« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

برابری و مساوات؟؟؟!!!// نظم

 

آقا دیگه از این بحث برابری و مساوات بکشید بیرون...اصن من واسه خودم هویجوری یه چیزی پروندم.... بنده رسمن واسه خودم بیجا کردم... سر ماه که حقوق بگیرم ...میرم یه وامی هم میگیرم ..جفت کلیه های خودمو هم میفروشم ...دندم نرم ...چشمَم کوور...میام حق و حقوق خانومارو تا قرون آخر پرداخت میکنم....شما ببخشید.

 

حالا بریم سر یه موضوع دیگه...

 

1- پیشنهادی دارم تا اگه بشه یه مقدار این نوبت آپ کردن منظم بشه....

یعنی ما بدونیم بعد از فلان شخص نوبت کی هست و مدام نیاز نباشه بگیم اقا کی قراره ا پ کنه.

 

من میگم اگه موافق باشید اول از همه اسم ساکنین خونه رو  به ترتیب حروف الفبا بنویسم و بر حسب اون آپ کردن دوره ی جدید شروع بشه.

این اسم دوستان هست به ترتیب حروف( این فایل عکس رو حتمن دانلود کنید...یه گوشه ایی نگه دارید تا ترتیب بر حسب حروفو داشته باشیم )

 

همونطوری که مشخص هست ...آقا موشه نفر اول میشه ... این خیلی خوب هست که شروع هر دوره با نوشته ی مدیر باشه و مدیر علاوه بر مطلب دلخواهی که میخواد آپ کنه ...یه نیمچه گزارشی ارائه بده و هم اینکه چکیده نظریاتو درج کنه و اونو به شور و همه پرسی بزاره .

 (به طور مثال همین پیشنهاد بره داخل پست نوشته ی موشی و اونجا دربارش تصمیم بگیریم.)

 

2- دیگه اینکه فکر میکنم برای هر نوشته سه روز زمان کافی هست..یعنی دقیقن 72ساعت و هرکس که نمیخواد آپ کنه حتمن به مدیر وب اطلاع بده تا اون بتونه نفر بعدیو انتخاب کنه برای آپ و همینجور یک هفته اوضاع لنگ در چپرکی باقی نمونه

الان شما به این فلو چارت پایین یه نگاه بندازید.( کلید شیفت رو نگه دارید و روی عکس پایین کلیک کنید تا در سایز بزرگ دیده بشه)

 

 

حالا اگرم این فلوچارت گیج کننده هست و فکر میکنید بدتر کارو خراب میکنه ، به قول اصغری وله له

به هرحال مخلص کلوم پیشنهاد بنده ترتیب آپ بر حسب حروف الفبا هست

 


 

والا درد و دل زیاده ( تازه دل درد هم خیلی زیاده)...آقا این حرف همچی قلمبه شده بیخ گلومونو گرفته...نیمیزاره یه نفس راحت بیاد بالا و یه آب خوش بره پایین.

 

جونم براتون بگه ...من از همون روزی که خودمو شناختم و شروع کردم به تشخیص محیط و اطراف ... خانم ها و  دختر خانوم هارو دیدم که مدام غر رررر میزدن

 

                                       *             *              *

 

بابا به خدا حقتونو گرفتین...بیشتر از حقتونم گرفتین...با نون اضافه و دوبله سوبله گرفتین...، جون مارو هم گرفتین...دیگه چی میخواین از جون پسراااا

 

بیبین ..این دانشگاهو میبینی ...شصت هفتاد درصدش از شوماها پر شده...فک کردی آی کیوت از ما بالاتره که رفتی دانشگاه و ما اَنْـتر و منتر لِنْگ دَر چَپَکی موندیم این بیرون..؟!!

نخیر...نخیر...اِشْتِپُولَکی به عرض مبارک رسوندن شاپری خانوم...

 

ما پسرای بدبخت گردن شکسته ...باس بریم دنبال کار...که نون در بیاریم...ماشین بخریم...خونه بگیریم...تا بلکه دل کوچولو موچولوی شومارو به دست بیاریم...

اونوَخ خانم بیخیال هی مدرک رو مدرک اضاف میکنه و هیچ فکر نمیکنه که این آتقی طفل معصوم چیرا نتونس بره دانشگاه...

 

*            *            *

 

ای الهی این خارجی های خدا نشناس مثه کباب رو آتیش جِلزو ولِزْ بزنن که این تخم لَق برابری و مساواتو انداختن تو دهن شما خانوما و دخترا ... همش هی به مردا گیر سه پیچ میدین که حق و حقوق مارو بدین ... همش داد میزنید و شکایت میکنید که چرا زن و مرد برابر نیستن!!

 

آقا برابری و مساوات میخوای....؟؟!!

بسم الله اینم برابری و مساوات...شروع کن خانم جون...از امروز به جای ماشین های فانتزی برو لیفتراک سوار شو... بِپر پشت بُلدوزر... مگه نمیگی برابری...خب...پس چرا همش ما مردا با بیل و کلنگ و چیزای خشن سرو کار داشته باشیم...؟!!

 

از امروز آسیاب به نوبت...دخترای دیپلم فنی و یا کاردانی میرن تو اداره پشت کامپیوتر میشنن که مثلن چی بشه اونوخ...؟! ...به اسم حسابدار...!!...حالا سر و ته حسابو که نگاه میکنی چهارتا برگه ی صورت هزینه ی  ساده هست که با انگشت دست هم میشه حساب کرد.

 

از امروز لولو مَمَرو هاپولی هَپُولْ کرد و برد ...عزیزم پاشو از پشت  میز...امروز روز برابری و مساوات هست...، تشریف ببرید سر پروژه و با اون لودر پونزده تنی خاک و ناخاله های ساختمانی رو بریز داخل کمپرسی...

 

آها اون یکی خانم که نشسته پشت میز و معلوم  نیست داره با کی تیلیفونی صحبت میکنه و ناز و عشوه میااد...بفرما...سوییچ کمپرسی تحویل شما...همین الان هرچی خاک و ناخاله که شهین جون با لودرش خالی کرده داخل کمپرسی ، ور میداری میبری گَلْ سه راه شور آباد خالی میکنی.

مثه قِرْقی تیز و فرز جَلدی برو بیا که تا شب باید ده تا کمپرسی خاک ببری بیرون شهر...!!

 

جانم...؟!..نامه داری تایپ میکنی!!!؟؟....

بابا اون نامه رو هر ننه قمری بلده تایپ کنه...پاشو...پاشو ...نامه رو من تایپ میکنم ... شوما به انگوشت مبارکتون نمیخواد سختی بدی. ...یه وخ زبونم لال موقع تایپ اون ناخن مانیکور شدتون بشکنه خدا قهرش میاد...

پاشو...پاشو..آ قربون اون لُپ ماتیک زدت برم ...پاشو عزیزم... میخوایم بریم خاک خالی کنیم...

 

آهای اون خانومه که منشی هستی داری با کامپیوتر وروم بازی میکنی...شوما مگه فوق دیپلم فنی نیستی ... خیلی خوب پاشو برو پشت دستگاه فرز سی ان سی ..بیبینم میتونی مثه من تا بعد از ظهر براده آهن بخوری و دم نزنی(( دیگه کار عمله بنایی بهت پیشنهاد نکردم که . داری پشت ابرو نازک میکنی و ایشو چیشش راه انداختی...، cncهم یه جور کار کاملن فنی و تخصصی و با کلاس هست))

 

*               *              *

 

: خانم بیا اینجا بینیم...!! خوشگل خانووم شوووما مهندس میعماری تشریف دارین...؟!

 

_ بللله (( این بله رو با ناز و ادای دخترا بخونیداا))

 

:... اِ...اِ...چه جالب ناک...حاجیتونم که بنده باشم معمار هستم...

 

_ مرسی...خوشبختم...

 

: بنده هیچ رقمه از آشنایی با شووماخوش بخت مُشْبَخت نیستم

 

_ وا...چه بداخلاقو گند دماغ ...چیشش

 

: بینم خانوم مووهندسس کی گفته موقع پی ریزی، شناژ و آلماتور بندی، من برم سر ساختمون و شما اینجا بشینی زیر باد کولر گازی و ایراد نقشه رو بگیری؟!!

تنها به این دلیل که شما جنس ظریف هستی و ممکنه  صورت برنزه و اَبروهای توتو شدتون خاک بگیره ...و در عوض ما باس مثه سگ بین طبقات برج و زیر آفتاب له له بزنیم...؟!!!

_

:

 

*              *              *

 

اصلن چرا ما آقایون وقتی بعد از ظهر برمیگردیم خونه (( دور از جون شماها ...روم به دیفال)) مثه الاغ باید یه خروار اسباب و اثاثیه و میوه و سیب زمینی پیاز بارمون باشه ...؟!

اونوخ جنابعالی وقتی که میری خرید یه دونه کفش و روسری دستت میگیری...؟!!! (( تازه همون خرید شخصی خانمو هم اگه آقایون همراه باشن ، اولن باید پولشو بدن و در ثانی  لباس و کیف و کفش و عطر و ادوکلون خانمو بگیرن زیر بغل))

والا اینجوری پیش بره یه مدت دیگه خانوم میگه موقع خرید باید کولم بگیری و از این مغازه به اون مغازه بچرخونی... والااااا (( دروغ میگم مگه؟؟؟؟؟!!!!)) .

 

خانم عزیز ...تصدقت برم...الهی بلات بخوره به فرق سرم، دو شقه بشم... بیفتم بمیرم از فردا نبینمت...هی نگو کار خونه ...کار خونه...بابا کار خونه اون زمانی سخت بود که امکانات نبود...

 

کاسه بشقابارو که ماشین ظرف شویی الگانس میشوره...، لباسو که ماشین لباسشویی ال جی میشوره ...خونه رو با جارو برقی هیتاچی جارو میزنی و دیگه مثه اون قدیما نیست که خانم ها با جارو دستی جارو میزدند و کمرشون درد میگرفت...شما دیگه مثله اون قدیما هفت شکم بچه نمیزایی که بگی از کت و کول افتادی...یه بچه به دنیا میارید و تازه اونم با سزارین و بیهوشی تا هیچ دردی نکشید.

 

سبزی پاک نمیکنی...خورد نمیکنی... وبه جاش حاضری و بسته بندی میگیری...سوسیو یه دو دقیقه پای اجاق گاز سرخ نمیکنی و میندازی تو مایکروفر بلک اند داکر و هرچی اشعه ی مضر ماوراء بنفشو به خورد آدم میدی.

 

آقاااا ...ای هوار....آدم بره دردشو به کی بگه...شما خانما واسه درست کردن یه دسر فیزورکی به خودتون زحمت هم زدن نمیدین و هم زن برقی تفال باید جورتونو بکشه...

 

بابا اون خانم های قدیم پا به پای مرد کار میکردن ...دو برابر مرد کار میکردن و هی غر نمیزدن که حقمو بده حقمو بده...در خوشی و صفا زندگی میکردن و به قول گفتنی حالشو میبردن.

اما شماهااااا... امروزه روز .... نصف عمرتونو به قر و فر میگذرونید.

 

موقع کار کردن .... دم از جنس ظریف و ترد و شکننده بانوان میزنید و موقع تقسیم غنائم و رفاه ...میپرید وسط که همه چیز برابر...برابر... برابر...ب....ر...اااا...ب....ر....ر...

به خدا...، برابر که هیچ ...همه چیزو دارید دو برابر میبرید...

 

*                    *                    *

 

آقا اصلن همین خواستگاری...، مگه قرار نیست برابری و مساوات باشه...؟؟!!!

از فردا بنده صورتمو سه تیغه میکنم... تَرگُل وَرْگُل میشینم تو خونه ...شووما با ننه و بابات پاشو بیا خواستگاری.

اونوَخ منم زرت زرت ایراد بنی اسرائیلی میگیرم و هی سنگ میندازم جلو پات.

 

چرا...چرا...باید من خونه بخرم ...من ماشین بخرم .... من خرج عروسی بدم ....من دو ملیون پول آینه شمعدون بدم...من واسه یه شب پونصد هزار تومن پول یامفت کرایه لباس عروس بدم....من اجاره خونه ماهی چهارصد هزار تومنی بدم....من ماهی پونصد هزار تومن خرجو برج خونه رو بدم...

 

*                  *                 *

 

از این به بعد برابری و مساواته...بی عدالتی و اجحاف در حق خانوما و دختر خانوما و پیر زنا... و ...و... تموم شد ...فینیش ...کات...

من میشینم پشت میز نامه تایپ میکنم... من میشم منشی..تو برو پای آجر بالا انداختن ساختمون...تو برو...تو برو چال سرویس و باروغن گریس میل گاردونو تمیز کن.

 

ببینم پایه هستی رو حرف برابری و مساوات وایسی....

 

*                  *               *

 

پ.ن۱: حالا تازه کلی گلایه 18+ بود که به هر حال مدیریت امر فرموده بودند ممنوع و مام قلم گرفتیم روش

 

پ.ن۲: الهی شکر که آدم در فضای وب ناشناس هست و دست هیچ ابوالبشری به آدم نمیرسه ... وگرنه الان دخترا و خانوما قبرمو کنده بودن

 

پ.ن۳:

فکر کنم آقای سعدی رحمة الله علیه بود که میگفت: بنی آدم اعضای یکدیگرند//که در آفرینش ز یک گوهرند//چوعضوی به درد آورد روزگار//دگر عضوها را نماند قرار// تو کز محنت دیگران بی غمی//نشاید که نامت نهند آدمی.

 

دیروز با خوندن کامنت ها متوجه شدم برای یکی از دوستان خوب و همیشگی خونه ی ما مشکلی پیش اومده .

مرجان دوست بلاگر همه ی ما هست ، کسی که همیشه از شادی و نشاط می نویسه و با خوندن مطالبش شاد میشیم و لذت میبریم.

گویا برای شخص ایشون و یا یکی از اعضای محترم خانوادش مشکلی پیش اومده .

حداقل کاری که همه ی ماها میتونیم بکنیم اینه که دعا کنیم !!!

خیلی کار زیادی هست....؟؟!!!

 

نظرات 72 + ارسال نظر
آقا موشه شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:05 ب.ظ

آقا چقد دلمون میخواد هر فرت فرت کامنت بزاریم ولی چه کنیم گشنمونه

سروناز بیا کمک داش رضا اومد شامو بکشیم
چی سارا نیستش ؟ هیش طور نیست بهتر آقا قسشو من میخورم

:))

رضا مشتاق شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:35 ب.ظ

ایول به اسمایلی
آقا مام با اجازتون یه تستی میزنیم

ای جاااان

این پیروزیو به همه ی ملت و مقام معظم اوشونو رییس محموتتبریک میگم.

۴کرم

آقای برادر...قباحت داره
از اون موی سفیدت خجالت بکشه ...این جیگولک بازیا آخه چیه که از خودت بروز میدی...!!!؟!!!
استغفرالله...

آقا موشه شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:58 ب.ظ

داش رضا پیشنهادت عالیه

منم قبل از شروع دوره قبل از رو اولویت عضویت همین پیشنهادو دادم ثبت شد که هرکی از رو اولویت عضویتش آپ کنه و سه روز بین هر پست فاصله باشه بعد همینطور که گفتی ۲۴ ساعت قبلش خبر بدن که آپ میکنن

ولی تنها مشکلش اینه که هیشکی خبر نمیده =))))))

به جونه موشی بچها یهو پیداشون نمیشهههههههههههههههههه بعد یهو پیداشون میشه یا میگن آ میکنیم باز غیب میشن خبر نمیدن
اگه بتونی اینو ت گوش منو همه فرو کنی که حتما سر بزنن خبر بدن گل کاشتی

بازم ممنون از پیشنهادت
بچهاااااا نظر بدین

آقا به هر حال این نظم رعایت بشه بهتره...حالا اگرم نشد بی خیال به هرحال مهم همین دور هم بودن هست ...منتها اگه یه نظمی داشته باشیم دیگه نور علی نور میشه ...

آقا ما بازم پیشنهاد میکنیم هرکی نتونست آپ کنه ...یه چند روز جلوتر برای مدیر آف بزاره ، یا همین جا خبر بده..یا کبوتر نامه رسون بفرسته ...یا رو یه تیکه کاغذ بنویسه پرت کنه تو حیاط...خلاصه یه جوری خبر بدین دیگه

آقا من خودم به عنوان اولین نفر در اجرای انضباط پیش قدم میشمو همین الان به مهندس آقا موشی اعلام میکنم که برای دور جدید به دلیل شرکت در مناسک الهی سفر به شمال و گشت و گذار کنار دریا دریا از نوشتن مطلب معذورم

* * *

یه وخ دیر اومدم اسم منو حذف نکنیاااا
قربون دادا برم بگردم آخ بگردم وای بچرخم
آها...آها..این دستا شله...آقا کمرو عذاب نده...ولش کن ...بزا واسه خوش راحت بچرخه..آخ بگردم ..وای بچرخم

خب دیگه بسه دی :

یوسف شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:37 ب.ظ

می گم خونه ما چه علمی شد..بابا فلوچارت..یاد فلوچارت دانشگاه تفتادم..ایول..کارت درسته..همین قدر که واسه خونه ما وقت می ذاری و دل می سوزونی کافیه..اما من هنوز حروف الفبای فارسی رو حفظ نیستم..

آقا بعید میدونم خیلی کسی پیدا بشه که کل 32تا حرفو از حفظ باشه اونم تازه به ترتیب ...

این حرفو من ریختم داخل برنامه اکسل ...Sortکردم وبه این صورت در اومد...کلن این کسل برنامه خوب و کار راه بندازی هست.

اما حروف الفبای فارسی به ترتیب....
خب ...بچه های کلاس اول شکوفه منظم بیشینن...عمو یکی یکی حروفو میخونم دوستان با حاجیتون به صدای بلند و در حد فریاد تکرار کنید تا تو ذهنتون باقی بمونه...آها..آه...نمیری الهی...صدا رو بنداز تو کله...نترس فریاد ....فریاد
اااالففف...همه با هم تکرار....ااالف ی:
الف _ب _ پ _ ت _ ث _ ج _ چ _ ح _ خ _ د _ ذ _ ر _ ز _ ژ _ س _ ش _ ص _ ض _ ط _ ظ _ ع _ غ _ ف _ ق _ ک _ گ _ ل _ م _ ن _ و _ ه _ ی

حالا اینشالا ماشالا سری بعد A B C Dکار میکنیم دی:

غریبه شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ب.ظ

عرض سلام و ادب و احترام ٬ خدمت داش رضای گل (ییهو چه صمیمی شدم !! لطفا یکی جلوم رو بگیره !!)

آقا خیلی مخلصیم .. کلی منتظر تشریف فرمایی تون بودیم و بودن و حتی خواهند بود (!) میبینم که از جون شیرین تون سیر شدید و دست بر نقاط حساس (البته از اون لحاظ !) گذاشتید و بقول گفتنی : «با دم شیر بازی کردید !» نه ٬ خداییش ایول داری داش رضا .. به نظر میرسه که با نثر زیباتون تونستید پشت همه مخالفان رو به تشک بچسبونید !


در مورد مرجان هم ... چه عرض کنم والا .. بقول شما کاری بجز دعا کردن از دست مون برنمی آید !! امیدوارم در روزهای زیبایی که در پشت رو داریم ٬‌ خبرهای خوشی برامون بیاره ..

در ضمن .....
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآی ایها الناس ٬ خبردار !!!!!
من مشهور شدم
طی آخرین اخبار منتشره از شبکه بی بی سی و سی سی بی (!) اسم من در چارت و فلوچارتی که توسط آقا رضا طراحی شده بود ٬درج گردید و بدین وسیله من شهرتی جهانی پیدا کردم .. لذا در همین جا لازم میدونم که این روز بزرگ رو به همه ملت شهید پرور ایران که قطعا با شنیدن این خبر در حد تیم ملی خوشحال شدن ٬‌ تبریک و تهنیت عرض کنم !!

شاعر میفرماید : «دستت درست !!»
به به .. به به !!

یا حق

آقا از بنده سلامون علیکم و رحمة الله...رفیق پارسال دوست ...امسال آشنا
((صمیمی بودیم...مگه کسی شک داره؟؟؟!!))..حالا شاید سختی کار و روزها باعث بشه دیر به دیر چاق سلامتی کنیم ...اما این دلیلی بر غریبه بودن با غریبه ی آشنا نمیشه

والا دل شیر که نداریم..از زندگی سیر شده بودم..گفتم بلکه اینجوری بشه توسط خانما به این زندگی ننگین خاتمه بدم((=
آقا کدوم پشت به خاک زدن...مگه نمیبینی دادا.... مجبور شدیم کلیه ملیه رو بفروشیم تا یخده از این حق و حقوقارو پرداخت کنیم

دادا... این خبرگزاریه سی سی بی شما کشت مارو از خنده

آقا شاعر در ادامه ی همون مبحث میفرماید...
..بابا تو دیگه کی هستی...دست شیطونو بستی..میون صدتا ...
بقیش چی بید اون وخ...؟؟؟!!!

آها ..بقیشو میگه ایوالله...ایوالله ی:

سلی یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ق.ظ

من برم یه کم تو این فلو چارته فک کنم

ولی پیشنهاد خوبیه !!
به شرط اینکه ما هم بفهمیم

من برم یه کم رو مخم کار کنم

((: توام ایوالله داری عمو

البته تو که تا حالا منظم آپ کردی...فلوچارتو اونا که مثه من بی نظم و برنامه هستن باید یاد بگیرن

ر و ز ب ه یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:30 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

...
تصنیف "جان جهان دوش کجا نی غلطم در دل ما بوده ایی" که تو گفتی آستان جانان نیست.
جان جهان هست که فکر کنم از مولوی هم باشه که اتفاقا من هم خیلی دوستش می دارم قشنگ حفظم نیست ولی فکر کنم که میگه:
آه که من دوش چه سان بوده ام...آه که تو دوش که را بوده ای
آهنگ سازشم استاد پرویز مشکاتیان هست که اتفاقا ضرب های زیبایی از سنتور هم داره.

اما آستان جانان:
آستان جانان با گام های بلند استاد کمی در حد گام 18
خدایا خدایا و چه چه آها شروع میشه
اما اصل آغاز تصنیف اینه:
کی شعر تر انگیزت خاطر که از این باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد.

اما اون تصنیفی که گفتی من شعر رو تا خود آهنگ بیشتر دوست دارم :دی
از حضرت حافظ هست دیگه:

دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم...و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم

از دل تنگ گنه کاربرارم اهی...کاتش اندر گنه ادم و حوا فکنم

خورده ام تیر فلک باده بده تا سرمست ...عقده دربند کمرترکش جوز افکنم

~~~

عزیزم این شعر چون خیلی معروفه خیلی ها خوندن.
خود استاد در قطعه ای از آلبوم دستان اینو خوندن

همایون در آلبوم آوای عشق اینو خونده

گروه اوهام هم در آلبوم فکر کنم نهال نمی دونم چی چی اینو خونده

من نسخه ی اصلی شو دارم اما عزیزم نزدیک ۱۱۰ مگا بایت هست

میشه بفرمایی با چه سرعتی اینو خدمتتون بفرستم ؟؟‌ :دی

در ضمن این همه ابتکار عملی که به خرج دادی رو تبریک میگم :دی

خوش به حال اعضا شد اساسی

موفق باشی عزیزم
سوال فنی در زمینه ی موسیقی داشتی من در خدمتم :دی
به قول بابام من کولی یه زبان موسیقی ام :دی:دی

(چون میگه همه ی آلات رو یکی یه بار تجربه کردی از این شاخه به اون شاخه :دی)


این توضیحات که نوشتی انگیزه ایی شد تا بنده بیشتر به مخم فشار بیارم...اسم کاستو اگه میدونستم مشکل حل میشد...اما بالاخره ایکیو سان نام "گنبد مینا"رو کشف کردم...دی:

یه لینک نسبتن مناسبی هم پیدا کردم
http://www.empithree10.co.cc/files/shajariyan/gonbademina/64/02%20Track%2002.mp3
دانلود کردم و الان به قول گفتنی دارم حالشو میبرم.

آقا من از کار این یارو که در گروه اوهام همای ..تنبک میزنه خیلی خوشم میاد...خیلی باحال ضرب میگیره...سنتور گروه هم خوبه ..اما زیاد با صدای این پسره نمیدونم چرا حال نمیکنم...البته بچه ی با استعدادی هستااا

حتمن در آینده هر گیر موسیقی باشه میام پیش خودت...

به هرحال رفیق...این سری حسابی مارو مرام کش کردی...
من از این چندتا دیالوگ و گپ که به صورت کامنت بود لذت بردم.
خیلی دوست داشتم ندا هم میومد و اکتیو تر با هم دیگه یه نیمچه کل کلی مینداختیم ...ولی خب...نشد دیگه ..از قول من به ندا سلام برسون

قربونت برم ویژه و اختصاصی
پیروز ...فیروز و کامکار باشی

نگین یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:46 ق.ظ

داداچ رضا جواب کامنتمو خوندم
مرسی جواب خوبی بهم داده بودی ...
با همش موافق بودم :)

داداچچچچچ میخوای خودم برات برم خواستگاری
باور کن یه زن خوب برات میگیرم .. .به به
همه رو عروسی دعوت میکنم

داداچ رضا .... با اون آپ کردن از طریق الفبا موافقم
فقط یه چیز :دی
این فلوچارته رو تا بنفشه فهمیدم
چی شد یه دفعه پرید رو سروناز ؟ !!!!

هوارتا بوسسسسس

داچ نگین خدا خیرت بده...اما بعید میدونم کسی به داداچت زن بده دی:

ببین داداچم ... منظور از اون فلش قرمز رنگ اینه که اگر امین در نوبت خودش آپ نکنه و زمانی که نوبت به سروناز میرسه اونم آپ نکنه ...امین این فرصتو داره که به جای سروناز آپ کنه

...یعنی در واقع اگر کسی در نوبت خودش آپ نکرد...بازم بر حسب حروف الفبا اونایی که از قبل آپ نکردن اجازه داشته باشن به جای شخصی که در حال حاضر آپ نکرده مطلب بنویسن.

البه خیلی به این فلوچارت الان توجه نکن...

فلوچارت جماعت شبیه پرده نقالی خونی در قهوه خونه هست...باس یه ویدیو پروجکشن باشه عکس فلوچارتو بندازیم رو دیوار ...یه نفر یه میله ی یک متری بگیره دستش وایسه گل دیوار و به صورت شفاهی شروع کنه به توضیح دادن ...

نگین به موشی یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:48 ق.ظ

موشی ببین من یوسف درست میگیم دیگه :دی
الان واسه من بازه وبلاگ هااااا
فقط تقویم و عکس درباره من باز نمیشه !!

قسمتی با عنوان "درباره ی من" گویا کلن حذف شده و فکر کنم خیلی نیازیم نباشه
تقویمو راس میگه واسه منم بعضی وقتا اینولید میده ( البته اونم خیلی مهم و ضروری نیست)

نگین به موشی یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:49 ق.ظ

حالا خودشو ناراحت نکن

:)

نگین یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:51 ق.ظ

داداچ رضا
چرا نمیخوای بحث درباره حق و اینارو ادامه بدی
به نظرم خیلی خوب و مفید بود
فهمیدیم کی چی میگه
و یاد گرفتیم !!

والا به چندتا دلیل
یکی اینکه:
خیلی سوزنامون رو یه مطلب گیر نکنه

دوم اینکه:
نظم آپ بهم نخوره ...الان طبق روالی که همگی قول داده بودیم باید نفر بعدی دیروز یعنی شنبه مطلبشو آپ میکرد...
اما این سری من احساس کردم جوری شده بود که معلوم نبود نفر بعدی کی هست.
مثلن الان موشی میگه نفر بعدی بنفشه آپ کنه ...
من که میگم اول آقا موشه آپ کنه ..و همین نظر سنجیو بزاره داخل پست خودش و اتفاقن به ترتیب حروف که حساب کنیم نفر بعد از موشی ...بنفشه هست.

سوم اینکه:
همه ی دوستان نظر مبارکشونو گفتن ... و اون چند نفر بقیه از دوستان مثلن عمه حیتا و یا فرزاد معمولن کمتر کامنت مینویسن و یا مرجان و عادل که نیستن...اینه که فکر کنم دیگه حرف خاص دیگه ایی نمونده.

چهارم اینکه:
من با اجازه و یا بی اجازه دی: ...دارم میرم مسافرت.. میرم ولایت ...دوشنبه10 مهر یا همون 30جون ساعت چهار صبح بقچه به زیر بغل یه ماه میرم سفر...
پس بنابراین نیستم که این بحث شیرینو ادامه بدیم

سلی به پانته آ یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:01 ق.ظ

هه هه هه

>:D

سروناز یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:52 ق.ظ

بههههههههههههههههه دوباره اینا اومدن
اقا منم با ترتیب حروف الفبا موافقم
۳ روزم درسته با اونم موافقم
فلوچارته رو به علت داشتن اینتر نت بی سرعت نمی تونم درست ببینم
اصلن با هم چی موافقم به جز با پانته آآآآ
کی اینو راه داده اینجا
سلی جان بیا گیساشو بکشیم اوکی؟؟
اقا همون ترتیب الفبا بیتره

خب پس اگه موافقی خواهشتن اجرا کن....

مثلن این سری تو بعد از سارا هستی ..اگر بنفشه آپ کرد و بعد از سه روز سارا نیومد آپ کنه تو حتمن مطلبتو منتشر کن

( البته قبل از اینا باید تصمیم نهایی توسط مدیر وب اعلام بشه و بعدن اونو اجرایی کنیم تا نظم بهم نریزه و سقف خونمون از بی نظمی پایین نیاد)

سروناز یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:58 ق.ظ

اقا من فلوچارت رو دیدم
اقا خیلی خوبه
تازه اینجوری هر کی بی خبر نیومد تنبیه می شه

آقا تبریک
چشم شما روشن
اقا خوبی از خودتونه ...دی:

* * *

تنبیه کلن چیز خوبی هست ی:
از سری بعد اصن هرکی دیر اومد بهش شلاق میزنیم
نه...آقا اصن از دوره ی جدید به ترتیب حروف الفبا از همون الف تا ی شروع میکنیم به نوبت شلاق زدن و تنبیه ((:

پانته آ یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:31 ق.ظ

آقا تا من نرفتم ولایت یکی بیاد توضیح بده ببینم این مادموازل پانته هآ کیه...

از بچه های وب خودمون هست که با نام مستعار میاد و یا اینکه واقعن GFداش یوسف هست

پ.ن: آقا حداقل یه اسمی انتخاب میکردی که مام بتونیم تلفظ کنیم..مثلن اقدس الملوک...فخری خانم ...شمسی جون اینا... دی:

به هر حال اگه GFیوسف هستی بیا جی جی باجی بشیم و بهت یه خبر مهم بدم، خیلی مهم بیدااا
.
.
.
آباجیم... جونم برات بگه ...این یوسفو میبینی ...واه ...واه ...بلا به دور ...دیروز سر کوچه دیدمش که....

پانته آ یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:03 ب.ظ

وا آقا رضا..این حرفا از شما بعیده..یه کم از ما طرفداری کنین..
اینا چیش ندارن ببینن یه دوشیزه سانتال مانتال داره نظر می ده!!

مادموازل اقدس به رضا شوشو یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:28 ب.ظ

ای زلیل بشی که اقدس خال خالو رو به یه ضعیفه مایه دار قرتی فروختی..می خوای هوو بیاری بگو.. از صب تا شوم دارم رخت و کهنه بچه هاتو می سابم رفتی بیرون خونه داری با پانته آ ورنی ور می ری؟!..الهی تیکه تیکه بشی..الهی..شیرمو حلالت نمی کنم..!!..الهی اسم بچه ات بشه غضنفر..

بنفشه یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:02 ب.ظ

موشییییییییییییییییییییی
الهی درد بگیری
من یوزر و پس رو گم کردم
اینم که تو دادی منو عضو نمیکنه

من میخوام آپ کنم
اگر درستش نکنی میام همینجا می آپم هاااااااااااااااااااااااااا


بدو بدووووووووووووووووووووووووووو
من یوز و پس میخوام

شهرزاد یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:08 ب.ظ

سلامم:
اینایی که شما فرمودین به ترتیب هست که بچه ها آپ کنند ولی خوب یا وقت ندارند که بگن نمیتونیم آپ کنیم و یا دسترسی ندارند...الان هم که تابستونه و هزار جور سرگرمی کمتر وقت پیش میاد برای آپ کردن...
ولی خوب ترتیب بوده نه بر اساس حروف الفبا...
پیشنهادات شما به ترتیب حروف الفبا خوب هست ولی بقیش بوده ها آقا رضا دقت کردین؟؟؟
فقط نمودارو از این جور چیزا نداشتیم ولی ایده های خوبی بود..مرسی...
ممنون از شما..

یوسف دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ق.ظ

۷۰

نگین دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:52 ق.ظ

۷۱
مشت محکمی بر دهن یوسف

یوسف دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:38 ب.ظ

۷۲ و این مشت برای نگینی..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد