« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

پیانو ...!!!تفلدههههههههههه !!:دییییی

 

بابا جووووووونه هرکی دوس دارین یکی بیاد آپ کنه دیگهههههههه !! پس کجان این مدیران که دم از مقررات میزنن !! اینایی که نیومدن آپ کنن رو یه توبیخ کنین اهههههههههه !!! من دفرسینگ دچار شدممممممممممممممم :((((((((((((((

 

 ÐДЯK $cДЯЄਂ 


اول از همه بگم یه مناسبته خوشکل داریم اگه حدث زدین چیه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!! چه دوستای خوبی :دی امروز تولد مبارکه موشیه خودمووووونههه هااااااااا میدونستین ؟؟:دییییی !! همه میدونن من شقده دوس دارم تولد تبریک بگم از شانسه خوشملمم روزه تفلد موشی نوبته آپم افتاد هووووووراااااااااااا :دی!! کادوهاتونو رد کنین بیاد من خودم قول میدم با موشی نفصشون کنم حقش ضایع نشه :دییییی !!!

خوب موشی جووووووونم تفلد خوشملت مبارک ایشالله سالهای آتی بازم خودم تفلدت رو مبارک بگم :دییی !! ولی یادت باشه تو این :دی رو آخرشم به آق اسمالای تو کامنت دونی اضافه نکردی :( !! اینم یه کارت خوشمل واس خوده خودت به هیجکیم ندیا :دیییی ملت دلتون بسوزهههههههههه :دی !!

حالا بریم سراغه خودمون :

یه چن روزه همشین حوادث عجیب الوقوع برام پیش میاد گیج شدم از در و دیوار بلای آسمانی منزول میشهو طبق کلام " کلّ اناءٍ یترشّح بمافیه " از سحر همان برون تراود که دروست و ما نیز قانون سوم نیوتن را پاس میداریم و در برابر بلایا عکس البلا نشان میدهیم و دیگران را از صحت عقلانی خویش به طور کامل مأیوس کرده ایم تا باشد مورد رحمت الهی واقع شویم! دگرباره مشکل شیمیایی شدن ما در سالهای جنگ تحمیلی(!!) عود/اود کرده و آقای پدر عزیز کلا مارا از ادامه ی این زندگی زیبا منصرف نموده و تجویز کردند که دیگر اندک امیدی به زنده ماندنمان نیست و درون دفترچه و نسخه ای که برایمان پیچیده اند پرچم سیاه نصب/نسب نموده اند!!! چند روز پیش در بستر درحال جان سپردن بودیم و آق داداچه گرامی بالای سرمان با آفریدگارشان راز و نیاز میکردند و برایمان آمرزش میطلبیدند :دی که ناگاه ما حالمان به شدت وخیم گشت و 5666 تا سرفه(هرچی حالا) پشت سر هم نمودیم و اسپری و ماسک قبول درگاه ریه هایمان نگردید و برادر عزیز برداشتن عرض مینماین که : میلی داری میمیری ؟؟ برات النکاح سنتی بخونم =)) !! در اون وضعیت ایشان بر بالین ما النکاح سنتی خواندن و ما نیز از آفریدگارمان طلب شفاعت برای معلولان ذهنی درون پرانتز(هومن ) کردیم تا باشد رستگار شوند !!!

معلم آمادگی دفاییمونو به عزا کشوندیم دیگه نمیاد سره کلاس عجب فازی میده :)!! ولی خدا نمره انضباط رو بخیر کنه ترم اول همه بکس گروه من انضباطشون از 17 گرفته تا 15 بود ولی خودم 20 بودم از دستشون در رفته بود میگن آدم باس سیاست داشته باشه اینه همه آتیشا زیره سره منه انضباتم 20 :)!!

خارج از محدوده:دیروز رفتم آپ ستیرز خونمون یه گردشی بین خاطراتم بکنم. چشَم به پیانو و وایلن و کیبوردم (همون اُرگ) افتاد.کنارشم گیتار هومن ..!! رفتم صفحه ی پیانو رو بالا زدم دست بردم رو کلیداش کوک نبود ... شاید نزدیک یه سال و خوردیه که طرفش نیومده بودم..!! یه کوچولو واس اینکه بشه سمفونیه چهارم بتهوون رو نواخت کوکش کردم اما بعد تصمیم گرفتم خوابهای طلایی رو بزنم ..!! وقتی 7 سالم بود اون آهنگ رو یاد گرفتم خوابهای طلایی رو میگم ..!! هیچوقت یادم نمیره چقدر سره یاد گرفتن این آهنگ گریه کردم ..!! دستام خیلی کوچیک بود و نمیتونستم گام عوض کنم یا اینکه یه انگشتم رو سُلِ گام قبلی باشه و بعد دستم رو بکشم تا انگشت کوچیکم برسه به سی گام بعدی ...!!چقدر استادم دعوام میکرد ... چقدر دستم رو میکشید تا بتونم بزنم و بعد از 2 هفته تونستم خوابهای طلایی رو از حفظ بزنم خوابهای طلایی که از من بزرگترا زودتر از یک ماه نمیتونستن بزننش هیچوقت شیرینیه اون روزی که با غرور این آهنگ رو جلوی همه زدم یادم نمیره واقعا واسه یه بچه ی 7 ساله زدن خوابهای طلایی سخت بود ...!! اینقدر دستام رو کشیده بودم که این پرده ی بین انگشتام زخم شده بود ...!!اما دیروز تا دستم رو گذاشتم رو سل خودش کشیده رفت رو سی خیلی راحت ..!! اون روزا بیر رو که خیلی ها دوساله تموم میکردن من تو 6 ماه جمعش کردم ...!!پاییز طلایی خیلی برام سخت بود اما چون تمام ملودی هاشو دوست داشتم کاستش رو میذاشتم تو ضبط باهاش میزدم ...!! روزی که میخواستم بتهوون رو شروع کنم برام خیلی سخت بود ...!!! همیشه دو مینور رو با دو ماژور اشتباه میزدم ..!! و آخرم خیلی راحت ول کردم ...!! کلاس پنجم بودم که دیگه گفتم نمیخوام پیانو بزنم.تنها دلیلمم این بود که استادم فقط با من کلاسیک کار میکرد ولی من شاد میخواستم ... میخواستم کیبورد بزنم از پیانو بدم میومد ولی حالا میمیرم واس پیانو و سمفونیه شماره ی 5 بتهوون ..!! با موتزارت جون میگیرم و عاشق چهارفصل ویوالدیم ..!! 6 سالم که بود نوشتنه نت رو بهتر از نوشتن بابا آب داد بلد بودم دو ، ر ، می ، فا ، سل ، لا ، سی ... سی...سی... سی سحر بزن سی ...!! تو گام اول برای زدن صدای بم دو تا می پایینه پنج خطه حامل نوشته میشن سحر چرا از سی شروع میکنی به نوشتن بابا بنویس دو ...!!!10 سالم شد ... میتونستم آهنگ بسازم ... هرچی که میشنیدم تبدیل میکردم به نت همیشه دفتر نتم دستم بود ... تو مدرسه ... تولده دوستام ... دیوونه ی نتام بودم ..ساختن آهنگ واسه سرود جشنه تکلیف بچه های کلاس سوممون ...زدن شعر امام علی با ارگ ...جان مریم تو تولده یاسمن ... !! الان 5 سال میگذره ... نه پیانو میزنم نه وایلن و نه ارگ ...!! هومنم دیگه نیست که گیتار بزنه !! هر وقت دلم واس اون روزا تنگ میشه فایلمون رو تو کامی باز میکنم اجراهای خودم و هومن رو گوش میدم ...!! اون گیتار میزد من وایلن ... گیتار میزد من پیانو ... گیتار میزد من ارگ ...!! الان نه اون گیتار میزنه و نه من پیانو .. وایلن ... حتی ارگ ..!!

سیاه نوشت :

 

آرام بخواب تا در ژرفای وجودت پنهان شوم

و آرام دنیای پلید اطرافت را حس کنم

بخواب تا با برهم نهادن پلک هایت روشنی فرونشیند

و خورشید مرگ خود را در آینه ی چشمانت نظار گر باشد

مرگت را فریاد بزن تا بیدار شود هرآنکه آرام خفته و بداند هرآنکه نمیداند

و سکوت کن تا خداوند وجودت را حس کند

آرام بخواب تا برگهای خشک حمل کنندگان طابوت سردت باشند

و خاک بستر آرامشت و...

قبرت ماوایی برای روشنی ...

 

 

*توضیحات شعر بالا:شاید خیلی ها با سبکش آشنا باشید ولی اونای که نمیدونن یه توضیح کوچیک در مورده شعرم میدم.قالب شعر بالا سیاه هستش نه وزن داره نه آهنگ داره و نه جای قافیه هاش معلومه (در کل انشاست :دی) و لی خیلی مفهوم داره !!معنی این قالب شعرها رو فقط کسایی میفهمن که باهاش آشنایی دارن و همچنین متال بازا و کسایی که خودشون دستی تو این قالب دارن. این قالب عام پسند نیست و عده ای کمی خوششون میاد پس اگه خوشتون نیومد شرمنده من کلا این ریختی شعر میگم :دی !!

بیوگرافی: این جانب توت کوچولو ملقب به میلی هستم و بعضی ها هم که سحر مگن بهم . در حاله حاضر کوچیکترین عضو خونه ی ما و ته تغاری خونه که باس حسابی هوامو داشته باشین :دییییی !!!!کلا روزانه نویسم اما گاهی تغییر میدم مثلا اگه اون رگه سحر بالا بره سیاه مینویسم مثله حال و روزه الان توت کوشولو :دی!! یه شوشولو دوست جونه میربونmeyraboon))هستم:دی ولی در کل اصلا احساساتی و محبت آمیز نیستم ...!! مغرور و خود شیفته ام ....!! به دنده و لجباز ..!! حرف حرفه خودمه :دییییی !! به شدت خرابکار و ازون تیپ دختراییی نیستم که یه گوشه سنگین رنگین ساکت بشینم !! آتیش به پا میکنم هرجا برم از دسم دیوونه میشن !! عاشقه قشر زحمت کش و سفید پوشه جامعه هستم حالا حدث بزنین این قشر کدونان :دی !! املام افتیضاحه پس لطفن غلط املایی نگیرین البته تمام سعی ام رو در جهت پیشبرد این معزل اجتمایی میکنم :دی !!

خوب فیلا بابای

ÐДЯK $cДЯЄਂ.•●

نظرات 228 + ارسال نظر
رضا مشتاق پنج‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:54 ب.ظ

آقا فردا رای بدین
جهنم و ضرر به دوستان آقای خاتمی رای بدیم بهتر از این هست که در غیاب رای ما ... آدمای محموت گودزیلا برن مجلس

یوسف جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:33 ق.ظ

داش رضا من که اصن کاندیدارو نمی شناسم..چه خاتمی چه محموت!پس بیخیال بیشم بیتره!!

گیلاس جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:07 ق.ظ

بشه ها چرا آپ نمیکنیییین!!!


من فک کنم افسرده شدم!

رای رو چی کارش کنیم؟؟؟

سروناز جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:20 ب.ظ http://sarv-e-naz.blogsky.com

سلام
اول بگم که اقا صمد بیا الان دس مرجانی رو بزارم تو دستت
هیچی هم نمی خوام فقط به اون داداشت بگو یه دقه بیاد دم در
منم می خوام رای بدم به کی بدم آیا؟

ندا جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:29 ب.ظ

ببینم این هیئت مدیره ما خواب تشریف دارن گویا
یکی بیاد سر و سامونی بده به این وب
کجایییییین شماهااااا
موشییییییییییییییییییییییییی
مرجانننننننننننننننننننننننننننننن
مدیران محترم
کسییی نیست

بابا یکی آپ کنه دیگه

یوسف جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:51 ب.ظ

آپ نکنه کسی خودم آپ می کنم.. :پی
نففففففففس کششششششششش=))

مرجان جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:42 ب.ظ

سلام کته کله های خودم

واسه مارگریت تا فردا شب صبر میکنیم ! یه وخ میبینی مسافرتی چیزی باشه بعد امشب برسه خونه اش اونوخ تصمیم داشته باشه فردا آپ کنه ! پس تا فردا شب صبر میکنیم اگه نیومد آپ کنه ، روز یکشنبه نفر بعدی آپ میکنه ! یعنی فرزادی ! واسه فرزادی هم تمام روز یکشنبه رو صبر میکنیم ، آپ نکرد ، نفر بعدیش یعنی نیلوفر غرغرو (آخه سمیرا از دنیای نت بای بای کرده)

قبول ؟
پس تا فردا شب به انتظار مارگریت میمانیم

یوسف به ملجان جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:04 ب.ظ

خوبه آبجی مرجان چون الان وقت به اندازه یه نفر تلف شد که خب با رفتن سمیرا جون جبران شد.. :دی اهه منظور بدی نداشتم ها..اما ملجان اون روز نیلو می خواست منو سقط کنه چون گفت اگه به من بگین غرغرو باهاتون قطع رابطه می کنم..منم این شکلی شدم.. آره اقدس جون داشتیم غیبت می کردیم..آره خلاصه ملجان امروز خیلی خوش گذشت..می دونی دیگه .. رای هم ندادم!!

مرجان به یوسف شُمپت جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:44 ب.ظ

راست میگی ؟ واقعا نیلو غرغرو .... اِههههه ببخشید نیلو جون گفت اگه بهش بگیم غرغرو باهامون قهر میکنه ؟

اَاَاَاَاَاَاَاَاَ

خب غرغروئه دیگه

نیلو خیلی نامردی اگه باهامون قهر کنی

مرجان به صمد آقا جمعه 24 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:45 ب.ظ

صمد آقا جونم ؟

کجایی ؟

بنفشه شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:29 ق.ظ



سلام بر بروبچ پست فطرت آدم فروش خائن احوال نپرس نامرد فراموش کار خونهه دیوونه خونه ننه آمنه

الهی بترکید اگه منو فراموش کرده باشید
الهی دراکوتا بیاد همتونو تیکه تیکه بکنه و بزنه له و لوردتون کنه

من دلم براتون تنگ شدهههههههههه
شما چطور تونستیدید منو فراموش کنیدددد
من با همگان شما نامردهای بی عاطفه و بی آفتابه قهرم

الهی که چاه توفالت واحدای همتون بگیره

چطوری هی از این پلکان بالا و پایین رفتید و با دیدن برقهای خاموش خونه من دچار دفرسینگ نشدید

نمیتونم باور کنممممممممممممم
مامانننننننننننننننننننننننن

بنفشه شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:32 ق.ظ

در ضمن :
اینجا تهران است
تحریریه خبرگزاری فاس
من در عین بدبختی ساعت 2:32 شبه و هنوز سر کارم و منتظرم ببیم که کدوم کاندیدا خفر مرگششششششششششششش رفته ملجس....
بهد شوما هی بگین من ورپریده نپریده کوجامممممممم

[ بدون نام ] شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:03 ق.ظ


بمیرید حالا اگه من خواب بودم همتون اینجا ولو بودید
این مرجان و اون گیلی جغد و امین و رضا و یوسف و موشی و .... همه همیشه اینجا ولو هستن ها ولی امشب که من هستم هیشکی نی


من خوابم میادددددددددد
اما هنوز یه هالمه خبر تو باکسه که باهد برفستمشوووووووووووون


به ساعت این بالا بتوجهید....
آره درسته من هنوز سر کارم


یکی بیاد منو بلغ کنه و دلداریم بدههههههههههه

الهی بترکید که همتون دارید خرو پف میکنید
این یوسف که داره از دماغ و دهنش حباب یزنه بیرون

بنفشه شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:06 ق.ظ

موشیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
مگه دستم بهت نرسه... دمتو فر میدم
چرا نگفتی تفلده منم بیام کیک بخورم
خسیسسسسسسسسس گدا
اصلندشم باهاتون قهرم

فقط با مرجی جونم دوستم
یه کمی هم با امینو

سروناز شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:30 ق.ظ

ننه بنفشه امنه الهی که قربون بشم بیا بغل خودم
نه نه نیا له میشم
بیا یه کم کمرتو ماساژ بدم
تو رو خدا قهر نکنیا
به داکولایی نگی بیاد
من از تلس چیز می کنمااااااااا

آقا موشه شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:44 ق.ظ

سلاااااااااام
چیطورین بروبچ
میدونین چیه نمیدونین جان من نمیدونین نه من تا عیدو شاید چند روز بعد عید نتونم بیام نت
هرکی فکر کرده میخوام برم مسافرت اشتباه کرده

ننه آمنه تو روحت که تفلد منو شونضد سال بعدشم تبریک نگفتی برات کیک نگه داشته بودم ولی میدم توتی بخوره

هی توتییییییییییییییی بدو بیا برات لپ لپ خریدم که همچیا که میخواستی یادت بره

مخلص همگیم هستیم
الان کافی نتم نمیتونم زیاد بمونم اگه شد دباره میام

فدای همگییییییییییییییییییی

یوسف به ننه آمنه شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:11 ق.ظ

می گم ننه قربون سوادت..این خبرگزاری فارس هم خیلی معروفه ها..می گن رژیم بی ادب صهیونیستی از افشاگری خبرگزاری شما نسبت به کارای بی ادبیشون صداش در اومده..هان ننه؟..
ایول ایول..داش بنفشه رو ایول!!

یوسف به ملجان کته کله شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:12 ق.ظ

بوخووودا من شمپت نیستم...

دراکولا به ننه آمنه شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:14 ق.ظ

الهی بوخولمت ننه توپولی..

توتی شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:10 ب.ظ

بابا دق کردیم آپ کنین عجب مدیرانه نا لایقی بهد میگن رای بدین !!!!!!!!!!!!!!

همینه دیگه وبلاگ به ............ بیپ(سانسور) کشیده شد :(((((((

آقا صمد همسایه سمت چپیتون شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:39 ب.ظ

مرجااااااااااااااااان
بیااا کوومکم کن!!!

این حاجی منو انداخته توی دستشویی! الان ۴ روزه اینجا زندانیم کرده!!!
بوووو گرفتم!!
بیا نجاااتم بده عشقوولی!!

مرجااااااااااااااااااااااان!! غم عشقت توالت پرورم کرد!!

بیا پیشم میخوااام ازدواج بشییم!!
مااااااااااچ
برو اف بی آی رو خبر کن زودی نجاتم بده!!!
ماااااااااچ

مرجاااانی بیا از مرز فرار کنیم!!

سروناز شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:43 ب.ظ

اه موشی چرا آخه نمی تونی بیای
پس پست ویژه من چی میشه؟؟؟
قرار بود باهام همکاری کنی
موشی جونم نکن این کارو یه دقه فرار کن بیا دیگه خوب؟؟؟؟

ننه آقا صمد همسایه سمت چپیتون شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 03:36 ب.ظ

ای پدرسگ ذلیل شده..
به دختر مردم چیکار داری..
ای نمک به حروم.. =))

سلی شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 05:40 ب.ظ

سلام!
آخه یکی نیس بیاد آپ کنه..
عمو جون کجا بودی شوما؟

مارگریت وحشی بهاری شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 09:46 ب.ظ http://margrite-vahshi.blogfa.com

سلام بچه ها
پیشاپیش سال نو رو به همتون تبریک می گم و امیدوارم همیشه پر انرژی و سالم و موفق باشید

از همتون معذرت می خوام

من قبلا استعفای خودمو به مدیر خونه رسونده بودم
ببخشید که تا حالا علنی نشده بود

از همتون ممنونم به خصوص از بچه هایی که منو فراموش نکرده بودند

به امید بهاری زیبا شاد و خاطره انگیز

مارگریت جووووووونم هنوز نیومده باره رفتن بستی ؟؟؟

چرا عزیزم ؟؟؟

سروناز شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:43 ب.ظ

سلام
عجبااااا
شرا اینجوری؟؟؟؟؟

نینجون یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 01:01 ق.ظ

سلام
وبلاگ قشنگی داری
اما چرا مثله من از وبلاگت با گذاشتن تبلیغ پول در نمیاری
برای اینکار اینجا ثبت نام کن
امتاحانش مجانیه
http://www.oxinads.com/?a=2977

بنفشه یکشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:27 ب.ظ

موشی تفلدتو تبریک نمیگم تا بترکی
تو غلط میکنی بری مسفافرت
من میخوام بیام اصف... من سه شنبه اصف هستم
تو جرات داری نباش تا بزنم لهت کنم شمپت کته کله


کدوم گوری هستییییییییییییییییییی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد