« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

روزگار کودکی برنگردد دریغا

 

ده بیست سی پونزده

هزار و شصت و شونزده

هر کی بگه شونزده نیست

هیفده و هیجده و نوزده و بیست !

خاله سوسکه خونه نیست

میخواد بره انگلیس

با

ما

شینه

نمره

۲۰      

من اول شدم

سعید : مرجان ! آخرشو اشتباه خوندی کلاهبرداره حرفه ای ! کلک زدی دوباره بخون !

مرجان : غلط میکنی ! همیشه همینجوری میخوندم ! چرا جر میزنی ؟

سعید : اگه راست میگی از میخواد بره انگلیس بخون دوباره ... دستت طرفه من بود  

مرجان : سعید جر زن ! جر زن ! ماماااااااااااااااااااااااااااااااان

سعید : زهر مار ! دیگه نمیذارم سوار دوچرخه ام بشی ... اون عروسکتو هم من یه چشمشو درآوردم

مرجان : خاک بر سرت ایشاا... بمیری

سعید : خب حالا گریه نکن مرده شوره صداتو ببرن ... تو اول !

مرجان : آخ جون ! خیلی هُلم بده برم اون بالا بالاها

سعید : دیگه غر نزن ! هرجوری که دلم میخواد هُلت میدم

مرجان : تندتر ! تندتر ! گفتم تندتر دیگه

سعید : ۱. ۲ ..۳ ... ۴ .... ۵.....۶ ...... ۷ ....... ۸ ........ ۹.........۱۰ بیا پایین نوبته منه

مرجان : نهههههههههههه ! یواش هُلم دادی قبول نیست

سعید : موهاتو میکشما ! خیلی جر میزنی ... بیا پایین دیگههههههههههههههههه

مرجان : نمیام نمیام ، سعید دیوونه ، تکون نده دارم میافتم ، ماماااااااااااااااااااااااااااااااان !

بابا : اگه گذاشتین یه بعد از ظهر مثل آدمیزاد کپه مرگمونو بذاریم ! .......... زود باشین برین تو اتاقاتون ببینم ... از امروز تاب بی تاب

-------------------------

یادش به خیر ...

-------------------------

دیروز که با بنفشه صحبت میکردم ، ازم خواست که سلامشو به هممتون برسونم و بهتون بگم که فعلا نمیتونه بیاد ولی دلش واسه همتون تنگ شده و سعی میکنه هرچی زودتر بیاد دوباره قاطیمون بشه با اون جوراباش ..... میدونم که الان همتون به حافظه قویی که من دارم احسنت میگین و با تشویق هاتون اشک شوق توی چشمهای منو گیگیلی میشونین و خولاصندتیاتش جیگر منو گیگیلی از اینهمه تشویق کباب میشه خواهش میکنم تا سراغ کامنتدونی نرفتین ، اول به این پاراگراف توجه کنین بعد برین کامنت خوده بنفشه رو بخونین

من توی همین چند ساعت باقیمونده فقط به کامنتهایی که حس کنم لازمه بهشون جُواب میدم ... قلبم سوراخ شد از بس کامنت جواب دادم انگشتام پینه بست از بس که روی کیبورد زدم فاشار خونم افتاد پایین از بس جواب روح خبیث و وَمپائره بی تربیت دادم

مگه من حق ندارم نفس بکشم راستی مام ونوسیه گل و گلاب سلام هممتونو رسوند و گفت بهتون بگم اگه دست از شیطنت برنداریم میاد با ملاقه چشمامونو از کاسه درمیاره

نظرات 167 + ارسال نظر
دراکولا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:42 ق.ظ

تازه یه چیز خنده دار..موشی تازه فهمید دراکولا کیه..به همین مناسبت به گروه خون آشام ها پیوست!! تبریک می گم.. :دی
حالا هر کی پایه اس بیاد با ما در بیفته!! :دی =))

عجب موشی خنگه ((= گیگیلی زودتر از همه فهمید :دی

نیلوفر شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 ق.ظ

بیچاره سعید...من که میدونم تو همیشه جرزنی مرمر خانمی!!=))
موشییییییییییییییییییییی...ببین بیا این عکسه که گذاشتم تو پروفایلمو عوض کن...یعنی عوض نکن درستش کن..آخه خیلی گنده شده نمی دونم چرا!!! بعدشم یه کامنت بزار بهم بگو چیکار کردی اوکی؟

:دی ... هیییسسسسسس حالا صداشو درنیار ((=

موشی با شمان :->

نیلوفر شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:39 ق.ظ

وایییییییییییییی...اینجا دراکولا اومده!! من می ترسم...ماماننننننن :((

آره ؛) میخواد همه دخترا رو بخوره ((=

گیلاس شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:43 ق.ظ

به به!!!‌میبینم که همتون صبح تا لنگ ظهر میخوابین و هنوز فعالیت شروع نشده!!!
مرجااااااین تو کجااااااایی؟؟!!!!!!
خب به علت اینکه همه خواب هستن منم برم دنبال زندگیم شب که بیدار شدین میام!!
دراکولا جان هر وقت آدم شدی بیا!!

بابا من خیر سرم از صبح میرم شرکت مس سابم :(

دراکولا سقط شد :دی

سروناز شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:35 ق.ظ

نامرد
مرجان می خواستی بزنی لهش کنی
بی ادب

به نظرت اگه زورم بهش میرسید هموجو معطل میموندم ؟ :دی

بنفشه شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:36 ق.ظ

سلام بر عموم کته کله های گرامی
خوب خوب خوب بزا ببینم چه خفره؟؟؟؟؟؟؟؟/
یوسف باز چشم منو دور دیدی و شرو کردی تخت گاز رفتن؟!
بزنم در به داغونت کنم؟
حقت همون جوراب بوگندو هاس
این دم بریده کجاس؟ غریبه باز کجا پنهون شده؟
داداش رضا نیستی ببین چه شلم شوربایی راه انداختن اینا

گیلاسی جونم نیلو ابجی کوچیکه مرجی خانوم جونمولک پولک سروناز ناناز مونا خانوم ندا جون شهرزاد گل و جمیع اهل البیت و نسوان:
بیاید این موشی و یوسف و امین رو ادمشون کنیم و موش و خر و سگ و غور باغه بریزیم تو تخت خوابشون

تاشم همه امشب ساعت 3/5 شب تو اتاق من دعوت دارید میخوایم یه جشن و بزم بگیریم و رو تخت بپر بپر کنیم
باید ادمشون کنیم

عمو دراکولا جون تو کیستی؟
اییییییییییییییییییییییی از این عسکا جون هر کی دوس داری دیگه نزار
نمیگی ا کوچمولوییم شبا میترسیم تو خواب جیش میکنیم :دی
خوب چیه ؟ میترسیم دیگههههههههههههههههههه

ماماننننننننننننننننننننننننننننننننننن
این عمو دراکولااااااااااااااااااااا میخواد مارو بخوره

دخملا همه بیاید جمع بشیم یه آتیش روشن کنیم و قلب سیاه این دراکولا رو بکشیم بیرون
دراکولا جون تو کیستی یا زود زود خودتو معرفی یا میایم دندوناتو میکشیم که دیگه نتونی گازززززززززز بگیری

هه هه ههههههههههههههه
دراکولا بی دندون افتاد تو قندون
انبر بیارید درش نیارید
دراکولا بی دندون هوررررررررررررررررررررررررررا


__________________

اخی یادش به خیر
خیلی بچه بودیم خوب بود مرجی ....
حیف شد بزرگ شدیم
ایکاش بزرگ نمیشدیم
دلم برای بازیامون تنگیده واسه کتک کاری ها و ....

___________________
دلم نیومد بهتون سر نزنم
مرجی و موشی در جریانن که چرا نیومدم
یه اتفاق بد افتاد که نتونستم بهتون سر بزنم
همین جا رسما شرعا و عرفا از یوسف جون داداشی عذر میخوام که برای اولین پستش کامنتی نذاشتم
داداشی ببقققققققققشید

سلام بنفشیمون :)
بنفشی بیا که از دست این وروجکها سرم داره میترکه ((= برو رضا رو هر جا هست پیدا کن بیارش اینجا شاید بتونه موشیو یوسفو ادب کنه من که از پس اینا بر نمیام ... هرچی منو ندا و گیلاسکی (نیلو و نگین مردن :دی) خودمونو خفه کردیم که بلکه اینا حساب ببرن ، نمی برن که نمی برن ... داداش غریبه هم یه سرکی کشید تا فهمید اینجا چه خبره دمبشو گذاشت رو کولشو در رفت مث میگ میگ ((=

تازگیا سروی و شهرزی و مونا هم رفتن تو دار و دسته این دو تا شُمپِت هی ترقه میندازن توی اتاقمون منو گیگیلی ثانیه به ثانیه رم می کنیم
خولاصیاتش که جیگرمونو خون کردن این دو تا

دیدی چقده باهات درددل کردم بنفشی :دی دلم حسابی پر بود ((=

آخ جون جشن ! وایسا که اومدیم ... بساط قهوه رو هم آماده کنین براتون فال بگیرم رد خور نداره همتونو سه سوته شوور میدم (((=

فداتت بنفشیه خودمون :-*

سروناز شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:43 ق.ظ

یادمه بچه که بودم تا ۵ سال ته تغاری و لوس بووووودم
همه منو اذیت می کردن بعدش مامانم بهم می گفت دعواشون کنم حالا؟ منم دلررحححححححححم می گفتم نههههههههه
اما حالا دلم می خواد هی همشونو بزنم.
امان ازا این داداشا
یادمه یه روز دیگه پسر عمه هامون خونه ما بودن و داشتن موشک کاغذی درست می کردن بعدش منم می خواستم
هر چی کاغذ می اوردم می گفتن این کجه این کوچیکه و این.....
منم دیگه قهرررررم باهاشون

سلام سروی جونم :)
تو هنوزم ته تغاریمون هستی آبجی کوشولو :-*
قربونه اون دلت برم من

((= پسرا همشون شررن سروی :دی

سروناز شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:45 ق.ظ

سلااااااام بنفشه جووووون
کجا بودی تو؟
دلم برات تنگ نشده بود

بنفشی اینجا رو داشته باش

سروناز شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 ق.ظ

ای ول بنفشه جون بیا امشب تو اتاق تو بپر بپر کنیم
اخه این یوسف و موشی می خوان برن بیرون منو هم نمی بررررررررن گریهههههههههه

گول نخور سروی جون ! یوسف و موشی الکی میگن میخوان برن بیرون ! نخشه دارن میخوان اتاقمونو بفرستن رو هوا ((=

سروناز شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:56 ق.ظ

به به اقای دراکولا هم که اینجان
ببین درا جونی منم اگه بری و جدم رو در بیاری یه زمانی دراکولا بودم پس حریف من نمی شی!!!!!!!!!!
یا به زبون خوش منو هم تو گروه خودتون راه می دی یا هم قبل از تو هممه رو می خورم
فهمیدی؟

سروی با دراکولا قاطی نشو :دی خطرناکه حسن ((=

سروناز شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:04 ق.ظ

موشی جوووووووووووون من اینجام
این لعنتی فقط می خواست حال منو بگیره
همه می نشستن پای نت خوب بودا ولی نوبت من که شد بهم ریخت
.......................................................................
یوسف تو مگه درس نداری بچه برو بشین درستو بخون
همیشه خدا اینجا تلپه . صبر کن الان میام موهاتو از ته میزنم. کچل می کنم.
یوسفففففففففففففففففففففففففففففففف

موشی بهوش باش کدی

یوسف اینجا رو بپا ((=

آقا موشه شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:06 ب.ظ

گیلی بیا یه تاااااااااااااانک برا خریدم میخوام ولنتاین بهت بدم ولی تو خونه نیاریشاااااا بزار همون بیرون بچهارو هم زیاد از روشون نرو روزی هفشتا خونه و ماشینم نترکون فهمیدی =))

منم یه تریلی ۱۸ چرخ از این گندها خریدم توام سوار نمیکنم زبوووووووووون

گیلی بدو بیا اینجا کارت دارن ((=

آقا موشه شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:08 ب.ظ

به به بنفشکی خوبی ؟؟

نیلو بعدا میام درست میکنمم

سروی توام اومدی این نت اصلا با هممون لجه چش نداره ببینه دور همیم

بنفشکی ، نیلو ، سروی ! احضارتون کردن :دی

موشی خون آشام شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:10 ب.ظ

هه هه هه ها ها ها یکی بیاد من بخورمش من الان چشم مرجانیو گرفته میخوام خونتو بریزم بخورم =))))))) بعدم یکی یکی نوبت همتون میشه (خنده خون آشامی )

دراکولا دست به گیلاس نزنی گیلی ماله منه (خنده خون آشامی )

موشی حنات برا من رنگ نداره ((= برو سروی رو بترسون

ندا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:11 ب.ظ

یه سلامممم جانانه و از ته ته ته دل خدمت خانوم های محترم و باشخصیت و مهربون و با گذشت و اصل کاری...
خانو م های نویسنده و صاحب نظر و ریز بین و اصول گرا و کاملا منطقی

این حقیر با کمال میل آمادگی خود را برای هر گونه همکاری و همدلی جهت سر به نیست کردن ((موشی و یوسف )) رسما اعلام میدارم . منتظر اعلام زمان حمله میباشم
ـــــــــــــــــــــ
ارادتمند شما ندااااا

بههههههههههههههههههههههه ندا خانومیه گلم :-*
:دی ها باریکلا (((=

پس قربون دستت اگه جرات داری وقتی این دو تا خوابن برو کرم موبر نگین رو بردار بزن به کله اشون تا ببینیم بعد چیکار کنیم ((=

چاکریم :دی

ندا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:13 ب.ظ

بهههه میبینم جناب موشی تشریف فرما شدن
خوبی عزیزم ؟
هستیم خدمتتون
همسنگرت کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تشریف نیاوردن هنوز
چه بد . تنها موندی عزیزم . آخی دلم سوخت

موشی ! بدو بیا ببینم ((=

آقا موشه شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 01:50 ب.ظ

وااااااای چه خانننومای با شخصیتی با من ازدواج مکندندندن =))

خوب خودارو شکر از نقطه چین ارتقا پیدا کردم =)) :دی

یوسف تیر خورده =))

من خودم هفشتا سنگر دارم یوسف رفته مهمات بیاره
زود باشین دیگه حوصلم سر رفته پس کی حمله میکنید =))))))

چیه ؟ پیه دراکولا به تنه تو هم خورده ؟ موشی میام سقطتت میکنما ((=

نهههههههههههههههههه یوسف تیر خورد ؟ بدبخت حالا میمیره (غشمولک)

((=

حضرت عشق شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:28 ب.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

س ل ا م
خوبین بچه ها؟
معذرت من شنبه یک شنبه ها کلا کلاسم شرمنده که نیومدم
می گم آقا موشه قرار بود یه دعوت نامه واسه ما بفرستی هاااااااا
چی شد ؟
آق یوسف نگفتن بهتون
؟؟؟
ما منتظریماااا
یعنی سخت منتظرممممممممم
:دی
فعلناااا....

سلام روزبه خان خان :)

صبر داشته باش میفرسته برات
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره ((=

یوسف شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:39 ب.ظ

بنفشه جون کوووووجا بودی تا حالا سیستر؟؟..من که می دونم تو اتاقت داری بمب هسته ای می سازی با فرمول خطرناک جوراب..پس بگو چرا پرونده ایرانو فرستادن آژانس!!..البته من با البرادعی صحبت کردم که از خیر جورابت بگذره..اما نمی دونم چرا آمریکا به جورابت عشق پیدا کرده..بس بچه ام دانشمنده!! =))
خواهش بنفشه جون..اما قول بده دفعه دیگه نظر بذاری وگرنه همین جورابارو دور دهنت گره می زنم تا باهاشون حال کنی!!تختتم دادم سمساری..از حالا رو زمین می خوبی تو زیرشیروونی..صبح هم واسه نظافت پا می شی..اما یه وقت فک نکن سیندرلایی!! =)) راستی یه نمه فکر کن می فهمی دراکولا کیه!!..دیدی ترسیدی دیدی دیدی دیدید دیدید بیب بیب آقا برو کناااار =))

سروی جون یه تاب برات خریدم..البته شمارش معکوس بمب داره..یه چندتا که تاب بخوری رفتی آسمون!! =))

ندا جون حاجاقا خوبن؟..امشب منتظر دراکولا باش..آخه کارت داره..
موشی بیا چندتا جت سر راه خریدم گفتم تو حیاط پارکشون کنم..هر وخ آماده ای بگو می خوام سرنوشت این خونه رو مثه هیروشیما بکنم...هیرومرجان هیروبنفشه..هیروندا..هیرو...آخه آخه... =))
مرجان هنوز داره تاب بازی می کنه یا هنوز خوابه..مرجان اومدی باید خوابتو برامون تعریف کنی!! =)) =))
طفلی چجور می خواد به اینا پاسخ بده!! =))



بنفشی ، سروی ، ندا ! به گوش باشین

نه من خیر سرم بیدارم کامنتاتونو جُواب میدم ((=

دراکولا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:43 ب.ظ http://www.unspun.us/images/halloween/vampire300.jpg

عکس عروسی من با بنفشه!.. :)
حتما ببینید! :ایکس =))

ایشاا... کوفته قلقلی توی گلوت گیر کنی ومپائره بی تربیت ((=

ندا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:52 ب.ظ

مرده شوره این نت رو ببرن
کلی نوشتم همش پرید
این دراکولا کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

((=

یَک خونآشامه بی تربیت :دی

ندا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:56 ب.ظ

این جمعیت نسوان کجا تشریف دارن
مذرجاننننننننننن
نگیننننننننننننننننن
نیلوووووووووووووووووووو
بنفشههههههههههههههههههههه
سلییییییییی رو هم خدا بیامرزه
ـــــــــــــــــــــــــ
یوسففففففف ازاین لقب های آسیایی نداریم عزیزم
ببین گلم خیلی راحت بهمون بگو خانومی / عروسک / بانو
خوشت میاد بهت بگم ماموت یا یانکی و ....
نه دیگه گلم خوشت نمیاد
پس لطف میکنی و مراعات میکنی
ناسلامتی همه با کلاسییم . فعلا همین
بوس بوس

سلی رفته گل بچینه ((= شاید عموشم رفته کمکش کنه (غشمولک)

کدوم لقب ؟ :دی

من گیجمولک شدم ((=

دراکولا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:10 ب.ظ

باشه .. :)
آی لاو یو ندا عروسکی جیگر مامانی خنمی :ایکس =))
مگه خودت نخواستی؟؟

(((=

مونا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:03 ب.ظ

سلام به همه دوستان و همشهریان گرامی
حالتون خوبه؟ الهی شکر. از همه کسانی که برای داداش شدن من ثبت نام کردن ممنونم! ایول مرجان جون! پس شما هم اصفهونی هستید.
آقا یوسف خیلی بدجنسه ها! میگم نقشه فلک کردنش به کجا رسید!!
من هم هستما! ولی بنفشه جون داداش امین گناه داره .این یوسف اعصاب منو درب و داغون کرده . موشی هم که خب می دونی مدیره ! بلا هستا ولی خب نمیشه چون همشهری ماست!
خب من برم دیگه تا ببینم بهترین نقشه چیه؟
شما هم فکر کنید خبرشو به من بدید.
تا دوباره.

سلام مونا خانومی ساعت خواب :)

بعللللله مونا جون ! خوشوقتم بزن قدش :دی

یوسف و بقیه بروبکس اینجا رو نگاه !

یوسف شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:49 ب.ظ

مونا جون قرص اعصاب مال همینجور مواقعس دیگه... :دی
اااا آقا تبعیض نداریم..یا همه فلک می شن یا هیچی دیگه!! :پی

مونا جون یه کم اصفوهونی حرف بزن!! :دی

من میگم فقط موشی و خودت فلک بشین :|

یوسف شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 06:50 ب.ظ

من بنفشه می خوام..من جوراباشو می خوام!! :((

:-پی

ندا شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:14 ب.ظ

این دراکولا خانتون چرا این همه افاضات مینمایند
مرجان جونم تو که میشناسیش خوب بگو ما هم بشناسیم
یوسف حاج آقامون سلام دارن خدمتتون حالا کدوم گوری تشریف دارن من بی خبر
موشی خان عزیزم تازه فهمیدی ما از اول هم با شخصیت و خانوم بودیم . خانوما برای خودتون دست بزنین
آفرین عالی بود ممنون
راستی این فرزاد و امین چرا خبری ازشون نیست
راستی مرجان جونم نمیخواد خودت رو زیاد خسته کنی
عزیزم به کامنت های خانوما جواب بدی کافیه
این آقایونو بی خیال
فعلا

دراکولا تهدیدم کرده نگم کیه وگرنه میره نیلو رو قورت میده ((=

هورااااااااااااااااااااااااا کف سوووووووووووووووت

اینم خوب فکریه واسه جواب دادن ... کلی حال میکنن آقایون از بی جواب موندن :دی

فرزاد ؟

امین ؟

کجایین ؟

انگار یکیشون رفته دستشویی یکیشونم رفته نون بخره ((=

روح خبیث جون شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:24 ب.ظ

کی جرات کرده سر به سر موشی بزاره خودم حساب اشو میرسم
آهای به گوش باشید آقا موشه تحت حمایت منه (خنده شیطانی )
اینم چندتا عکس دوستام از تو جهنم یادگاری گرفتم براتون =))

http://mushmushak.persiangig.ir/image/45345.jpg

http://www.shinybinary.com/v1/Play/Miscellaneous/Horror.jpg

http://cdcenter.ir/images/nortt1.jpg

http://www.themoviebinge.com/images/stills/20060815descent.jpg

خانوما نبینن یهو از ترس ...... میکنن =))

برو بابا روح خبیث جون روح خبیث جون ... یه یه یه .. یه یه یه ((=

ایشاا... بمیری روح خبیث منو گیگیلی الان از سکته مردیم :(

یادمه توماس منو با اون عکس اولیه ترسوندا ((=

سلی شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:34 ب.ظ

سلام سلام سلام...
مرجان آپ کرده؟؟؟دس به افتخارش:دی
ها؟این سعید کی بیده؟؟من نمی شناسمش...
مگه رفته انگلیس؟اصن چی شده مرجان؟؟؟
منم میام موهاتو میکشم..من تجربم زیاده:دی
بوس بوس...
بابای

سلام سلی جونکم :-*
آره :دی
سعید داداشمه سلی ... جوگیر نشو ((=
نه ! ده بیست سی کردنمون این شکلی بود (نیشمولک)

نه بابا :دی به عموت میگم گوشتو ببره ها ؛)

فداتت

پت شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:40 ب.ظ http://chocoholic.persianblog.ir

هه لووووووووووووووو!
همون جوراب ۴ خونه ها رو میگی؟!

هه لو علیکم :دی

آره ((=

دراکولا جون شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:42 ب.ظ

هی روح خبیث جون یاد جهنم بخیر..بیا واسه عید یه برنامه بچینیم بریم جهنم..دلم برای اون دختره که لای درخت له شد خیلی تنگولیده!! =))

این دفعه نوبت نداست که خونشو بمکم!! =))

بس همه منو دوست دارن پسونده جون هم اضاف شد!! =)) =))

مگه خودت بگی دراکولا جون :دی
تو خونآشامه بی تربیتی بیش نیستی (غشمولک)

الفرارررررررررررررررررررررررررررررررر

کمک

کمک

دراکولا جون شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 07:44 ب.ظ

روح خبیث ؛جون؛تورو ندیده بودم..!چه تفاهمی..بزن قدش..ما جون جونی هستیم..می بینی؟؟ =)) =))

ندا بیا اینجا رو ببین :(
دو تا کم بود که حالا دو تا دیگه هم بهشون اضاف شد ((=

گیلاس شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:19 ب.ظ

به به سلااااااام
از صبح تا حالا اینجا چقدر تغییر کردههههه
میگم موشی تانک من کجااااست؟؟؟؟!!!! باز گشنه بودی خوردیش؟؟!!!
گریهههههههههههه
مرجان میگم فردا نوبت منه؟؟!!! بچه ها من فردا عصری میام خونه!! مشکلی نیست اون موقع آپ کنم؟؟؟؟!!!
هوم؟؟!! ولی تا شب در خدمتم!! در ضمن این کامنت جواب دادنو بیخیال بشیم بابا!! هر کی هر حرفی داره میزنه دیگه!!! نویسنده بدبخت چیکارست که باید جواب بده؟؟!
فهلا برم که حوصله هیچ کدومتونو ندارم!

آره امروز نوبتته گیلاسکی :) منتظریم تا عصری بیای آپ کنی :-پی

آقا موشه شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 ب.ظ

دراکولاجون جیگرتو من تورو یه بار تو جهنم دیدمااااااا گفتم قیافت آشناست =)) بزن قدش درا کولا ((( جون)))

دراککولا من تو جهنم آشنا زیاد دارم هر وقت میخوای بری بیا با هم میریم همچی حله راحت میریم میایم کسی گیر نمیده =)))))

مارگریت وحشی بهاری شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:34 ب.ظ

سلام مرجان جون

معلومه که خیلی بازیگوش و شیطون بودی

شکلکا خیلی نازن و نوشته های تو رو زنده کردن

راست می گی یاد دوران کودکی بخیر
به نظر سیلور استاین ایده آل انسانی کودکیست و کودکی یعنی فرصت دل دادن به تازگی ها ٬به تفاوتها و به تجربه هایی که گاه هیچ کس جرئت ندارد به آن دست بزند

شاد باشی
و همیشه موفق

سلام ماری جونم :)

:دی

من خودمم عاشق این شکلکهام :) اصن به شوق همین شکلکها می نویسم ((=

واقعا ! من کوچیک بودم انقده شوجاع بودم :دی

فداتت عزیزم
بوس

یوسف یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ق.ظ

ای بابا بعضی ها خیلی جدی و رسمی نظر میدن ما خجالت می کشیم..چششششش..نگا کنید من الان خجالت کشیدم!! :|

مارگریت جون یه کم بیا تو جمع ما بخندیم جون تو ترسیدم..رد شدی به ما نگاهم نکردی..موشی بیا باید نقشه قتل مارگریت رو بکشیم!! :دی

میکشمت :->

دراکولا یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:08 ق.ظ

خبیث جون راس می گی؟؟؟..تو جهنم پارتی داری؟؟..پس بریم.. من که بار به اون صورت ندارم..چمدون هم نمی خواد..لخت می ریم.. =))
برای من یه اتاق مشرف به آتیش بگیر..دختراش هم زیاد باشن!!.. =))
یه جور بریم که ۴شنبه سوری تو آتیش جعنم باشیم!! :دی

رضا یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:22 ق.ظ http://reza_rikhtegar.persianblog.ir

این خل بازیا چیه؟
دلم لک زده برا خل و چل بازی...

خوش اومدی دکی جون رضا :)

مواظب باش کسی کله اتو هدف نگیره :دی اینجا هرچیزی امکان داره ((=

سلی یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ق.ظ

خوبین بچه هاااا؟؟؟؟
این دراکولا کیه؟؟؟؟؟
:دی
مییگم ای خدا بگم چی کارت کنه مرجان که رفتی نوشتی تو وبت خل بازی ها این رضاهه هم فک کرده واقعا اینجا دیوونه خونه اسس؟؟
حالا خودمونیمااااهس یا نه؟؟؟


سعید داداشته..منو بگو که به چه راه هایی کشیده شدم..:دی:دی

سلام خانوم وکیل جونی :دی
بچه دراکولای بزرگه ((=

سلی خانومی با دکی جون رضا قشنگ حرف بزن تا از اینجا فراری نشه خدای نکرده :دی

من میگم هست :دی غشمولک

خدا نکشتت سلی ((=

ندا خطالب به موشی و یوسف و دراکولا یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:58 ق.ظ http://www.daftarezendegi.blogsky.com/

عزیزان من با نزدیگ شدن روز عشاق داغ دل من هم تازه تر شد. آه اگرررر بدانید چه زجری میکشم
من گرفتار سنگینی سکوتی هستم،
که گویا قبل از هر فریادی لازم است...(آه)
من تمام هستیم را در نبرد با سرنوشت...
در تهاجم با زمان...آتش زدم... کشتم(چه صحنه دلخراشی دراکولا ی عزیز کجایی که ببینی من چه میکشم)
من بهار عشق را دیدم...
ولی باور نکردم...(افسوس )
یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم...(چه کشیده ام من )
من زمقصد ها،پی مقصودهای پوچ افتادم...
تا تمام خوبها رفتند وخوبی ماند در یادم..(دقت کردین فراموشم نشده آخ که ...)
من به عشق منتظر بودن...همه صبر و قرارم رفت...
بهارم رفت...عشقم مرد...یارم رفت
و من اکنون تنهای تنها نشسته ام و به راحتی میتوانم چهره های متحیر و چشمان اشک بارتان را به وضوح ببینم و از این همه احساس همدلی شما در پوست خود نگنجم
واییییییییییییییییییی
چقدر من خوشبختم که دوستان خول و چلی مثل شما دارم و
به همین سادگی و به همین خوش مزگی سره کارتان میگذارم
وای اگر بدانید بس که خندیم دلمان درد گرفته
عزیزان من اگر وصیتی دارید بنویسید
روز عشاق نزدیگ است . همین
ــــــــــــــــــــــ
الهی پیشمرگم بشین . فعلا. بوس بوس

ندا یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:03 ق.ظ

به به این دکی جون هم اومدن
مرجان جونم بهشون بگو اگه سر به سرش گذاشتیم نباید به دل بگیره.اینجا به همه چی گیر میدیم اونم اساسییییییییییییی
راستییییییییییییییییییییی
خانومهاااااااااااااااااااااااااااااااااا
متنی رو که برای آقایون نوشتم رو حتما بخونین
کلی فسفر سوزوندم خیر سرم
وای رضا کجاییییی . عقب موندی هاااااااا

فعلا

خوندیم :)

ندا یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:11 ق.ظ

آقایان / خانوم ها / یک اعتراف
این سلی عزیز ما بس که کپسول استعداد است
از همین تریبون اعلام میدارم اگر قرار باشد این سلی عزیزو دوست داشتنی ما وکیل مملکت باشد من داوطلبانه و با تمام توانم مشاور اول ایشان خواهم شد . باشد که که خداوند قرین رحتمان نماید . قبل از آنکه با دست های خود جفتمان هم را خفه کنیم
حالا دراکولا کوشی بیا ببین صحنه از این دلخراشتر ؟
خوب دیگه من رفتم
برمیگردم ببینم چی نوشتین

ندا ! خوشم میاد این وبلاگ و این کته کله ها رو تو هم اثر گذاشتن ((=

یوسف خطاب به ندا یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:15 ق.ظ

آه عشق مدد کن ما را..با سکوتت مدارا کن یارا..از آن هنگام که رفتی زدم فریادها..از دلتنگی و نبودن عشق ها..در این غم عجیب و دلتنگی ها..بیا تا بزنم شلوپلت کنم ندا !! آه..... :((

=))=)) اینم به مناسبت والنتاین برای ندا جون!! :دی

این رضا دکی فک کرده این جا کاراگاه ریخته گریه..نه آقا جان این جا دیوونه خونه اس..!..خوش اومدی!! :دی

آقا موشه یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ق.ظ

توجه توجه

آقایون خانوما این سرور ما اینجا قاتی پاتی داره واس همین خاطر موشکلاتی پیش میاد برام (چشمک) الان تو اکانت خودم نمیتونم کاری کنم سووووووت و به خاطر اینکه شاید یه موقهایی نتونم خودمو برسونمو در خدمت باشم این مرجان رو به عنوان معاون منصوب میکنم آقا حرف مرجان حرف منه =))
یه کف گنده به افتخارش سووووووووت بلبلی

اطاعت :-پی

دراکولا یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ق.ظ

تو عشق اول و آخر منی ندا !! =))
.
.
.
.
سلی تورو هم به مناسبت والنتین کادوپیچت می کنم!!
=)) =))

روح خبیث جوون یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ق.ظ

دراکولااااااا جون پس بیا بریم امشب برو بچ خبر دادن تو جهنم پارتی گرفتن ازم قول گرفتن حتما باشم توام گفتن بیارم
یه ویلا گرفتم وسط جهنم همچین آتیش از دورو برش زوزه میکشه خدائی عند حاله =))
خانوما و آقایون هرکی میخواد به یه مسافرت ۱۰ روزه تو جهنم بیاد همینجا ثبت نام کنه نفری ۵هزارتومان با شام نهار اینا هم بیارین خونه هم همون ویلای منو دراکولا هست =))

ندا خانوم عزیزم قول میدم برا ولنتاینت از تو جهنم یه چیز خوچکل بیارم انقد غصه نخور :دی

روح خبیث جوون یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:19 ق.ظ

دراکولا جون مگه تو پارسال تو جهنم قاضی نشدی !!!!!! منم چند ماه پیش وکالتمو تموم کردم =))

یوسف یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:19 ق.ظ

موشی ما که سر در از این بلاگ اسکای شما در نمیاریم والا بوخودا.. =)) همیشه خرابه..از پرشین بلاگ یاد بگیرید!! :دی

موشی می خواد حضورشو کمرنگ کنه! :دی آقا کلاسا اومد پایین..مام بریم کم پیدا بشیم!!!..آهای اونایی که کم پیدایین!!!! :دی

دراکولا یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:24 ق.ظ

ها روح خبیث جون بریم جهنم صفاسیتی!!..نیاز به حموم آتش دارم.. :دی
تخفیفش با من..تور جهنم گردی با هتل ۵ستاره کنار دریای مذاب!!.. =))
۱ساعت هم اجازه گرفتیم از بهشت دیدن کنیم که اون مبلغش ۲۰۰هزارتومنه..حالا از تخفیف بهاره استفاده می کنیم.. =))

آقا موشه یکشنبه 21 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:33 ق.ظ

نه بلاگ اسکای خونه الان مشکل دارم من باهاش بعد مرجان باشه بهتره :دی اینطوری من همه هواسم میره با کامنت ها =))

برخی باورها نیز در رابطه با روز ولنتاین وجود دارد. اگر در این روز سینه سرخ از بالای سر دختری عبور کند او با یک ملوان ازدواج خواهد کرد و اگر گنجشک عبور کند همسرش مرد فقیری میشود اما بسیار خوشبخت خواهند شد و اگر آن پرنده سهره باشد آن دختر با مردی پولدار ازدواج خواهد کرد.
ضعیفه های عزیز(مخصوصا حاج خانوم ) امیدوارم عقاب یا حد اقل کلاغ از بالای سرتون عبور کنه =))))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد