سلامون علیکم بر جمیعاً جمیعای کته کله های مهربانانه
ولنتاینینتون مبارک شده رفت پی کارش
اول بگم هر کی هر چی گرفته نص نص وگرنه شب همین دارکو رو میفرستم بیاد سروختتون
موشی رد کن بیاد بالا
هی مرجی اخ بیاد
سارااااااااااااااااااا تو ام؟ داری پنهون کاری میکنی؟؟
داداش رضا الکی نپیچون و ژس نگیر که خودت END اینکاره ای ...
دارکو وای میسی همینجا همه رو جمع میکنی میاری پیش من وگرنه همین تشت مسی رو تو کلت خورد میکنم
بریم سر آپ؟؟!!
نه اول سفارشجات مونا خانوم رو انجام بدیم:
اسمم بنفشه است ملقب به آمنه رخشور (الهی بمیرید که مادر تونو نمیشناسید حیف اون همه رخت چرکی که من به خاطر شما شستم)
اگه 6 تا بچه دیگه رو که ازدباج کردن در نظر نگیریم من ته تغاری خونمونم
لیسانس دیوونه شناسی دارم اما خودم هر چی خل و چله رو از رو بردم و کف ماهیتابه چسبیدم (خدا کنه جکشو شنیده باشی) یه ترم هم از فوق خوندم اما در عین بدبختی مجبور شدم ولش کنم چون هم کارم زیاد بود هم پیام نوری بودم و خیلی سخت بود اما هنوز نفسم واسه کتابام میره و واسه چیپس میاد همین دیروز دیروزم فک میکردم من بی نظیر بوتو ام امروزم که میبینی دیگه من آنا کارنینا هستم اینم اعصابمه .....
الانم کارمندم و توی – به قول داداش رضا- راپورت خانه فارس کار میکنم و تنظیم کننده و نظارت بر عملکرد خل و چلهای شهرستانم که خبراشونو میفرستن پیش ما تا قیمه قیمه کنیم و خوراکی باب طبع آقایان بپزیم
گاهی وقتا هم میرم کیلینیک مشاوره و اگر وقتی پیدا کنم میرم خونمون و مثل کوالا میچسبم به تختم.
خونمون و شماره شناسنامه پدر بزرگمم دیگه نمیگم چون سر مخفیه
داشتم با خویشتن خویش مناظره و مشاوره و گفتمان و کوفت و درد و مرگ میکردم و به خویشتن خویش فوش خوار و مار میدادم که چی بنویسم و چه پستی بزارم که یاد این نوشته افتادم ... از جمله چرندیات خودمه :
« آنگاه که پیچک تنهایی حنجره ام را به بند میکشید و چشمانم بر غم دل میباریدند
روزنه ای از آسمان برویم گشوده شد
نفس درون سینه ام حبس و کلام در قفای گلویم محبوس گشت
ندایی دلنواز آمد : دیده برهم نه ... رازیست با تو گفتنم
وحشتی دردناک سراپایم را پیمود
بازهم قلبم از حرکت باز ایستاد
ِسِر این راز سَر به مُهر چیست که باید در خاموشی دیدگانم بر ملاء شود؟!
هراس سقوط مانع از حرکتم گردید ... لحظه ای درنگ ... چشمانم فراخ و قلبم بی طپش بود
در دل تو را طلبیدم... تویی که همیشه با منی...
ندای دلنشین پژواک یافت : دیده برهم نه ... رازیست با تو گفتنم
مرا یارای ایستادگی نیست
دیر زمانیست مدهوش این ندایم
بس دور و دراز زمانیست که انتظار رسیدنش را میکشم
لیک میهراسم از سقوط
میهراسم از طعم تلخ فراقش
میخواهمت ...تو را ... باز هم از آسمانت فرود آی و در قلب کوچک و حقیرم بنشین تا مرا آرام بخشی
نوازشگرانه گیسویم را پیمود و باز هم آهنگ کرد : دیده برهم نه ... رازیست با تو گفتنم
تمام وجودم تو را طلب کرد و به نام تو دیده بر هم نهادم .
وجودم در حرم اضطرابِ نداشتنش مذاب و از گوشه چشمم روان شد
به فرش آمدم.
حجاب کلامش فرو افتاد.
راز سر به مهر گشوده شد
و خداوندم مرا به دو دست دعا نگه داشت
به عرش رفتم.
مرا یارای گشودن دیدگانم نیست
رویاهایم در قاب تاریک چشمانی فروبسته باغی از نور و روشنایی اند و من ..........
خداوندم سپاسگذارم.»
این یه تعارف نیس... عین واقعیته . روزی که خداحافظی کردم از احساس پوچی و تنهایی لبریز بودم اما به سرعت با چند تا کامنت مرجان و موشی و یوسف امیداوار تر شدم ... شاید باور نکنید که کل مشکلاتم رو توی همین « خونه ما » که شاید خیلیا تون جدی نمیگیریدش و بهش به چشم مسخره بازی نگاه میگکنید فراموش کردم و امیدوارتر شدم
دنبال یه بهونه بودم که به همه تون بگم « دوستون دارم» چه اونایی که از قبل میشناختم چه اونایی که اینجا شناختمشون ... روحیه فعلیمو که به خوبی وصله شده به شما ها مدیونم
راستی اون هدیه ویژهه هم مال داداش رضا بود . به هیچ کدومتونم جایزه نمیدم کته کله های مغز فندقی
پ.ن
موشی جز زده
من چطوری عکس بزارم و یا از سیمیلها استفاده کنم یا فونت رو تغییر بدم
الهی بمیری موشی من کمتر از دستت حرص بخورم
آبجی مرجان خشن!!! خب گازو گرفتم! اقلا یه دستمال بده که خون ریزی راه نیفته!!!!!
زبونم ساقط شد!!!
بریم سارا !!
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
(((=
مادر دورت بگرده
من اگه تو رو نداشتم از غصه این کته کله های شومپت چلممبیلا دق میکردم
سارا فقط با تشت و ابزار کار من شوخی نکن
میدونی که اینا بی جنبه ات خرابشون میکنن از نون خوردن می افتیم ها دختر
ننه آمنه ؟
ننه بنفشه؟
نَمُنَه سارا؟
ای که گفتی یعنی چه؟
زیر سیکلم حرف بزن ننه
بیا اینم دستمال :دی
اصلا من تصمیم گرفتم تغییر جنسیت بدم!
میرم همدست موشی و یوسف میشم!!!
اونا مهربونترن!!
یوسف جووونم کجااایی؟؟؟!!!
مووووووووشی عزیزم تو کووووشی؟؟؟؟؟؟!!! بیا برات پوست موز آوردم!!
بیاین نقشه های اینا رو لو بدم!!
پته شون رو آبه!!
زبووووووووووووووووون( مخصوص مرجان و بنفشه!)
ساغر ... ساغغغغغغغر ..ساغررررررررررررررررررررررر
یکی زنگ بزنه 110 البته برای ساغر 55 هم بسه چون خیلی نحیفه
این بچه کجاس؟
یوسف زیر اون تشتو نگاه کن
فک کنم موشی خوردنش که شیکمش انقدر باد کرده
اون دستمال رو بده گیگیلی مماخشو پاک کنه!!!
ای جز زده آدم فروش تو ام
اگه تشتمو حلالت کردم
حیف اون همه آب صابونی که من کردم تو شیشه تو خوردی و کف کردی
همش من میدونم زیر سر این گیلاس کرم خوردس که تو اینهمه چشم دریده شدی
ای خدا کی میخواد حق منو از اینا بگیره؟؟؟
اخه من دردمو به کی بگم؟
بنفشی اونجا رو نگاه کن ! گیگیلی داره کله ساغرو میبره توی آب حوض ! فچ کنم میخواد خفه اش کنه ... زود بریم
بدو
امینو کشتن هی هی
خینشه ریختن هی هی
ای رول گلومممم هی هی
رود خوشگلُم هی هی
جیغغغغغغغغغغغغغغغغ
خودزنی
خود کشیییییییییییییییییی
گیلاس بیا تا کسی نفهمیده بریم ابرو برداریم و موهامونو مش کنیم تو مراسم ختم تر وتمیز باشیم
ننه خودم فدات شم...نه دوتامون حیفیم الهی که یوسف و موشی پیش مرگت بشن ننه
:دی به زبون فرنگی نوشتم نن جونم :*
=))
گیلی...بیا بریم...دستت رو ول نکنی گم شی ها....اونوخت من از چش نن جونم میوفتم
سارا گول این ننه رو نخور! دروغ میکه!!
این همون گرگه است!! بهش بگو دستاشو از زیر در نشون بده!!!
من توی ساعتما!
بنفشی امین حالش خوبه فردا آپ میکنه
اصن هرکی بگه امین طوریش شده ایشاا... شب خوابه موشیو یوسفو ببینه :(
:دی
هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرجان میدونم برای لوازم ارایشت غصه میخوری اما بهتر شد
قیافه بدترکیبشونو یه نموره درس کردن داشتیم زهله ترک میشدیم
یوسی و موشی
بدو اید باید بیگاری کنید
برید جورابای مرجانو بشورید کل اتاقشم جارو کنید
ساغی و باقی و ماقی همه بیاید با نیزه هاتون اینا رو سولاخ سولاخ کنیم
پرروهای بی ادب
بدوئئید ببینم تمام پله ها رو گونی بکشید شیشه ها رو هم پاک کنید
گیلاسسسسسسسسسس بگیر دم اون دم بریده رو داره در میره
گیگیلی رو هم بزارید با ماهی تابه بزنه تو دماغ یوسف
ننه :(( من غلط کردم...این مرجان اغفالم کرد به خدا :(( ننه من رو ببر....من اینجا غریبم...اسیرم...بی کس و کارم :(( ننههههههههههههههههههههههه :دی راستی ننه.....اون تشتت رو به من قرض بده برم نمایش اجرا کنم و بیام :">
یهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
خلاف جهت همدیگه میدویم (((=
یههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
بنفشه الان مش چه رنگی مد شده خواهرر؟؟!!!
میگم بیا بریم پوستمونم ویتامینه کنیم!!
تاتو هم خوبه ها!!!
یه فالگیری جدید اومده تو محلمون خوب ماسک صورت میذاره! یادت باشه یه سرم بریم پیش اون!!
سارا لباسای منو نپوووووووووووش!! گشااااد شده!!! اگه به ننه نگفتم!
بنفشه جون چیزی نیس..فقط دچار حالات اسکزوفرنیایی شدم.. :دی
گیلاس مگه دکتر نگفت با اون چشمای باباقوریت نشینی پای کامپولوتل؟!..ها قربون گیلاس! :دی
مرجان جووون چه لاک های خوشرنگی بود..چندتایی به انگشت پاهام زدم..قشششششنگه؟؟ =))
سارا جون به کلپاسه ها سیلام برسون! :دی
بنفشی این گیگیلی خیلی بی تریت و خفن خطرناک شده بس که با موشیو یوسف گشته ((((= پس قربون دستت زنگ بزن آمبولانس بیاد چون مطمئنا با ماهیتابه بزنه توی دماغ یوسف ، کله یوسف میخوره به کله موشی ، هم دماغ و کله یوسف میکشنه هم موشی میمیره (((((=
مرگ من راست میگی گیلی؟
/:) ننه...دمت رو...ببخشید پنجت رو...ببخشید پوزت رو نشون بده ببینم همون آمنه رخشوری یا گرگه ای؟
اگه ننمی...که خودم کنیزتم..ولی اگه گرگه ای :(( بخدا گیلی تو ساعت قایم شده مرجانم پشت در...منم که اصلا خونه نیستم :((
یوسف خیلی بی ادبی ! چرا ریملمو کشیدی به لپت ؟ ایشاا... سقط بشی :((((((
پاهات اصلنم قشنگ نشده مث پای از ما بهترون شده ((((((=
گیلاس ادم فروشه
آی داددددددددددددددددد
ای هوارررررررررررررررررررررررررر
همین امثال شما ادم فروشا بودید که مثل ستار رفتید مستانه رو لو دادید که شهرزاد به شباب برسه دیگه
هوارررررررررررررررر بردن
هوارررررررررررررر خوردن
هوارررررررررررررررر ادم فروشا اینجا جمعن
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مرجان جون اون لباس پولک دوزی شده با جورابای کلفت پارازینتو پوشیدم..همونی که عید سال ۴۵ ننه آمنه برات از ده ممدآباد خرید..بهم میاد؟؟؟ :ایکش چششششششششششش..اینطوری نکن لپام گل میفته جون آبجی سکینه!! =))
یییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه
یوسف جان من خیلی ماهرم!!
الان دارم با چشم بسته این پشت فعالیت میکنم!!!
یاد بگیر!! دیگه مرد شدی!!
لاک قرمز میزدی! اون پولک ستاره دارا هم بهت خیلی میادا!!!
یوسی جون اون سمور خوش بو رو ماچش کن....
گیلی اینقد جیغ جیغ نکن...مال خودمن دادم به تو حالا میخوام پس بگیرم...تازشم ننم همیشه هوای من رو داره=)) بری بش بگی میگه نوش جونش...خوب کاری کردی =))
ننه.....دوست دارم...آفرین که من سوگلی بچه هاتم...ایشالله که دراکولا فدات شه ننه جونم :*
مرجان....این آرایشگااهه خیلی مش زیتونیش رو خوب درمیاره...برو پیش اون...ناخن هات رو هم پتیکور کن شاید کمی قابل تحمل بشی=))
فرارررررررررررر
مرجااااااااااااااااااااااااااااااان
ساغی ننیه .... امانته
ای قاتلاااااااااااااااااااااااااااااا
مرجی بدوووووووووووووووو
کمککککککککککککککککککککککککککککککک
هر بلایی که اون دلت میخواد سر یوسف دربیار ! من به پوست یوسف احتیاج دارم میخوام وسط اتاقم پهنش کنم پس یادت باشه پوستشو با کله اش بکنی ((((((=
دنننننننننننننننننننننننننننننننننگگگگگگگگگگگگگ
(صدای کوبونده شدنه کفش رضا به کله سارا)
((((((=
یوسف جان من خیلی ماهرم!!
الان دارم با چشم بسته این پشت فعالیت میکنم!!!
یاد بگیر!! دیگه مرد شدی!!
لاک قرمز میزدی! اون پولک ستاره دارا هم بهت خیلی میادا!!!
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه
سارا ببین این دستام این تشتم این صابونم
یوسفم شاهده
من خود ننه امنه ام
این گیلاس کرمو خودش همون گرگسسسسسسسسسسس
الگی میگه ها
مراقبشششششش باش عین اجنه ییهویی میاد بالاسرتا
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
گیلاس راس می گیییی؟؟؟؟بیا جلو یه نیشگون از لپت بگیرم!!
تو آبجی گل من بودی..بابا همیشه می گفت گیلاس خیلی کدبانویه..ایشالا یه شوهر سیبیل کلف گیرش بیاد!! :ایکس
مرجان از همون بچگی به من حسودی می کرد.. :(( یادمه بابا وقتی براش چرخ خیاطی خرید انقد جلوی فامیل اقدس خانم پز آورد که من خجالت کشیدم! :(
دیدی لباس پولکی بهم میاد..تازشم پولکاش همه وقتی راه می ری تکون می خوره..کفشای پاشنه بلندم هم ۲متر پاشنه داره..از کفاشی میرزا خریدم!!ایشششش!
حالا می خوام رنگ موهامو هایلات رنگ ان مرغ کنم..سارا آرایشگاه ناهید خانم کجاست؟؟ :دی
منم بازی دوییدنکی
هههههههههههههههههههههههههههههیییییییییییییییییییییییییییییییییییییهههههههههههههههههههههههههههه
ننه....سارات رو کشتن..... تللللللللللللپ(افتادم نقش زمین شدم)
8-{
یییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه
این کیه هی این وسط هیییییییییییییییییییییییی می کشه..فچ کنم سی دیش خش داره! =))
اشتباه ۲ تا شد!!
طوری نیست!
این یعنی من رفتم!
فهلا!!
خوب همدیگرو له کنید! آخر شب چند تا جنازه آماده میخواما!!!
آفرین عزیزانم!!!
( یوسف پدرشونو در بیار! خیلی برات نقشه کشیدن!ْ!! بیا در گوشت بگم...)
ننه آمنه آبگوشتت سوخت..بدو برو زیرشو کم کن!! :دی
گیلی من میخوام مش سبز مایل به بنفش ابلالویی با ته تم قرمز تیره که به هویجی بزنه بکنم
تاتو دوس ندارم عین این عجوزه ها میشیم
بریم فالگیره فالمونو بگیره ببینیم کی از شر این جمعیت سیبیل کلف راحت میشیم خوب؟
بابا گیلی این سارا خواهرته ندیدی پایین چه عجز و لابه ای میکرد
بدبخته بیچاره بیکس و کاره
بزار خوب بپوشه نمیمیری که
تو برو یکی دیگه بخر
حکایت تو و سارا مثل دخترای تناردیه و کزت شده ها
یه کمی از خدا بترس :دی
راس راسکی حال یوسف بده ! زنگ بزنید اون اصغر آقا جگرکی که دوست رضاست ، بیاد چند تا سیخ داغ بذاره رو کله اش ببینیم حالش جا نمیاد؟
((((=
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
=)) یوسف نمیری ایشالله =))
اصلا من الان در حالت مرگ و بیهوشی طرفدار یوسف و آمنه رخت شورم...هرچی اینا بگن.
آقا منم بازی:
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییههههههههه
باشه ننه...پوست گیلی رو خودت با پارو و کاتر بکن
کی برام نقشه داره گیلی؟؟ :(
الهی روژه مرجان سیاه بشه :((
الهی رختای مامی آمنه سوراخ بشه :((
الهی زبون سارا دو تیکه بشه :((
الهی.. :((
یوسیییییییییییییییییییی
گریییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه
من ناراحنم برات
یوسیییییییییییییییییییییییییییییییییی
گریههههههههههههههههههه
گگگگگگگگگگگگگگگگگریه
گرررررررررررررررررررررررررررررریه
گرییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییه
انواع گریه ها رو با صدای عر و عر تصور کن