داستان شاذه کوچولو رو تا به حال خوندین؟
یه قسمتی هست که وقتی خوندمش نا خودآگاه اشکم سرازیر شد! اونو براتون می نویسم اینجا :
روباه گفت: -سلام.
شهریار کوچولو برگشت اما کسی را ندید. با وجود این با ادب تمام گفت: -سلام.
صداگفت: -من اینجام، زیر درخت سیب...
شهریار کوچولو گفت: -کی هستی تو؟ عجب خوشگلی!
روباه گفت: -یک روباهم من.
شهریار کوچولو گفت: -بیا با من بازی کن. نمیدانی چه قدر دلم گرفته...
روباه گفت: -نمیتوانم بات بازی کنم. هنوز اهلیم نکردهاند آخر.
شهریار کوچولو آهی کشید و گفت: -معذرت میخواهم.
اما فکری کرد و پرسید: -اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: -تو اهل اینجا نیستی. پی چی میگردی؟
شهریار کوچولو گفت: -پی آدمها میگردم. نگفتی اهلی کردن یعنی چه؟
روباه گفت: -آدمها تفنگ دارند و شکار میکنند. اینش اسباب دلخوری است! اما مرغ و ماکیان هم پرورش میدهند و خیرشان فقط همین است. تو پی مرغ میکردی؟
شهریار کوچولو گفت: -نَه، پیِ دوست میگردم. اهلی کردن یعنی چی؟
روباه گفت: -یک چیزی است که پاک فراموش شده. معنیش ایجاد علاقه کردن است.
-ایجاد علاقه کردن؟
روباه گفت: -معلوم است. تو الان واسه من یک پسر بچهای مثل صد هزار پسر بچهی دیگر. نه من هیچ احتیاجی به تو دارم نه تو هیچ احتیاجی به من. من هم واسه تو یک روباهم مثل صد هزار روباه دیگر. اما اگر منو اهلی کردی هر دوتامان به هم احتیاج پیدا میکنیم. تو واسه من میان همهی عالم موجود یگانهای میشوی من واسه تو.
شهریار کوچولو گفت: -کمکم دارد دستگیرم میشود. یک گلی هست که گمانم مرا اهلی کرده باشد.
روباه گفت: -بعید نیست. رو این کرهی زمین هزار جور چیز میشود دید.
شهریار کوچولو گفت: -اوه نه! آن رو کرهی زمین نیست.
روباه که انگار حسابی حیرت کرده بود گفت: -رو یک سیارهی دیگر است؟
-آره.
-تو آن سیاره شکارچی هم هست؟
-نه.
-محشر است! مرغ و ماکیان چهطور؟
-نه.
روباه آهکشان گفت: -همیشهی خدا یک پای بساط لنگ است!
اما پی حرفش را گرفت و گفت: -زندگی یکنواختی دارم. من مرغها را شکار میکنم آدمها مرا. همهی مرغها عین همند همهی آدمها هم عین همند. این وضع یک خرده خلقم را تنگ میکند. اما اگر تو منو اهلی کنی انگار که زندگیم را چراغان کرده باشی. آن وقت صدای پایی را میشناسم که باهر صدای پای دیگر فرق میکند: صدای پای دیگران مرا وادار میکند تو هفت تا سوراخ قایم بشوم اما صدای پای تو مثل نغمهای مرا از سوراخم میکشد بیرون. تازه، نگاه کن آنجا آن گندمزار را میبینی؟ برای من که نان بخور نیستم گندم چیز بیفایدهای است. پس گندمزار هم مرا به یاد چیزی نمیاندازد. اسباب تاسف است. اما تو موهات رنگ طلا است. پس وقتی اهلیم کردی محشر میشود! گندم که طلایی رنگ است مرا به یاد تو میاندازد و صدای باد را هم که تو گندمزار میپیچد دوست خواهم داشت...
خاموش شد و مدت درازی شهریار کوچولو را نگاه کرد. آن وقت گفت: -اگر دلت میخواهد منو اهلی کن!
شهریار کوچولو جواب داد: -دلم که خیلی میخواهد، اما وقتِ چندانی ندارم. باید بروم دوستانی پیدا کنم و از کلی چیزها سر در آرم.
روباه گفت: -آدم فقط از چیزهایی که اهلی کند میتواند سر در آرد. انسانها دیگر برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همین جور حاضر آماده از دکانها میخرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدمها ماندهاند بیدوست... تو اگر دوست میخواهی خب منو اهلی کن!
شهریار کوچولو پرسید: -راهش چیست؟
روباه جواب داد: -باید خیلی خیلی حوصله کنی. اولش یک خرده دورتر از من میگیری این جوری میان علفها مینشینی. من زیر چشمی نگاهت میکنم و تو لامتاکام هیچی نمیگویی، چون تقصیر همهی سؤِتفاهمها زیر سر زبان است. عوضش میتوانی هر روز یک خرده نزدیکتر بنشینی.
فردای آن روز دوباره شهریار کوچولو آمد.
روباه گفت: -کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی. اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی من از ساعت سه تو دلم قند آب میشود و هر چه ساعت جلوتر برود بیشتر احساس شادی و خوشبختی میکنم. ساعت چهار که شد دلم بنا میکند شور زدن و نگران شدن. آن وقت است که قدرِ خوشبختی را میفهمم! اما اگر تو وقت و بی وقت بیایی من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟... هر چیزی برای خودش قاعدهای دارد.
شهریار کوچولو گفت: -قاعده یعنی چه؟
روباه گفت: -این هم از آن چیزهایی است که پاک از خاطرها رفته. این همان چیزی است که باعث میشود فلان روز با باقی روزها و فلان ساعت با باقی ساعتها فرق کند. مثلا شکارچیهای ما میان خودشان رسمی دارند و آن این است که پنجشنبهها را با دخترهای ده میروند رقص. پس پنجشنبهها بَرّهکشانِ من است: برای خودم گردشکنان میروم تا دم مُوِستان. حالا اگر شکارچیها وقت و بی وقت میرقصیدند همهی روزها شبیه هم میشد و منِ بیچاره دیگر فرصت و فراغتی نداشتم.
به این ترتیب شهریار کوچولو روباه را اهلی کرد.
لحظهی جدایی که نزدیک شد روباه گفت: -آخ! نمیتوانم جلو اشکم را بگیرم.
شهریار کوچولو گفت: -تقصیر خودت است. من که بدت را نمیخواستم، خودت خواستی اهلیت کنم.
روباه گفت: -همین طور است.
شهریار کوچولو گفت: -آخر اشکت دارد سرازیر میشود!
روباه گفت: -همین طور است.
-پس این ماجرا فایدهای به حال تو نداشته.
روباه گفت: -چرا، واسه خاطرِ رنگ گندم.....
خب اینجوریه دیگه. الان قضیه ما هم مثل ایناست. اگه دقت کنین می بنین که دیگه ما هم شدیم اهلی و رام همدیگه. من که اینجوری ام. حالا هر وقت یه جایی موش ببینم نه تنها ازش نمی ترسم بلکه کلی ذوق می کنم و دلم می خواد بگیرمش. هر جا اسم هر کدوم از بچه ها رو می بینم به هوای اینکه یکی از شماها باشین دقیق میشم ببینم چیه و چی نوشته!!! هر کدومتون. اگه یه نفر بکه من غریبه ام یهو بر میگردم ببینم کیه!! اسم پسر خاله ام امینه وقتی می بینمش ناخودآگاه لبخند میزنم!!(از من کوچیکتر هاااا). روی همه و همه اسما حساسم. حتس روی اسم شهر هاتونم حساس شدم!
اگه بخوام تک تک رو اسم ببرم و بگم که همه میزنین پس کله ام و بیرونم می کنین که!!!!
من دیگه از این به بعد عمرا لواشک و مربای توت و گیلاس بخورم!!!!!!
همین دیگه!!!
خب منم سرونازم خواهر کوچولو. ته تغاری نیستم اما خواهر کوشولوام ! 19 سالمه .دارم خیر سرم درس می خونم تا بشم خوره کامپیوتر البته الانم کم خوره نیستم
از جنوب کشورم. اونجا که گرما بیداد می کنه، بندرعباس.
یعنی الان باید از روحیاتم هم بگم؟؟؟؟؟؟
نمی خواد. هر کی سوال داره بپرسه جوابشو میدم.
فقط اینکه خیلی دوستای اینترنتیمو دوس دارم. خیلی زیاد!!!!!
اصنا سارا جون بیا با این قیافه های جیگرمون بریم مدل بشیم!!!
یه لیوان آب هم بذا بغل دست اگه غشیدی بخوری حال بیای
۷ یینی که همشم یوسف باشه چه شوددددددددددددددد!!!
میگما ساسا جونم...ما از وقتی اومدیم تو این خونه هه قاط زدیم یا قاطی بودیم عسلم؟
داش رضا جون...قربون مرامت...اولا که عیدت مبارک
بعدشم میششه بگی من میام تو بلاگت کامنت هام رو باید کجا بذارم؟
به گمانم ما رو قاطی کردند جانم...
من برم بگیرم بخسبم که یه تحقیق دارم به چه عظمت !!! درباره سرطان در ایران...دوستان...بدین در راه خدا (علمتونو بدینا)
سروی جونم چیقده خونمون خوچکله بخداااااااااااا
۵۰تا بوووووووووووووووووس
باورتون میشه از دیشب تا حالا هیییییییییییییشکی نیومده اینجا کامنت بده؟
ها وولا
سلامم به همه ی دوستان:
خوبید؟؟
از آنجایی که بنده کمی تا قسمتی تنبل تشریف دارم اعلام میکنم که نفر بعد از من بیاد لطفا آپ کنه...
کم کاریه منو ببخشید...
شرمنده..
خیلی ممنون....
خداوندا .... !!
پروردگارا ... !!
یا رب ...!!
الهی ... !!
سارا و نیلو رو به حق ابروی ما عاقلان شفا بده
سلااااااااااااااام
مونا جونم دلم برات بگه که ننه برای تو روسری خریده هاا ولی خودت هولی صبر نکردی که سرت کنی بعدش عکس بگیری
دویوما بگم واست که اقا صمد جای دایی نداشتمونه این حرفا رو نزن عیبه تازه شم مگه قرار نی که داداشاشو....
خب اینا رو دیگه نگو
داش فرزاد عینکت الکیه
سمیرا این شکلیه؟ جون من؟
اقا داش رضا تو هر وخ بیای اولی
اقا ما ذهنمون پیشوفت کرده دیگه اینهمه با اینا کل کلیدیم دیگه باسه همینه که همه رو شلک خودشون می بینیم ( به شددددددت جو گیر می شوییییییییییییییییم)
این اقا ممد پیر پکاجکی هم یه چیزایی می دونستاااااااااا بی خود نبود که لییس ژومهول شد
این داش ممد شوما هم کار درسته
بعدشم بزن قدش ( شترررق)
نیلو و ساسا خداییش شوما دوتا کجاتون آبیه من که نفهمیدم
حالا من ذهنم قاطی کرد یه چیزی کشیدم شوما باور نکنین
آآآآآآآآآآآآآآامیییییییییییین
همه خوابن
هیییییییییییییییییییییی
من دلم همه رو میخواد
هیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سام و علیکننننننننننننننننننننننن
آقا ما چاکرخواه همتونیم
آقا میشه ما نوکرتون بریم مخلصتون بیایم؟
آقا میشه ما دربست قربونتون بریم؟
آقا ما اگه بخوایم طوق غلومیتونو به گردنمون بندازیم چیکار باید بکنیم؟
کسی میدونه کجا آدما رو نعل بندگی رفیق رفقا رو میزنن؟
خدا وکیلی دلم برای همتون تنولیده بود
خداییش همش که دروغه اما 90 درصد موافق به یادتون نبودم
نه خداییش به یادتون بودم از افعال معکوس اسفاده کرده بیدم
داداچ رضا حالا ما شدیم شروررررررررر
خیلی عسسسسسسسسسسسسسسکم خوجگله ... سروی جونم من به این خوش عکسی نیستم ها
نگینی بدو بیا بریم
اومدم ببرمت خر سواری ... البته فچ کنم گاو بود تا خر
خولاصه اینکه :
در بست مخلص همه اهل دیوونه خونه ننه آمنه 2000 تومن میشه
چیکار کنیم دیگه حاجی ارزونیه
نمیگم زین پس هر روز خواهم آمد
آما تو بخوان « می آیم» هر وقت دستم خالی شد میام میسرم
دوستون دارم
از همه دوستایی که به خونه خودشون تشریف آوردن جیمعاً جمیعا
سپاسگذارممممممممممممممم
خصوصا داداش رضا که بعد عهد بوغی کلبه کم نور ما را به وجودشان مزین و منور فرمودندی
بووووووووووووووووووس
به قول یکی :
بای تا های
ببین انقذه ذوق مرگولیده شدم که یادم رفت اسمم رو بنبیسم و تازشم تفریک سال نو بگم
دودورو دو دود دود
شاپالاخخخخخخخخخخخخخ:
سال نو مبارکککککککککککککککککککککک
هوررررررررررررررررررررررااااااااااااااااااااااااا
اااااااااااااااااااااااااررررررررررررررررررررررروه
سالی سرشار از شادی و شادکامی و سعادت و خوشبختی و پپپپپپپپپپپپپپپپولداری و ..... براتون آرزومندم
این 5 نقطه غیره نبود جای بزرگترین آرزوتون بود که خالی گذاشتم تا خودتون پرش کنید
بووووووووووووووووووس
سلام بنفشکی
یه جیغ بنفش بکش تا بدونم واقعا خودتی
سلام سروی جونم
بگوش:
جییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
ییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ
اط نوع بفششش
بیتره من برم تا اینا نیومدن منو بزنن
یوسف کدوم گوریه؟
راستی سروی جونم میخوای دُممو هم تکون بدم؟؟؟
بچه ها من آپم
بدویید بیاین!
این سلی ورپریده ما رو کشت
هی گفت بآپ بآپ!!
سلااااااااااااااااااااااااام
عید همتون مبارک
وایییییییییی چقده منو گیگیلی خوراکی خوردیم
یوسفو من نمیبینم کجایی ؟ موشی تو کدوم سوراخی رفتی ؟
به به ! نگین جونم که اومده
ساراااااااااا هی هی
بنفشی تو کجایی ؟
رضا میخوای چوپون بشی ؟ یادت باشه واسه منو گیگیلی دوغ تازه بیاری
سروی جونم عکسهات خیلی ملوس بود مخصوصا از عکس موشی و داداش امین خوشم اومد :)
قربونت برم
میام دوباره
بنفشه...بنفشه...دریا کناروم اومد...بنفشه...بنفشه...به جوی آبم اومد...ساقی شرابم ده...شراب نابم ده(شاقی= داداش رضا)
من از چشمات میترسماز اون نگات میترسم(ننه آمنه)
وااااااااااااااااااای
وااااااااااااااااااای
خدا من رو قربونت کنه (خدا نکنه...قربون همگی من جمله خودم)
قربون دو چشمونت کنه (هان مرجی...مگه جن دیدی؟=)))
من سوغاتی میخوام...مرجان در توبرت رو باز کن ببینم از شهر واسه ما چی آووردی
آااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا...بچه هااااااااااااااااااااااااااااااااا مرجون شهری شدهههههههههههههه نیگا کنین تروخدا...چرا موهات سیا سفید شده؟=))شدی مث این گورخرااین شهریا چه کارا که نمیکنن...اییییییییییش
یوسف...شنیدم داری میمیری...بیام عیادت عسیسم؟!
چرا هیچکس نییییییییییییییییست
موشییییییییییییییییییییییییییییی...بیا من رو بخووووووووووووور...ببخشید اشتباه لپی بود...منظور همون پیشی بووووووود
سلام به همگی
بچه ها شهرزاد که نمینویسه
روزبه هم تا ۱۳ نیست
پس آپ بعدی نوبت نسی جون
. مگه روزبه یه خبری بده
فعلا
سلام سلام صد تا سلام به روی ماهت
خوش اومدی
مرجان خوش گذشت
سوغاتی ما رو اول کار بده تا این شیطونا تاراج نکردن
میدونی که اسم سوغاتی بیاد وسط همه یه جورایی ندید بدید میشیم
خلاصه به دادمون برس
بوس بوس
سلام ندایم ایشاا... بخورمت وای منو گیگیلی توی سال ۸۷ نمیدونم چرا شیکمو تر شدیم همه چیو میخوایم بخوریم حتی ندا رو ((=
قربونت برم خانومم
یه شعر برام بگو واسه خودم اسمه خودم توش باشه ها اسمه گیگیلی و عروسکش هم توش باشه تو رو خدااااااااا .. خرگوشمم توش باشه :دی یادم باشه عکس خرگوشمو توی وبلاگم بذارم
فدات بشم ایشاا...
هوشولو ! اون آخرین شکلکی که توی این پستت گذاشتی خیلی خنده داره بوخودا همون وسطیه خودتی که هی میخنده ((= کنار دستیت که قهوه ایه منم :دی آخه من توی کارتون پسر شجاع قهوه ای رو خیلی دوست میداشتم :دی سمت راستیت هم که رنگش کرمیه یوسفه ((= سمت راستیه هم رضاست سمت چپی هم نگینه ((=
بیا این بقچه ام مال شما ! هر چی توش بود وردارین به عنوانه سوغاتی ((=
مرجان دیگه هیییییییییییییییییییییییییییییییییییی نمیکشه
هییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
سلاااااااااااااااااااااااااااام
من اومد کته کلهااااااااا
دلتون بسوزهههههههههه من از همه قشنگترم
هی بچهااااااا بدوئین براتون گز آوردم حالا هی بگین اصفهانیا خسیسا
مرجانی بدو تا تموم نشده بدوئین گزززززززززززز
هی بنفشه کله گنده کجا بودی ؟؟؟؟
مرجانی تو روحت کجا مسافرت بودی زود لو بده چرا منو روح خبیث جونو نبردی
هی داش نگینمونم که اینجااست چیطوری نگینی بیا با روح خبیث جون دوست بشو داره اینجا برات لاو میترکونه =))
نه من دارم گل میکارم نیگا چه پسمل خوفیم
ویژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ
این صدای موتور سحریه موتور خریده
هی سحر وایسا منم سوار کن د وایسااااااا
سروناااااااااااااز روح خبیث جون میگه دمت گرم میخوامت
خیلی ذوق مرگ شده میگه میزارم با قورغم بازی کنی خوش به حالت نمیزاره من نازش کنم
هیییییییییی بنفشه من میخوام خر سواری کنم چرا نوبت منو دادی به نگییییییین
مرجان به جانه یه دونه روح خبیث جونم اگه بزارم برو اونور نوبت منه ننههههههههههههه مرجان منو پرت کرد اونور
تقدیم با عشقققققققق
مرجان من مرجان من ای نو گل خندان من
جانم فدای تو گلم این خرگوشت سوغات من
خوردی قسم جانم چرا ؟
من بی قسم گویم ثنا
جانم بگوید بهر تو ...
امسال من امسال تو
باشد سراسر دلخوشی
این دوستی ها مستدام
این دلخوشی ها نوشمان
قولی بدی جون گیگیل
دلخور نشی از این حقیر
عیب و ایرادشو ندید بگیر
سر فرصت برات یه شعر میگم یادگاری
میبوسمت . فعلا
مرجان منم هی آجیل ماجیلو اینا میخورم هرجا میریم آبرو همه رو میبرم یعنی منم شیکمو ام
مگه میشه آدم بره مهمونی چیزی نخوره خوب طرف ناراحت میشه
اووووووووه تو خونمونااااااا این اتاق منو روح خبیث جونه البته سرونازم سهم داره روزا توش درس میخونه به جانه گیگیلی غیر سارا کسیو راه نمیدم حالا هرکی یه کاسه اجیل بده میتونه هم اتاقی بشه
نسییییییییییییییییییی منم سسسسسسسسسسگگگگگگ
این سگ منه رد کن بیاد نیگا سوت میزنم میاد پیشم
نسیییییییییی جونه نیلو سگتو بده یه ذره سگ بازی کنیم
هییییییی این شهرزادیو اینجوری نیگا نکنین مظلوم نشسته یگ آتیشپاره ایه که نگووووو =)) هیییییی شهرزاد رود باش چیفس منو بدههههه
یه سلام ویجهههههه خدمت داش رضای گل
عزیزم پایه تم عجیب بزن بریم گله داری بزار سگ نسیو بگیرم ازش همچی حله کسی نمیاد با مااا نگین تو نمیای