« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

چگونه با تنهایی خود مبارزه کنیم؟/// دلتنگم/// عیدیمو گرفتم

من بالاخره عیدیمو گرفتم

کی میاد بریم نماز شکر بخونیم؟؟؟

شادیامو با همتون تقسیم میکنم.

انشالله که خدا عیدی شما رو هم توی این روز عزیز عنایت کنه

عید همتون مبارک

ــــــــــــــــــــــــــ

سلام دوست جونام

 

 

۱- یوسی جونم تبلدت مبارک امیدوارم هزار ساله بشی

تمام آرزوهای خوب دنیا رو از طرف من و برو بچز خونه ما برای خودت بشمار

دوست داریم

 

۲- مرجان عزیزم امیدوارم هرچی زودتر مشکل حل بشه و بازم صدای خندهای قشنگت توی خونه ما بپیچه دلمون برات تنگ شده و دنیا دنیا دعا میکنیم که همیشه تو و خانواده نازنینت شاد و سرزنده و به دور  از تمامی دغدغه ها باشید

 

۳- از داداش رضا گرفته تا بقیه ، همه اونایی که آپیدن ولی من روسیاه نیومدم عذر خواهی میکنم . آباجیتونو برفوشید خروس قندی بخرید

 

۴- هرچند دیره اما روز زن رو به همه آباجی خانوما و مامانا و جمعیت نسوان  و روز پدر  رو به همه داداشا و آقایون و باباهای میربون تبریک میگم

 

                  

 

 

 

اما بریم سر آپ در پیت من، از اونجایی که این مشکل خودم بود گفتم شاید بقیه هم مثل من به شدت باهاش درگیر باشن ببخشید اگر بی ربطه :

 

 

تا کـنـون احساس دلتنـگـی، افسـردگـی، طـردشدگی بی ارزشی و تنهایی را تجربه کرده اید؟ آیا با

 محیط و افراد  پیرامون خود احساس بیگانگی می نـمایید؟

 آیـا احــساس می کنید کسی در کنار شما نیست تا بتوانید تجربـیـات و احساسات خود را با وی در میان بگذارید؟ هـر فـردی در طـول زندگی خود گه گاهی احساس تنهایی  میکند اما تنهایی الزاما به مفهوم تنها بودن نمیباشد شما  مـمکن است در میان جمع و یا در یک میهمانی بوده و بـاز   احــساس تنهایی کنید.

تنهایی یک حالت ذهـنـی دردنـاک   احساس عدم رابطه با دیگران است. هـنگامـی کـه  تـنها میباشید احساس نیاز به تفاهم و اشتیاق برای قسمت کردن احسـاسات و افـکارتان با دیگران در شما پدیدار میگـردد. اما زمانی که به مـرحله تنهایی راه می یابید چه اتفاقی روی میدهد

در ذیـل به برخی از احـساساتی کـه در دوره تنــهایی با شـما هـمراه می گـردنـد اشاره میکنیم:

 

  • احساس اعتماد بنفس پایین
  • احساس آنکه دیگران دائما در حال ارزیابی شما میباشند
  • از ملاقات با افراد جدید و یا حضور در مجالس عمومی دوری می‌کنید
  • نسبت به ظاهر و خصوصیات شخصیتی خود خیلی انتقاد آمیز برخورد می‌کنید
  • خود و دیگران را بخاطر ضعف روابط اجتماعی خودتان ملامت می‌کنید
  • این تصور غلط در شما ایجاد میگردد که هیچکس شما را دوست ندارد
  • در بیان احساسات خود دچار مشکل می گردید
  • از آنکه از حقوق خود دفاع کرده و بـه درخـواستهای غیر‌منطقی بگویید "نه" بیمناک می‌شوید
  • نسبت به موقعیتها واکنش افراطی بروز می‌دهید
  • احساس انزوا، دلتنگی و تنهایی شدید می‌کنید

اکنون شما چه خواهید کرد؟ شما که نمی تـوانید تا آخرعمرتان اینگونه به زندگی ادامه دهید

آمـوختن آنکه چگونه با تنهایی در زندگی خود کنار بیاییم یکی از چالشهای بزرگ زندگی ما میباشد.

ارائه راهکار

 

  • با آن رودررو شوید از آنکه به تـنـهایی خـود اذعـان کـنـیـد واهـمه نـداشـته باشید.حقیقت آن است که شما تا زمانی که علت امری که سبب آزار شما شده را تـشـخیص نداده باشید، قادر به تخفیف و تسکین مشکل خود نخواهید بود

 

  • مـهم اسـت کـه پـی بـه ایـن مسئله ببرید که زمانها و موقعیتهایی در زندگی هر فرد وجود دارند که در او ایجاد احساس تنهایی می کنند چـه فــرد بخواهد چه نخواهد. میزان معینی از احساس تنهایی در زندگی اجتناب ناپذیر میباشد پس بجای آنکه از آن گریزان باشید بیاموزید چگونه آن را بپذیرید و با آن کنار بیایید

 

  • تدبیری بیاندیشید اغـلب پـریـشانی ها و ترسهای ناشی از تنهایی را می تـوان با شناسایی علل مشکلات و سپس تلاش برای اصلاح وبهبود شـرایـطی کـه سبب ایجاد احساس تنهایی در شما گردیده است، تقلیل داد

 

  • از آن سود برید تنهایی خود را توسط آموختـن روش کـنـار آمـدن بـا آن مبدل به یک مزیت گردانده و اتکاء به نفس خود را افزایش دهید- مهمترین سرمایه شما به عنوان یک فرد تنها- از آن به عنوان یک فرصت مناسب برای شـنـاخـت هـر چـه بـهتر خـود اســتفاده کنید. در عوض تحمل دوران وحشتـنـاک با تـنـهایی تعـمق در افکار، احساسات و ادراکات خود فرصتهایی برای رشد و پیشرفت شخصی خود پدید آورید

 

  • خود را سرگرم فعالیتهای دلخواه خـود کنـیـد. در هـنـگام تنهـایـی بـرخـی افـراد آشفته وار به این طرف وآن طرف پرسه زده و بدنبال فردی میگردند که بتوانـند توجهشان را معطوف وی کنند. اما باید از این فرصت استفاده کرده و وقت خود را صرف سـرگرمیها و فعالیتهای خاص و دلخواه خود نمود

 

  • دست بکار شوید و اولین گام را شما بـردارید.در عـوض آنکه منتظر فـردی باشید که از راه  برسـد و شمـا را نجات دهد در سـلام و احـوالـپرسـی بـا دیـگران پـیـشـقدم گردید. لبـخنـد بـزنیــد و سلام کنید. گذشته از آن، شـمـا بـایـد روی مهارتهای اجتماعی و میان فردی بیشتر کار کرده و بیاموزید که بیشتر از حقوق خود دفاع کنید

 

  • کارهای داوطلبانه انجام دهید کمک به دیگران اعتماد بنفس شما را افزایش داده و فرصتهای جدیدی برای شما پدید می آورد تا بتوانید با افراد جدیدی ملاقات کنید

 

  • مشارکت کنید در یـک دوره آموزشی ویژه بزرگسـالان کـه در رابـطـه بـا رشـد فـردی می باشد    ثبت نام کنید. بـرای مثال در کلاسهای تقویت اعتماد به نفس، روشهای رابطه برقرار کردن با دیگران، چگونگی دفاع از حقوق فردی و چگونه مثبت باشیم عضو شوید

 

  • از عادات خوب پیروی کنید بجای آن کـه یک گوشه بنشـیـنید و هیـچ کـاری انـجام ندهید؛رژیم غذایی متعادل داشته باشید، تمرینات ورزشـی منـظـمی را انـجـام دهید و بقدرکافی بخوابید

 

  • خلاق باشید تنهایی الزاما با اندوه و بدبخـتی برابر نمیباشد. زمان تنهایی را برای خلاقتر و سازنده تر ساختن خودتان بکار بندید کتاب بخوانید، جدول و یا معما حل کنید، به سینما بروید و یا به موسیقی گوش دهید

 

      

 

پ.ن :

 

* دلتنگم

 

* گرچه نمی شود به تو رسید یاحتی برای لحظه ای مالک قلب تو شد . اما برای دوست داشتن تو ‌وسعت تمام دنیا را در اختیار دارم و می توانم تو را آن قدر دوست بدارم که همه باور کنند حق من در زندگی تو بودی که به ناحق از من ربودند.

 

* کاش به جای فروش صداقت به پشیز، مروت را سر هر کوی و برزن میفروختند ولو به قیمتی گزاف

 

 

ببخشید اگر طولانی شد

خیلی ماهید

دوستون دارم

حق یارتون

نظرات 92 + ارسال نظر
نسی جوونی خطاب به موشی جوونی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:45 ق.ظ

به نام خدا
موشی جوونم الانم کتک دلت می خواد؟؟؟؟
پدر سوخته یکم حرف تو دهنت واسته
به قول ساسی مانکن:‌چقدر خوشکل تو پدر سوخته
هی موشیییییییییییییییییییییییی دلم واسه شیطونی ها تنگولیده
به وقل مامانم می گه تو آدم بشو نیستی
چی کار کنم دیگه شیطونی تو ذاتمه
تازه فقطم موشی مهار می کنم
واییییییییییییییییییییییییییییییییییی
راستی چی کارا می کنی:دی
یا حق!

لیلا پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:38 ق.ظ

سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه شاید یه مدت نباشم
البته زیاد مهم نیست چون دیگه نمی تونم بنویسم
شاید هم دوباره برگشتم
اما
می خوام فعلا نباشم
حلالم کنید
من همیشه هر تک تکتونو دوست دارم و به یادتون هستم دلم براتون تنگ می شه
و شایدم دیگه اینجا نیومدم شاد باشید

سلی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:47 ق.ظ http://www.jedinagir.blogsky.com

تولد یوسف زو که من تبریک گفتم :دی :دی

خوب آخرین خبر اینکه من در کنکور سال ۸۷ مجاز شدم !
برا اونایی که کنجاویشون خیلی بهشون قشار میاره رتبم شده ۷۲۵۹

:دی
کی میدونه من کجا قبول میشم ؟؟
:دی

الان هم در حال زیر و رو کردن دفترچه یانتخاب رشتم :دی



سلی به لیلا جونم پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:48 ق.ظ

لیلا جونم فدات شم
کجا میری ؟؟؟
تو بری ما به کی بگیم خرموشناز؟؟؟

برو یه کم حال و هوات عوض شه زودی برگرد عزیزمم !!
من منتظرمااااااااااا
دلم برات تنگ میشه

سلی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:51 ق.ظ

بنفشی جونم سلام !
خوبی عزیزم ؟؟
چطوری ؟

عززیم همه آدما خیلی وقت ها احساس تنهایی میکنن !
با اینکه کلا ما خانواده ی پرجمیعتی هستیم ولی بازم اتفتق میفته که من تو جم باشم و احساس کنم کسی بهم توجه نمیکنه !
گرچه شاید دیگران منظوری نداشه باشن !!؟
ولی گاهیی تنهایی لازمه !؟۱
من بعضی اوقات تنهای رو ترجیح میدم !؟!
ولی به هر حال جالب بووود
ممنونن

بنفشه به لیلا پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام عزیزم

نگو تو هم میخوای ما رو تنها بزاری
برو یه کمی استراحت کن زود بیا
منتظرتیم و دوست داریم

بنفشه به نسی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:36 ق.ظ

نسی جون
رسیدن به خیر
داریییییییییی مجگوک میزنی ها
آسه میری آسه میای که شیرینی ندی؟؟؟؟

بنفشه به سلی جونمون پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:38 ق.ظ

سلام ماهم

مبارکه
آفریییییییییییییییین گلم

دس دس دسسسسسسس دسسسسس

ایشالله که هحا دوس داری قبول بشی

/////

ما هم خانواده پر جمعیتی هستیم من ۶ تا خواهر و برادر دارم
اما حالا همشون رفتن سر خونه و زندگیشون و هیشکی پیش من نیس جز مامان و بابام
همه وقتم هم که سر کار میگذره
اونا که رفتن بیشتر تو خونه هستن و پیش مامانی و بابایی تا منی که مثلا تو خونه ام

با این حال من نمیدونم چرا یه یه سالی هست این حس تنهایی خفت گیرم شده

باید از منظر شما ها نگاه کنم
شاید نتیجه داد

بنفشه به داداش رضا پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ق.ظ

سلام داداشی

مقابله به مثله؟؟


چرا نمییای
منتظرتم هاااااااااااااااااااا

یوسف پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:39 ب.ظ

سلی جون تبریکات منو پذیرا باش!چه رسمی..ولی خداییش خوشحالیم که مجازی..اگه غیرمجاز بودی زنگ می زدم گشت ارشاد..
می سی از تبریکاتت..

نسی جون چوطوله؟!..مالزی بودین آیا؟!..خوش می گذره؟!

باز این داش رضای ما کم پیدا شد..

یوسف به لی لی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:26 ب.ظ

لی لی جون بنفشی راس می گه..یه کم استراحت کن بعد بیا باز..

سارا پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:24 ب.ظ

آقا یکی بیاد خطاب به من چیززی بنویسه دیگه....دهههههههههه

نسی جوونی به بنفشه جوونی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:16 ب.ظ

به نام خدا
سلاااااااممممممممم
خوبییییییییی بنفشه جوون؟؟؟؟
نه به خدا باور کن نبودم....
مطمئن باش شیرینی هم میدم
مگه این موشی می زاره
به جوونه خودم من بی گناهم این موشی همش نسی و اقفال می کنه
بنفشه جوون به کسی نگوووووو بیا خودم دزدکی بهت شیرینی میدم
جیگریییییییییییییییییییییی

نسی جوونی به یوسف پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:19 ب.ظ

به نام خدا
سلامت کو یوسف
آره بابا تازه اومدم
خیلی روز به روز تازه بهترم میشه
فقط تو رو کم دارم

سینا پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:04 ب.ظ

قربونت برم خودم....ببخشید فدات بشم سارا جون...دورت بگردم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:22 ب.ظ

خانوما...آقایون....زیتون آپ شد

مرجان به سلی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:52 ب.ظ

سلی جون منم بهت تبریک میگم قربون دستت من یه پیتزا بزرگ مخصوص میخوام با یه آیس پک گنده آلبالو
گیگیلی سفارشتو کرده بود که مجازت کننا

میدونی اگه عمو رضات بفهمه مجاز شدی چقده خوشحال میشه ؟

مرجان به خرموشی پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ب.ظ

اگه بخوای دیگه نیای اونوخ من خرموشی از کجا بیارم ؟

حالا کمی استراحت کن بعدا بیا باشه ؟

سارا به لیلا پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:27 ب.ظ

من میگم به حرف بچه ها گوش کن و بعد از یه مدت دوباره بیا...من خیلی ناراحت میشم اگه تو نباشی خرموشکم

نگین به لیلا جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:53 ق.ظ

لیلا چی شده ؟
چرا یه دفعه اینجوری
اگه خسته ای و میخوای استراحت کنی
خوب برو بعد از یه مدت بیا
اینجا جات خالیه
خودتم خوب میدونی
پس رفتن نباید همیشگی باشه
یه کوچولو استراحت کن و بعد بیا

هوارتا بوسسسسسس

نگین به سلی جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:59 ق.ظ

سلی جونم تبریک میگم
خوب
بچه ها
همه مهمون شام به دعوت سلی
کجا بریم ؟

نگین به سارا جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:00 ق.ظ

سارا جونممممممممممم
خوبییییییی ؟

سارا جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:24 ق.ظ

نگین تو بهترینی...آره خوشکل ترینی

آقا موشه به لیلا جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:18 ب.ظ

سلام لیلا جون خوبی ؟؟؟

دهه کجاااااا قرار نشد رفیق نیمه راه باشیااااا
بیخود مگه دست خودته بری دیگه نیای
برو ولی قول بده زود زود برگردی پیشمون

اصلا مگه بدونه خرموشناز میشه


آقا موشه به نگین و نسی جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:26 ب.ظ

نگین بیا توام سر راه سروی رو هم بیار آقا نبوووووود


نسی خودت داری وادارم میکنی لوت بدم دیگه اگه به بچها نگفتم نسی علوس شده
اینکه تو آدم بشو نیستی که شکی نیست
زود بپیچون بیا کارت دارما

آقا موشه به سلی سارا مونا :دی جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:45 ب.ظ

سلی جون تبریییییییییییییییییک آفرین دخمل گل گل کاشتی رتبه خوبی هم گرفتی امیدوار کنندس ایشاا... که هرجا دوست داری قبول میشی خوب من به دلم افتاده یه جای باحال قبول میشی که زیادیم دور نیست

اصلا میخوای صبتاشو بکنم بیای اصفهان خدایی خوش میگذرهااااا


ساراااااااااااااااا چطوری ؟؟
توام مث جنی آ میمونیا یهو میای یهو غیب میشی
چه خبر کنکور میخونی هنو یا تو سرو کله خوشتیپ جون میزنی

بشها این مونا کجاااااااست موناااااااا ؟؟
بنفشه اون چراغ مرکبیا بیار باز این مونا رفته تو باغ گم شده

آقا موشه به یوسف جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:53 ب.ظ

یوسف گمونم لینکی که دادی مشکل داره
چرا واسه من درست باز نمیشه

نسی جوون به موشی جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:16 ب.ظ

به نام خدا
هم چته موشی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من از دست تو آسایش ندارم نهههههههههههه
خوب تو که گفتی الاغ چه خبره همه هم فهمیدن
من هستم تو نیستی
من که می دونم چه مرگته تووووووووووو
چند وقت نبودم از دست رفته بودی
درستت می کنم
حالا بیا بگو ببینم چته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستی یه گندی زدم این هواااااااااااااااا
یا حق!

سارا به موشی جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:38 ب.ظ

موشی من در سفر بسر میبرم....الان هم شدیدا دچار کمبود محبت شدم....تازه تو کنکور هم مجاز شدم و اینا

یوسف به یوسف جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:50 ب.ظ

غریبه شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:08 ق.ظ

سلام بنفشه جان

از اینکه فرصت نکردم زودتر خدمت برسم .. شرمندم !

راستش در حال حاضر هم فقط به این دلیل کامنت گذاشتم که ترسیدم ییهو کسی بیاد آپ کنه و من هنوز موفق نشده باشم برای این پست نظر بدم ..

فقط میتونم بگم ٬ از اینکه عیدیت رو گرفتی خیلی خوشحالم !! هر چند که خوشحال بودن یا نبودن من ٬‌ تاثیری به حال تو نداره !

خیلی مخلصیم داش بنفشه !

یا حق

نگین به سارا شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:25 ق.ظ

هوارتا بوسسسسسس

سلی به همه شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:27 ق.ظ

ممنونننننننن
اعصابم این روزا به هم ریخته
مامان میگه اینجا بابا میگه اونجا من میگم اصن هیچ جاا
به هر حال دعام کنین
بوس بوسسس

سلی به عمو شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:29 ق.ظ

کجایی عمو ؟؟

رفتی ولایت ؟

یوسف به زبل خان شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ق.ظ

سلی این جا..سلی اون جا..سلی همه جاااا...زبل خان!!

بنفشه به غریبه شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:51 ب.ظ

این یک کامنت فوری و اورجانصی میباشد است


کی گفته داداش غریبه که خوشحالی تو برای من مهم نیس
خیلی هم مهمه قربونت برم

با من اینطوری نکن داداشی ماهم

مرجان شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:24 ب.ظ

جیغ و واخ نکنین لطفا

من دقایقی بعد خونه ما رو آپ میکنم اینجوری تازه حساب دستتون میاد که من معمولا پستهامو در عرض چند دقیقه آماده میکنم حالا ساعت کامنتمو داشته باشین ! بعدم ساعت پستمو نگاه کنین ((= البته حساب حوادث غیر مترقبه جداستا گفته باشم :دیییییییی

کامنتی قبل از پست مرجان شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:58 ب.ظ

سلام سلام !
همین دیگه

شهرزاد چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:43 ق.ظ http://shahrzaad.wordpress.com

گویا یکی به جای من کامنت میزاره تو وبلاگ ها. این شهرزاد که کامنت گذاشته با اسم سایت من، تقلبی است!
من اینجا رو از ریفرر استت سایتم پیدا کردم. وبلاگ من انگلیسی است و من برای وبلاگ های فارسی کامنت نمی گذارم..
My blog is english and i dont comment on persian blogs via english blog!

یوسف یکشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:56 ق.ظ

اینم کامنت شماره ۹۰ جهت رند کردن تعداد کامنت ها.. =))

تنها یکشنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:12 ب.ظ

تنهایی نکشید.
تنهایی به تنهایی بد نیست.
وای
وای
وای از اون روز که تنهایی با ناامیدی همراه بشه.
تنهایی با اطمینان تا ابد تنها بودن همراه بشه.
می فهمی
تا ابد تنها بودن
ای کاش تو سرتاسر زندگیم
یکبار
یه نفر تولدمو بهم تبریک می گفت

فریاد سه‌شنبه 11 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:11 ق.ظ http://www.rahaonline.mihanbo.com

سلا دوست عزیز
میتونی بگی اسم آهنگ وبلاگت چیه و کی خونده
مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد