« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

کاملا انحصاری!!!

ژاپن و  گیلاس:

۱- حدود چهارصد سال قبل در ژاپن برای پسر و دختری جوان اتفاقی رخ داد. اتفاقی که بعد ها موجب پیدایش مراسمی ویژه شد. دختر و پسری جوان که عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند بعد از سختی های بسیار و درست زمانی که به یکدیگر رسیده بودند دچار مشکلی غم انگیز شدند. پسر بنا به مقتضیات نظام حاکم در ژاپن بایستی به جنگ می رفت. بعد از رفتن پسر به نبرد، دختر هر روز به بالای تپه ای که محل قرارشان بود می رفت اما بعد از چند ماه خبری از پسر جوان نشد. دختر بر روی تپه درخت گیلاس کوچکی کاشت و هر روز به درخت نگاه می کرد. این درخت برای او سمبل عشق و علاقه بود. او امیدوار بود روزی با پسر جوان زیر درخت گیلاس بنشینند. سالها به سرعت و گاهی برخلاف میل ما می گذرند. دختر سال ها زیر درخت گیلاس می نشست و از درخت مراقبت می کرد تا اینکه مُرد و در زیر همان درخت دفن شد. امروز بعد از چهارصد سال نهال گیلاس کوچک میلیون ها شکوفه می دهد و هر سال هزاران توریست از سراسر دنیا به زیر درخت گیلاس می آیند و در سکوت به صلح و عشق می اندیشند، به دنیایی که به جای بمب های چند تنی بر روی سرشان شکوفه های گیلاس بریزد.

 2- در میان اقوام و ملل کهن، همواره احترام و ارزش ویژه ای برای طبیعت وجود داشته است. این احترام چه در قالب توتم ( حیوان یا گیاه مقدس قوم) که حفظ حیات قبیله در گرو حفظ او بوده، چه در قالب آنیمیسم( زنده دانستن همه ی اشیا) فیتیشیزم( تقدس رازآمیز قائل شدن برای اشیا) و سایر صور قابل بازخوانی و تحلیل است. در بین آیین های اقوام کهن باید جایگاهی ویژه برای درختان قائل شد. درخت درواقع کهن الگوی ایستادگی و ستون عالم است و همچون کوه نماد تجلی خداوند و رابطی است میان انسان و الوهیت. از این رو داستان جک و لوبیای سحرآمیز نماد عروج به دنیای ناشناخته ایزدی است. پرستش درخت در قالب توتم یا به عنوان روحی اعلی یکی از آیین های مهم در سنت های کهن است.

 ۳- رولن بارت در مقدمه ی کتاب امپراتوری نشانه ها می پرسد: چرا ژاپن؟ و در پاسخ خود می گوید: زیرا از میان همه سرزمین هایی که شناخته ام، ژاپن تنها جایی است که تاثیر نشانه هایش بیشترین نزدیکی را با باورها و رویاهایم داشته است... در بین درختان ژاپنی ها از قدیم احترام و علاقه ای خاص به گیلاس داشته و دارند. اما چرا ژاپنی ها برای گیلاس احترام و ارزش خاصی قائلند. در واقع آنها مراسمی دارند به نام آیین « هانامی » که طی این مراسم در نوعی مراقبه به درخت گیلاس و شکوفه هایش می نگرند. نام شکوفه های گیلاس ساکورا است. شکوفه های گیلاس در واقع سمبل زیبایی و کوتاهی عمرند. درخت گیلاس ژاپنی درختی کوچک است و ژاپنی ها این درخت را نه بخاطر میوه اش بلکه به خاطر شکوفه اش دوست دارند.

در طی تاریخ این سرزمین همواره دست خوش جنگ و زلزله و سیل و امواج اقیانوس و توفان و آتشفشنا بوده است. در واقع چه چیز می تواند بازگو کننده ی کوتاهی و زیبایی و شکوه زندگی ژاپنی باشد بهتر از شکوفه های گیلاس... در سکوت و آرامش ژاپنی (سابی) نوعی مرگ نهفته است. مرگی که در شکوفه باران با شکوه بهاری وقتی شکوفه های گیلاس خود را در دستان باد رها می کنند به سخن می آید.ژاپنی ها همواره در پی زیبایی و شکوه هستند و به نوعی در جهت هماهنگ شدن با زندگی و طبیعت حرکت می کنند.شاید از همین جا باشد که زندگی شعر سومی می شود که ریووهو هایکوسرای فقید سروده بود: ماه و شکوفه های گیلاس اکنون می دانم در این جهان که شعر سوم کجاست...

 

و اما آخر ماجرا:

 

غول چراغ جادو به اربابش می گوید: شنیدم که می گویی چرا آرزوهایم برآورده نمی شود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که مشکل اصلی در نوع و کیفیت طلب شماست و می توان برای آن ۲ دلیل بیان کرد: یکی این که طلب از شدت و قوت کافی برخوردار نبوده است. زیرا اگر بذر طلب در اعماق دل کاشته شود، ریشه های آن مورد پذیرش ضمیر ناخودآگاه قرار گرفته و حتما روزی به بار خواهد نشست. اگر شما خواستار چیزی بودید که نتوانستید به آن دست یابید علتش این است که خواسته و آرزوی شما در دشتزار ذهنتان با اراده قوی لانه نکرده است. هنگامی که طلبی این حالت را داشته باشد مجموعه قوای عقلی و ذهنی در پرورش آن مشارکت نمی کند و با تند بادی از سرزمین درون به بیرون رانده خواهد شد.

دلیل دوم به ثمر نرسیدن خواسته ها، آرزو ها و شکست های پی در پی در مسیر زندگانی است که به طور همزمان آرزوهای زیادی را در خود پرورش می دهدو چون تعداد خواسته ها در شاخه های مختلف می باشد غالبا در دستیابی به آن ها ناکام می مانید. برای اینکه بتوانیم نیت های درونی خود را تحقق بخشیم باید آن ها را الویت بندی کنیم و بر حسب علاقه در راه رسیدن به آنها تمامی سعی و تلاش خود را به کار گیریم. طبق قانون اثر مسلط بر آرزوها، تنها آن نیازی که از همه قوی تر باشد تحقق پیدا می کند. خواسته هایی که از روی هوا و هوس زود گذر باشد برآورده نخواهد شد. زیرا به طور واقعی و عمیق در ضمیر ناخودآگاه جای نگرفته است. ارباب من ، آرزوی خویش را آنقدر تکرار کن تا در نهانخانه دل جای گیرد. آن گاه که به خیر تو باشد حتما به ثمر خواهد رسید.

دست از طلب ندارم تا کام دل برآرم             یا جان دهم به جانان یا جان ز تن برآرم


 

پ.ن: اون مطلب اول رو چند ماه پیش از توی یه سایتی درآوردم  که الان هرچی دنبال منبع گشتم پیدا نکردم. اگه پیدا کردم میذارم اینجا!!!

نظرات 123 + ارسال نظر
آقا موشه یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ب.ظ

اوه داش غریبه به خداش این شرنج نیش دشم این آبنماته یوشف داده بهم من معهعهتاد نیشتماااااااااااااا اینا گولم ژدن

گیلاس به موشی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:42 ب.ظ

موشی میزارمت زیر فرش شکل اسکناسای بابابزرگم صاف بشیا!!!

میگم اون کلبه بره پایین و اون گلا هم اون بالا باشه با این ترکیب رنگ داهاتی میشه!!!

حالا برو اون بقل هم یه عکس گاو بزن دیگه ترکیب روستا تکمیله!!!
در حد قریه میشه دیگه!!!



انقدرم به مرجانی گیر نده! راست میگه دیگه! اون ملوس تره!!! شما پسرا از ملوسی و جینگولی چیزی نمیفهمیدین! اگه میفهمیدین لباسای همتون صورتی با خال خالای ژشمی بود!! تازه گل سر هم داشتین!!!
دیدی راست میگم!!!

از غریبه همچنان به موشی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:43 ب.ظ

بابا موشی .. بابا آن لاین .. بابا جواب گرماگرم .. بابا کار درست ..

آقا من وقت نکردم تمام کامنت هااا رو بخونم .. یکی بهم بگه این جریان پول دادن و پول گرفتن از چه قراره ؟!

منم میخوام !!
یا حق

از غریبه به حیتا !! یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ب.ظ

باز هم سلام (البته خیلی هم باز نیست !)

زیاد مصدع اوقات شریف نمیشم ٬ فقط میخواستم بپرسم که احیانا تو مملکت شما آش پشت پا رسم نیست ؟!

واا.......
یا حق

از غریبه به بنفشه دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:06 ق.ظ

سلام آبجی

بسی دل تنگ شده بودیم ٬ به همین منظور گفتیم از خود ذوق مرگ شدگی به در کنیم !! شاید درد فراق را التیام بخشیم !!

به نظر حضرت عجل ٬ آیا شود که بشود !!

یا حق

از غریبه به همه دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:19 ق.ظ

راستی یه نکته خیلی خیلی مهم ...

خبره ... (سلامتی تون !) چرا هیچ کس خبری از نگین نمیگیره .. این بچه باز رفته زیر سنگ ؟؟!!

مراتب رو سریعا به من خبر بدید وگرنه همه تون رو میکشم به سیخ .. ااااههههههه ٬‌ مگه من برای خودم کم الکی ام !! مگه خونه ی ما کی به کیه ؟!! دههههه !!...

یا حق

آقا موشه دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:33 ق.ظ

غریبه جون قربونت برم
نگینم سلام میرسونه به همهههههههههه
به من گفته روزی سه بار سلامشو برسونم

داداچ من نیمه آنلاینم تو یاهو نیستم وگرنه یه گفتمان میزدیم یه فکریم واسه بچهای گیلاس میکردیم =))

گیلاس خوب دهاتی بشه چشهههههههه

نه دیگه من زیادی دخترونه دوست ندارم بچگونه میشه :دی
میخوای یه دونه گیلاس آویزون کنم یه گوشش انقد به من گیر ندی

از غریبه به ... دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:34 ق.ظ

یوسف : ببین داداش جان .. همه فکرهات رو کردی .. به نظر من برو باز هم تحقیق کن .. ببین زن زندگی هست .. بچه داری یاد داره .. دست پختش خوب هست .. فردا مثل همون کش تنبونه تو شرکت شون از در خونه نمیندازد بیرون و ... به هر حال از ما گفتن بود ٬ فردا لب و لوچه آویزون بیای و ننه من غریبم بازی در بیاری ... دیگه دیگه !!

موشی : یه هااا بکن ببینم ؟!.... اوه اوه اوه ! تو دیگه چرا ؟! خبر مرگم دارم صبح تا شب تو این خونه جون میکنم که شماها این کاره از آب دربیایین ؟! از همین لحظه به بد ٬ پول تو جیبی بی پول تو جیبی !!... ننه آمنه اون طناب رو بیار تا دست و پای این بچه رو ببندیم به تخت !!

گیلی : آخه نمیبینی که ۳ تا گل پسر قند عسل (!) دور هم جمع شدن و دارن با هم اختلاط میکنن و ایضا (!) صفا ... آخه کی به تو گفته که بیای اینجا و مثل اوایل غریبه از خودت پارازیت ول بدی ... (( الفراااااااااااااااااااااااااار))

خوب بروبچ .. ما رفتیم لالا .. شبه همگی به خیر
یا حق

گیلاس دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:57 ق.ظ

من برم بخوابم! بعدا میام حال همتونو میگیرم! ابته اگه تا صبح باز مجبور نشم برگردم!!!
این شد زندگی؟؟؟
تف!

یوسف به غریبه دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:13 ب.ظ

ببین غریبه جون منو ملجان صوبتامونو کردیم..همه چیز ردیفه..قراره باهم بریم اولوپا اون جا رنگاوارنگ رستوران داره..بچه مچه رو بی خیال شدیم..قراره ۱۰تا فاطماخانوم خارجی استخدام کنیم که نیازی به خونه داری نباشه..اوجا هم ملجان قرار شد استخدام یه کمپانی معروف بشه منم یه کارخونه بگیرم با در آمد ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰¤در روز!!..علوسیمونم تو کشتی می گیریم با تجملات و مجالس لهب و لعب....الانم تو عقدیم..خلاصه دلتون بسوزه دیگه..شاید براتون کارت دعوت فرستادیم البته بچه راه نمی دیم فقط بزرگتراتون!!

[ بدون نام ] دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:17 ب.ظ http://saeedjoo0n.persiangig.ir/image/lol-1129532227_i_3402.jpg

نیگا چه خوشملم!

سلی دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:58 ب.ظ

نتیجه چی شد پس؟؟
عموی من کجاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااس؟؟؟!؟؟؟!
غیب شده؟
نکنه غول چراغ جادو نامرئی کرده باشتش !!
اون وخ اینجا باشه و ما نبینمش !؟
ها؟

مونا دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:24 ب.ظ http://myblueweb.blogsky.com

سلام سلام
میگم من هم هرچی بزرگترا بگن!
با اجازه بزرگترها بلهههههههه.
داداش امین اینجایی؟
نمی دونی که پولایی رو که میدی به من برم از بوفه مدرسه چیپسو ساندویچ بگیرم رو همشو موشی از من می گیره بره خرج تریاکش کنه
منم همش توی مدرسه گشنم میشه.
یوسفم که تا وقت گیر میاره میاد میگه پول بده با ملجان بریم زیره درخته گیلاس .تازه فاطما خانوم خودش اومده بود مردسه ی ما من زدمش !!! گفتم داداش یوسف من اصن هم اینکاره نیست!!
ولی هست !
خب یوسف از این به بعد کسی رو خواستی بگو خودم برات برم خواستگاری بعدم حرفاتونو از این به بعد زیر درخت شفتالو بزنید که کسی نبینه.
گیلاس تبلیغات کرده همه می رن زیر درختش!!
باشه داداش یوسف؟؟؟
خب من برم یه چند تا آمپول ترک اعتیاد به موشی بزنم.
داره از دست میره!

یوسف به مونا دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:43 ب.ظ

مونا جونم این فاطماخانوم این جا هیش کارست هااایه بار زیر دست ما بوده حالا آویزوون شده!!همون ملجان رو خوب اومدی..درخت شفتالو که هیچ..می ریم زیر درخت هندونه..تازشم حالا که اصرار می کنی می تونی تو مراسم بازدید از قصرمون شرکت کنی..!

از بنفشه به غریبه دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 02:02 ب.ظ

سلام داداشی

خوبی؟

من هم دلتنگولیده شده ام
تو دیگه به من سر ممی زنی؟
دیگه منو دوست نداری؟


من الان میام خونت
بدو برو برام چیپس با ماست موسیر و دلستر لیمویی بخر

دوس دارم داداشیییییییییییی

[ بدون نام ] دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:38 ب.ظ

این چه نظمیه آخهههههه
اینجا چرا آپ نمی شهههههههههه

یوسف دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:55 ب.ظ

راس می گه دیگه..بس این جا وول زدم خسته شدم..یه تنوع بدین دیگه..مگه قرار نبود همه به موقع آپ کنن..آی نفس کش مث که باید آپ کنم!!
شدین مثه این اداره های بی نظم..

یوسف دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 08:58 ب.ظ

گیلاس احیانا مطلبتو از این جا کش نرفتی:

http://oham_13.persianblog.ir

خرموشناز دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 11:38 ب.ظ http://bagheasemoni.persianblog.ir

خرموشناز نوشته شد
هر کی دوسش داره بخوندش

غریبه سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 12:08 ق.ظ

سوک سوک

سووووووووووووووم !!

نگین سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:26 ب.ظ

سلااااااامممممممممممممممممم به گیلاسسسسسسسس
اهلا و سهلا نگین
خواهچ میکنم....
میدونم !!

جدا من هیچکدوم از اینارو نمیدونستم ...
راستش چون زیاد به ژاپنی ها علاقه ندارم واسه همین زیاد دربارشون نخوندم ولی واقعا جالب بود
از یکی از اینو نوشته هات خیلی خوشم اومد
اونم حرفای غول چراغ جادو به اربابش !!
واقعا خوشم اومد...
من عاشققققق گیلاسم
تو نه هاااااا !! :دی
عاشق خوده گیلاسم !! خوشمزه استتتتتتتتتت
تو نه هاااااا
اصن گیلاس خیلی خوبههههه
تو نه هااااا .....
خلاصه تو نه !! :))
آره دیگههههه ...
همین ...
خدافظ

حیتا سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:11 ب.ظ

هوراااااااااااا
بالاخره اثاث کشی تموم شد.مردم از کارگری!!
اگه احیانا کارگر واسه اثاث کشی خواستین من الان همه ی هنرا رو دارم!!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ب.ظ

غفق۷۶ع

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد