط میخندیم ..چقد با ادبیم ما نه

از آدمای خودشیفته زیاد خوشم نمیاد ولی خوب آدمایی که خودشونو دست کم میگیرن و یه چیزی ضد خودشیفته اسمش چیه آقای رونشناس از این آدما هم خوشم نمیاد

آقا ما بریم یه دوش بگیریم بگیریم بخوابیم صبح جا نمونیم کسی نمیااااااااد ؟؟! دوش رو که نگفتم بشین سر جات فردارو گفتم

فهلا

مطمئنی؟؟ :دی
ای موشی موشی کلک! :دی

فقط یه دقیقه تایم گذاشتی؟؟..اونم واسه موضوع علمی که خودتون پیشنهادشو دادید؟!
خوش بگذره..فقط آشغال نریزید و به ناموس مردم تیکه نگید!! =))
ترجیحا کنار زاینده رود هم فرش پهن نکنید!! =))

بیا ازت آزمایش خون بگیرم تا معلوم بشه..!پست نظرخواهی گذاشتید اما کامنتدونی نداشت!!..

بیچاره..ادب ندارها!!..به جای خنده ببریدش پیش روانشناس اون جا همه با هم پته اش رو بریزید رو آب بیشتر بخندید!!! =)) =))

خب آدمای خودشیفته با وجود این که رقیب زیاد دارن اما درصد موفقیتشونم بالاست..چون ریسک زیاد می کنن..اما در عین حال محبوب نیستن!!..آقای روانشناس..تیکه بود اونوخ؟! :دی خب اونایی که خودشونو دست کم می گیرن باید دید تو چه چیزی خودشونو دست کم می گیرن..در یه نگاه به افسردگی و اعتماد به نفس پایین شباهت داره!!..

نه منظورت دوش بود که همه بیان..باشه ما همه پایه ایم!! =)) =))
امروز هم یه پیکان چفات بردار روش باربند بذار با آفتابه و دیگ و قابلمه بزنید به کوه ممدآباد اوجا با بیژامه رقص محلی کنید!! :دی =)) تصور کن! =))

غریبه به ملجی جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:31 ق.ظ

سلام آبجی ملجی جوووونم

جات خالی داشتم با ۷ کوتوله بازی میکردم برای همین دیر رسیدم خذمت تون!

راستش به این فکر هستم که یه طوری برنامه ریزی کنم تا با کمک یکی از آبجی هام که البته تو اصن نمیشناسیش (وفور حروف ربطی رو حال کردی!!) اندکی از این آن اکتیو بودن شدید دربیام و ... تا ببینیم چه شود .. حتما خبرش رو بهت میدم !!‌

ممنونم ..
یا حق

*امین به سفید برفی!!
نه ملجان این داشته با سفید برفی لاس می زده!..
نه نه اصن با ۷کوتوله بازی می کرده تا دل سفید برفی رو ببره که خانوم بگه چه بابای مهلبونی!! =))
خدا بحیر کنه!! :(( می خواد اکتیو هم بشه!!اونم به وسیله یه آبجی!! :((

حرف های یک مادر نمونه جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:44 ق.ظ

دکتر الهی خفه بشی با این جواب دادنت
آبرومو توی تیلیفون بردی
خیر نبینی از جوونیت
بیا در گوشت یه چیزی بگم:
(ما طعم توت فرنگیش هنوز تو دهمون نیومده. نمیشه همین طعم پلاستیکی هاش رو مصرف کنیم؟؟)

اوا خاک عالم..
رو ایر هستیم..زشته..
با اتاق فرمان صحبت کنید..اون جا شمارتونو بذارید تا خصوصی مشکلتونو حل کنم!!! =))

(نه عزیزم پلاستیکی رو توصیه نمی کنم..ترجیحا خاردار باشه برات بیتره!!)

[:S029:] جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:33 ق.ظ

خفن وحشتناک حال کردم با این مکالمه ی مادر نمونه و کارشناس برنامه

خب اصولا ما این وبلاگ رو برای حال و خودارضایی بنا کردیم!!
خوشحالم که مکالمه ی ما باعث حال دادن به شما شد!! =))

ر و ز ب ه جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:09 ق.ظ

هیس!..ببینید چی نوشتن!!
عجب نظری دادن ایشون!! :دی

لیلا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:29 ق.ظ

سلام یوسف جان خیلی مطلبت خوب بود منم خوشم اومد دفعه بعد برامون مطلبی از این علم بنویس که فکر می کنی اهل خونه بیشترشون گرفتارن من حسود نیستم اما چرا اونی که گفتی غبطه می خورم مثلا به تو که این قده شادی اما یوسف جان بعضی حرفات اینجا اصلا خوب نیست جون همه بالایه ۲۰ سال نیستن و این باعث می شه کمی .......... حالا بگذریم راستیتش منم حس مرجانو دارم منم تو رو دوس دارم خیلی چرا نمی دونم یه جورایی خود شیفته ای و دانا حتما این مادر نمونه هم خودتی من می شناسمت دیگه خوب بابا به جای مادر نمونه پدر نمونه باش
اما یوسف خیلی خوبی

سلام خانوم موعلیم..
آره مطلب خوبی بید!..خب من چون دیدم همه تو این دیوونه خونه گرفتار خودشیفتگی هستن گفتم در موردش بنویسم !! :دی
ای حسود..اما بازم می گم..هر نشانه ای دلیل نمی شه که تو واقعا خودشیفته باشی..بنابراین برچسب به خودت نزن!! :)
خب این حرفام تازه زیر ۲۰سال بود..می خوای بالای ۳۰سالش کنم که همسن بشیم؟! =)) ............! :دی این نقطه چینهات منو مردوند!!.. :دی
منم شمارو آی لاو یو دارم! :)
آره خودشیفته ام و نادان! هان؟ =)) =))

نه اون مادر نمونه یه آشناست..اولشم گ داره!! =))

ها بوخودا!! =)) =))

مرجان به داداش امین جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ق.ظ

دست منو گیگیلی بالا ما داوطلبیم بیشتر دست گیگیلی بالاست دید دستش از دست من پایین تره رفته رو صندلی وایساده شیطونک

*ملجان به امین..

خدا مرگم بده..داوطلب چی؟؟؟؟
الو..گشت ارشاد؟!.......
=)) =))

حرف های یک مادر نمونه جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:16 ب.ظ

با عرض سلام مجدد و خیر مقدم و احوال پرسی و تبریک قدم نو رسیده خدمت کارشناس برنامه

جناب کارشناس گلاب به روتون... روم تو دیفال
اومدم بازم فحش خواهر مادر بدمتون...

صدام پخش میشه دیگه؟؟؟ آقای صدا بردار اگه میشه یه خورده صدامو قشنگ ترش کنید که توی دل حاج آقا جا باز کنم...
کارشناس خیر ندیده! این چه پیشنهادی بود؟؟؟؟
امیدوارم بری لای جرز دیفال لونه کنی!
ما این خار رو مصرف کردیم. پدرمون در اومد. هیچ تاثیری هم در حال کودک خودشیفته مان نداشت.
حس میکنیم به پدرش بیماری منتقل شده. چه توصیه ای دارید؟؟؟
اصغر اون نونایی که دیشب خریدی تموم شد. یه چند تا بربری بگیر ...

خیلی متشکرم از حسن انتخاب شما

با عرض تشکر و تبریک عید سعید قربان..قربان شما برم..
همینک صدای شما همانند صدای حمیرا و مهستی بازسازی شد..
۳
۲
۱..الو رو خط هستیم..
لوس آنجلس کانال یک ملی ایران بفرمایین..
..
ما این جا دیفال نداریم داداچ من!!..ااا شرمنده..خب من گفتم اکبرآقا از این خارها استفاده کنه روی شما..نه که شما استفاده کنید روی کودکتان!!..ببینم کودک در چه حاله؟!..
اصولا شما خودکشی کنید بهتره..چون سابقه فامیل شما همه خودشیفته بودن و با نوع خاردار هم درمانشون جواب نداده!! =))

آلات مستحجن شوهر را گچ بگیرید و دیگر از او استفاده نکنید..ترجیحا به وسیله گارانتی و بیمه شخص ثالث او را با شوهری دیگر تعویض نمایید تا شاید باعث خوش اخلاقی شما شود..

برنامه رو با موضوع یائسگی پی می گیریم..


از دکتر مظاهری مجدد دعوت کردیم تا در برنامه ویژه زنان حضور به هم برسانند تا در مورد کور بودن اجاق این مادر نمونه کمی صحبت بشه..این مادر هم اگر سوالی دارن مطرح کنن تا با مهمان برنامه مطرح کنیم بلکه این مادر رو از این غم نجات دهیم..

از آقایان هم دعوت به عمل میاید که به خدمت این مادر نمونه برسند...!
اینم شماره ایشون: ۰۰۲بقیشو بدو!! =))

گیس گلابتون جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:04 ب.ظ

من انقد نازم..انقد خانمم...انقد عسلم که خدا می دونه!!!

کو بیا مزه ات کنیم ببینیم راس می گی؟!!! =)) =))

گیلاس جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:06 ب.ظ

مدیران محترم من باید کی آپ کنم؟؟؟؟

*مدیران به گوش باشند! =))

ندا جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:57 ب.ظ

زنگ خورد
ناظم صبح آمد سر صف
توی برنامه صبحگاهی رو به خورشید گفت:
باز هم دفتر مشق دیروز خط خورد
و کتاب شب پیش را
ماه با خودش برد.
***
آی خورشید
روی این آسمان
روی تخته سیاه جهان
با گچ نور بنویس:
زیر این گنبد گرد و کور و کبود
آدمی زاد هرگز....
دانش آموز خوبی نبود

بوخودا من دانش آموز خوبی بودم.. :((
بوخودا مخشامو نبشتم! :((

:((

شهرزاد جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:41 ب.ظ

سلام ندا جونم:
خوبی گلم؟؟
خیلی زیبا بود نوشتت...

*شهرزاد خطاب به ندااااااا

مرجان جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:50 ب.ظ

میکشمت یوسفه شیطون بلا :دی از بس شیطونی باید با نون و کره مربا بخوریمت :دیییییی شیطونک

حالا نمی شه با پیتزایی لازانیایی پپرونی چیزی مارو بخوری؟؟ :(

:دی :دی بوس بوس

مرجی به گیلی جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:51 ب.ظ

صبر کن بینیم حیتا و عادل کی آپ میکنن اونوخ دیگه تو آپ کن باشه دخمله ؟
یوسف نخودی بود :دیییییییییی

=)) حالا ما شدیم نخودی؟؟؟؟

گیلاس مزاح می کنن..نکه همه علمی شدن سریع می خوان آپ کنن و معلوماتشونو به رخ ملت بی سواد بکشن!! :دی
کشتن این ۲تا..چرا نمیان خودی نشون بدن؟!.. :دی باید فرش قرمز پهن کنیم گویا!! :دی

مرجان جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:52 ب.ظ

کسی از صمد آقای من خبر نداره ؟ رفت زیر تریلی زنده موند یا نه ؟

این صمد با فاطی و اقدس و شمسی در خیابان حشمت آباد شمالی دیده شدن!!
از خیرش بگذر ملجان!! =)) =))

مرجی به موشی جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:53 ب.ظ

موشی بیا بریم تو زاینده رود حمومه نفت بگیریم

اگه برین تو زاینده رود گاوتون می زایه!!! =))

یوسف جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:40 ب.ظ

می گم عجب وبلاگی داریم ها.. :دی
ببینید چه واژه هایی از موتورهای جستجو ملت رو به این جا می کشه!!.. :پی
برای این کار کافیه برین تو وبگذر در قسمت موتورهای جستجو تا از خنده روده بر شید!! =))

مرجان جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ب.ظ

((=

=))

مرجی به یوسی جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ب.ظ

فردا عمه میخواد آپ کنه خودش بهم گفت

باشه..حالا چرا می زنی؟؟ :((

حرف های یک مادر نمونه شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ق.ظ

سلام علیکم جناب دکتر کارشناس محترم برنامه پر بیننده خوب و جذابتان

آقای کارشناس شما قبلا کف بین نبودین؟؟؟
الحق که صاف انگشتتونو گذاشتین روی درد منو موضوع برنامه رو مطرح کردین...

والا من از ۶۰ سالگی به اینور یه حس های بدی دارم...
درک میکنین دیگه؟
چون دکتر محرمه درد آدمه دارم میگم وگرنه حاج آقا پدرمو در میاره که با نامحرم درد دل گویم...
مشکل از اونجایی شروع شدکه بعد از تولد ۶۰ سالگیم همش فک میکنم حاج آقا( همون بابای بچه ها) در فکر ۲ تا کردن شلوار صاحب مردشه!!
بازم گلاب به روتون، شما فکر میکنین اگه یه بار بشکونم بعد گچ بگیرم بیتره یا اول گچ بگیرم بعد دیگه باز نکنم؟؟؟ یا کلا با چاقو وارد عمل بشم؟؟
یه سوال دیگه دارم که مشکل حاج آقا و موضوع برنامه تا چه حد به یکدیگر مرتبطند؟
در ادامه باید بفرمایم که با گچ هم میشه شلوارشو ۲ تا کنه؟؟ بازم گلاب به روتون یه وفت گچ با خار اشتباه گرفته نمیشه؟؟
در ادامه همون ادامه هم باید مطرح کنم که گچش از چه نوعی باشه؟؟؟

با تشکر از تبریکات صمیمانه شما

ممنون از هندوانه های شیرین و بزرگ شما که زیر بغل ما می گذارید..

من کف که هیچ چیز بین هم بودم..!
بله خب بینندگان عزیز موضوع می دن و ما مطرح می کنیم..زنده باد دموکراسی!!

خدا مرگم بده با اون حس های بی ادبیت!!
بله درک می کنم!!..من به همه شما تعلق دارم بنابراین محرمم!!

خب از اون جایی که حاجاقا زیر سرش بلند شده من از طریق فرمول های فالگیری وارد عمل می شم..شما باید شاش بچه بالغ رو بگیرید زیر بالشت آقا بریزید تا احیانا اگر شلوارهایش دوتا شده به بیست تا نرسه!!

خب موضوع برنامه به حاجاقا مربوط می شه از اون جایی که شما یائسه شدی و حاجاقا با این تصویر غمناک به فکر تعویض شلوارهای خود افتاده..

نه گچ فقط جلوی عملیات ایشون رو می گیره و ایشون رو عمری ۲۰۰ساله در کنار شما نگه می داره..
گچش از نوع گچ های تخته سیاه کلاستون باشه!!

موفق باشید و یک توپ دارم قلقلیه سرخ و سفید و آبیه..

حرف های یک مادر نمونه شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:43 ق.ظ

جناب کارشناس من از خشم همگانی میترسم!!!

و من از تلفن همگانی..!!!

آقا صمد همسایه سمت چپیتون شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:50 ق.ظ

مرجاااااااااااااااااااااااااان

چه خوب که به یادم هستی..
چرا که:
من پذیرفتم که عشق افسانه است
این دل درد آشـــــــنا دیوانــــه است
می روم شاید فراموشت کنم
با فراموشی هم آغوشت کنم
می روم از رفتن من شاد باش
از عذاب دیدنم آزاد باش
گرچه تو تنها تر از ما میروی
آرزو دارم ولی عاشق شوی
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخورد های سرد را



مرجاااااااااااااااااااااااااااان
اینو خودم در وصف عشق تو سرودم
دیر زمانی نیست که در کلاس شعر ثبت نام کرده ام ..
از همان هنگام که آتش عشق تو در لایه های زیرین درونم هویدا شد...
مرا درک کن ای نازنین!
ای آفتاب روشن وجود من..
همراهم باش..
دوستم بدار برای همیشه...

امیدوارم مجنون دیگری برای لیلی زمانه ام شوم...
فدایت

صمد

*مجنون خطاب به لیلی!!

آقا یکی بیاد اینارو جمع کنه..الان اتفاقای بدی میفته!! =))

اقلیما چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ب.ظ

سلام
بیسیار بیسیار جالب بود.مخصوصا اون ریشه یابیش!!

محمد چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 06:15 ب.ظ http://pegsa.blogfa.com

مطلب خوبی بود
موفق باشی

[ بدون نام ] جمعه 24 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:31 ب.ظ

منبع: سایت آفتاب

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد