واژه استرس کلمه جدیدی است . واژه کلی است که برای توصیف هیجانها و حالتهای مختلف به کار می رود . پیش از این ما گفته ایم که نگران "نگران "،"عصبی "،" گرفته "،"ناراحت " یا " هراسان " هستیم ، اما امروزه به نحوی روز افزون میگوئیم که اخساس میکنیم تحت استرس قرار داریم ما واژه " استرس " را برای اشاره به اینکه چه روز سختی را پشت سر گذاشته ایم ، برخوردی بین ما و رئیسمان پیش آمده است ،با فرزندان یا دوستانمان بحثمان شده است ، یا آنکه در وسایل حمل و نقل عمومی با وضع بدی مواجه شده ایم ، به کار میبریم .
گسترده بودن استفاده از این کلمه ، باعث میشود که نتوانیم آن را به خوبی تعریف کنیم یا آنکه در عمل ، به درستی به آن اشاره کنیم .علاوه بر این ، استرس بر هرکس ، به گونه متفاوتی اثر میگذارد . ممکن است یک واقعه بخصوصی باعث شود تا فشار خون یک فرد به میزان خطرناکی افزایش یابد ، اما هیچ تاثیری بر فردی دیگر نگذارد . بخشی از مشکل تعریف استرس ، به آمیختگی آن با زندگی ما بر میگردد . ما آنقدر با زندگی کردن با استرس با چهره های مختلف آن مانند خستگی ، کار بیش از اندازه ، تغییر منزل تغییر شغل و اندوه خو کرده ایم که ممکن است متوجه نشویم چه تاثیر عمیقی بر زندگی ما می گذارد . استرس هم بر سلامت عاطفی و هم بر سلامت جسمی ما اثر میگذارد .
استرس، کاملا هم بد نیست !
این تصور نادرست است که باید از استرس که پدیده ای کاملا ناخوشایند است ، اجتناب کنیم. زیرا چنین نیست. همگی ما در زندگی خود با میزانی از استرس برخورد می کنیم . همچنین استرس باعث ترشح هورمون آدرنالین میشود که ما را برای شرکت در امتحانها ، آماده شدن برای سررسیدهای زمانی مختلف ، یا تغییر منزل آماده می سازد. به این ترتیب، استرس می تواند نیرویی مثبت و برانگیزاننده باشد که با ارتقاء بخشیدن با سلامت و رضامندی ما، به سود ما عمل کند.
از استرس، گریزی نیست !
نمیتوان از استرس گریخت، اما میتوان آن را کنترل کرد . آنچه باعث میشود استرس به صورت دوست یا دشمن ما در اید، چگونگی برخورد با آن است. در اغلب موارد،خود رویدادِ استرس زا نیست که باعث بروز مشکلات میشود، بلکه واکنش ما نسبت به آن است که مشکل زا میشود. تحقیقات بارها، و بارها، به ما نشان داده است که در پی تغییر دادن واکنش خود نسبت به استرس، میتوان آن را از تجربه ای منفی، به رویدادی مثبت تبدیل کنیم و به منابع انرژی ناشناخته در خود ، پی ببریم که تمامی اینها باعث می شود زندگی شادتر و پربارتری داشته باشیم .
یکی ازراه حل های سریع دفع استرس ! تنفس عمیق و آرام است
ما هر گاه تحت تاثیر استرس،خشمگین یا هراسان باشیم،یکی از نخستین چیزهایی که اتفاق می افتد این است که نحوه تنفس ما تغییر میکند و به صورت تنفسی سریع،سطحی،ونا منظم در می آید. در بعضی افراد، بدونه اینکه خودشان متوجه شوند،تنفس سریع تر میشود. این حالت معمولا در پی شوک یا ترس به وجود می آید، اما همین که این افراد از آن آگاه شوند، میتواند به نگرانی و اضطراب بیشتری منجر شود.
ودر موقعیت های روزمره میتوان شیوهای دیگر را برای کاهش دادن استرس به کار ببرید :
تنیدگی و انقباض عضلات :
تمامی ماهیچهای بدن خود را تا جایی که می توانید، منقبض کنید. آنها را کمی در همین وضعیت نگه دارید و بعد آنها را رها و شل سازید. این کار تا حدی انجام دهید که احساس آرامش کنید.
واقعیت آزمایی (آزمون واقعیت)
این تمیرین ، از لن رو سودمند واقع میشود که بر مبنای این قیقت استوار است که بدن شما نمیتواند همزمان بر دو چیز تمرکز کند. با واداشتن خود به تمرکز بر محیط پیرامون خود، به آرام کردن خود کمک کنید؛
با صدای بلند پنج چیز که میبینید، می شنوید، یا احساس میکنید، نام ببرید . این کار را چهار تا پنج بار تکرار کنید تا اینکه احساس آرامش و نترل بیشتری پیدا کنید.
به قدم زدن بپردازید
هرگاه احساس خشم یا استرس کردید، به مدت ده دقیقه به پیاده روی بپردازید. برای این کار به پارک یا باغ بروید.
در مورد استرس خود صحبت کنید
استرسهای خود را از ذهن خارج کنید و انها را برای فردی مورد اعتماد، بازگو کنید. معمولا با بیان کردن مشکلات، نیمی از راه حل آنها را پیموده اید .
بدن خود را به خوبی کشش دهید
معمولا نشانه های استرس ذهنی می تواند به تنیدگی عضلاتی منجر شوند
رایحه های آرامش بخش
بعضی رایحه های خاصآ باعث تسهیل در آزاد شدن ماده آرامش بخش «سروتونین» در بدن میشود
مثبت اندیشی
به صورت مثبت و سازنده، با خود صحبت کنید . جمله های مثبت و تایید کننده به کار ببرید؛جمله های مثبتی که بتوانید برای خود تکرار کنید تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهید
به موسیقی گوش کنید
نوار یا
CD آرامش بخشی را انتخاب کنید(هرنوع موسیقی که برای شما موثر واقع شود ) .آرام در جایی بنشینید و با دقت به آن گوش بسپارید . در اتو مبیلتان، نوارهای صوت مناسبی قرار دهید، یا اینکه بیرون از منزل دستگاههای پخش صوت کوچک همراه ببرید .و در آخر به خود استراحت بدهید
هرگاه احساس کردید سطح استرس شما در حال افزایش است،هر آنچه را که در حال انجام دادنش هستید، متوقف کنید و به انجام کار دیگری رو بیاورید. برای مثال، یه نقطه آرامی بروید- حتی اگر دستشویی باشد - و مدت کوتاهی افکار خود را متمرکر سازید و ببینید چگونه می خاید ود را آرام کنید .
خوب حالا می خوایم استرس رو از ذهنمون دور کنیم و به آرامش برسیم
آرامش یابی ( مدیتِیشن )
meditationآرامش یابی ( مدیتِیشن ) عبارت است از تمرین دادن ذهن تا گفتگو های درون ذهنی را کاهش دهد و از ورای سر و صداهای بیرونی، بتوان به تعادل و آرامش درونی دست یافت .
هر چند در بسیاری از مذاهب، تمرینات آرامش یابی انجام داده می شوند، اما آرامش یابی ویژه هیچ مذهب یا فرقه ای نیست . در اواخر دهه 1960 و 1970، آرامش یابی توجه دانشمندان را به خود جلب کرد، زیرا آنها دریافتند که این عمل، باعث کند شدن سوخت و ساز بدن و آهسته شدن تنفس می شود . این روش، امروزه در کنار طب سنتی به کار برده می شود، اما برای برخوردار شدن از مزایای آن، نیازی نیست که فرد یا متخصص و ماهر باشید .
چندین شیوه مختلف برای آرامش یابی وجود دارد،اما در تمامی آنها دو اصل اساسی این است:تمرکز،هوشیاری کامل . برای تمرکز یافتن، لازم است توجه خود را بر چیزی متمرکز سازید، مانند شیئی زیبا،نَفَس خود، شعله شمع، یا یک مانترا که صورت یا کلمه یا عبارت کوتاه و ساده ای است که آن را تکرار می کنید تا صدای افکار خود را خاموش سازید.
در صورتی که روزی بیست دقیقه به تمرین آرامش یابی بپردازید، این عمل باعث انرژی گرفتن شما می شود و توان، تمرکز، سلامتی، و وضعیت کلی شما را بهبود می بخشد .
که اینجا چندتا از روش های ساده آرامش یابی رو میگم :
شمارش تنفس
این روش مستلزم شمارش دفعات بازدم است. در تمرینات بودایی، تا ده بازدم شمرده میشود، اما در سایر روشها، بازدم تا چهار بار شمرده میشود .
مانترا
به معنای تکرار یه کلمه یا جمله به دفعات زیاد است.در بعضی از مکاتب اعتقاد بر این است که باید عبارتهای ویژه ای را تکرار کرد، اما در سایر مکاتب گفته می شود که می توانید هر عبارتی که مایلید، به صدای بلند تکرار کنید. رایج ترین مانترا« اُم » است. همینطور، میتوانید اصوات « آه »،« هوم » یا ترکیبی از آنها را تکرار کنید و مهم تر اینکه می توانید مانترای خود را در هر موقعیتی تکرار کنید مثلا به هنگام راه رفتن در خیابان یا لم دادن در آب وان و ضرورتی ندارد که آن را در شرایط آرامش یابی نشسته اید تکرار کنید .
پربار شدن ذهن
بر مبنای تمرینات کهن بودایی، روش بصیرت یابی، به پربارتر شدن حالت هشیاری در شما کمک میکند . ابتدا به هنگام دم و بازدم،توجه خود را بر لبهای حفره بینی خود متمرکز کنید . سپس ذهن خود را بر «تماشای» افکار خود متمرکز سازید که همانند حباب از درون وجودتان بر می خیزند، و بدونه هیچ قضاوتی، به تماشای آنها بنشینید.
¤ سلاااااام منو روح خبیث جون نشسته بودیم گفتیم چی بنویسیم چی ننویسیم که یهویی از لای کتابا کتاب ... استرس « جیت جیل » ... خودشو انداخت وسط خودم همشو خوندم خیلی هم به دردم خورده البته در این باره سایتها و مقاله های زیادی خوندم ولی این کتاب راه حل ها و نکته های جالبی توش داره که موجب درک کردن بهتره اونه شرمنده زیادی طولانی شد خلاصه ای از مطالب کلیدیشه که تایپ کردم
تو ابن لینکها هم مطالب جالب و به درد بخوری پیدا میشه هرکی علاقه داره سر بزنه
انواع روش های مدیتیشن (meditation methods)
تمرین مراقبه (مدیتیشن) در زندگی
با مراقبه توان جسمی و ذهنی خود را افزایش دهید
¤ خدایی قالبو حال میکنین
همینیه که میخواستیم نه
(سلیقه رو دارین
)
¤آقا اون قالب که قرار بود بزاریم ۳روزه دارم بهش ور میرم نمیشه خراب میشه
¤میخواستم کامنتارو جواب بدم ولی خدایی چشام داره در میاد از بس به این قالبا ور رفتم شب میام
ژاپن و گیلاس:
۱- حدود چهارصد سال قبل در ژاپن برای پسر و دختری جوان اتفاقی رخ داد. اتفاقی که بعد ها موجب پیدایش مراسمی ویژه شد. دختر و پسری جوان که عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند بعد از سختی های بسیار و درست زمانی که به یکدیگر رسیده بودند دچار مشکلی غم انگیز شدند. پسر بنا به مقتضیات نظام حاکم در ژاپن بایستی به جنگ می رفت. بعد از رفتن پسر به نبرد، دختر هر روز به بالای تپه ای که محل قرارشان بود می رفت اما بعد از چند ماه خبری از پسر جوان نشد. دختر بر روی تپه درخت گیلاس کوچکی کاشت و هر روز به درخت نگاه می کرد. این درخت برای او سمبل عشق و علاقه بود. او امیدوار بود روزی با پسر جوان زیر درخت گیلاس بنشینند. سالها به سرعت و گاهی برخلاف میل ما می گذرند. دختر سال ها زیر درخت گیلاس می نشست و از درخت مراقبت می کرد تا اینکه مُرد و در زیر همان درخت دفن شد. امروز بعد از چهارصد سال نهال گیلاس کوچک میلیون ها شکوفه می دهد و هر سال هزاران توریست از سراسر دنیا به زیر درخت گیلاس می آیند و در سکوت به صلح و عشق می اندیشند، به دنیایی که به جای بمب های چند تنی بر روی سرشان شکوفه های گیلاس بریزد.
2- در میان اقوام و ملل کهن، همواره احترام و ارزش ویژه ای برای طبیعت وجود داشته است. این احترام چه در قالب توتم ( حیوان یا گیاه مقدس قوم) که حفظ حیات قبیله در گرو حفظ او بوده، چه در قالب آنیمیسم( زنده دانستن همه ی اشیا) فیتیشیزم( تقدس رازآمیز قائل شدن برای اشیا) و سایر صور قابل بازخوانی و تحلیل است. در بین آیین های اقوام کهن باید جایگاهی ویژه برای درختان قائل شد. درخت درواقع کهن الگوی ایستادگی و ستون عالم است و همچون کوه نماد تجلی خداوند و رابطی است میان انسان و الوهیت. از این رو داستان جک و لوبیای سحرآمیز نماد عروج به دنیای ناشناخته ایزدی است. پرستش درخت در قالب توتم یا به عنوان روحی اعلی یکی از آیین های مهم در سنت های کهن است.
۳- رولن بارت در مقدمه ی کتاب امپراتوری نشانه ها می پرسد: چرا ژاپن؟ و در پاسخ خود می گوید: زیرا از میان همه سرزمین هایی که شناخته ام، ژاپن تنها جایی است که تاثیر نشانه هایش بیشترین نزدیکی را با باورها و رویاهایم داشته است... در بین درختان ژاپنی ها از قدیم احترام و علاقه ای خاص به گیلاس داشته و دارند. اما چرا ژاپنی ها برای گیلاس احترام و ارزش خاصی قائلند. در واقع آنها مراسمی دارند به نام آیین « هانامی » که طی این مراسم در نوعی مراقبه به درخت گیلاس و شکوفه هایش می نگرند. نام شکوفه های گیلاس ساکورا است. شکوفه های گیلاس در واقع سمبل زیبایی و کوتاهی عمرند. درخت گیلاس ژاپنی درختی کوچک است و ژاپنی ها این درخت را نه بخاطر میوه اش بلکه به خاطر شکوفه اش دوست دارند.
در طی تاریخ این سرزمین همواره دست خوش جنگ و زلزله و سیل و امواج اقیانوس و توفان و آتشفشنا بوده است. در واقع چه چیز می تواند بازگو کننده ی کوتاهی و زیبایی و شکوه زندگی ژاپنی باشد بهتر از شکوفه های گیلاس... در سکوت و آرامش ژاپنی (سابی) نوعی مرگ نهفته است. مرگی که در شکوفه باران با شکوه بهاری وقتی شکوفه های گیلاس خود را در دستان باد رها می کنند به سخن می آید.ژاپنی ها همواره در پی زیبایی و شکوه هستند و به نوعی در جهت هماهنگ شدن با زندگی و طبیعت حرکت می کنند.شاید از همین جا باشد که زندگی شعر سومی می شود که ریووهو هایکوسرای فقید سروده بود: ماه و شکوفه های گیلاس اکنون می دانم در این جهان که شعر سوم کجاست...
و اما آخر ماجرا:
غول چراغ جادو به اربابش می گوید: شنیدم که می گویی چرا آرزوهایم برآورده نمی شود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که مشکل اصلی در نوع و کیفیت طلب شماست و می توان برای آن ۲ دلیل بیان کرد: یکی این که طلب از شدت و قوت کافی برخوردار نبوده است. زیرا اگر بذر طلب در اعماق دل کاشته شود، ریشه های آن مورد پذیرش ضمیر ناخودآگاه قرار گرفته و حتما روزی به بار خواهد نشست. اگر شما خواستار چیزی بودید که نتوانستید به آن دست یابید علتش این است که خواسته و آرزوی شما در دشتزار ذهنتان با اراده قوی لانه نکرده است. هنگامی که طلبی این حالت را داشته باشد مجموعه قوای عقلی و ذهنی در پرورش آن مشارکت نمی کند و با تند بادی از سرزمین درون به بیرون رانده خواهد شد.
دلیل دوم به ثمر نرسیدن خواسته ها، آرزو ها و شکست های پی در پی در مسیر زندگانی است که به طور همزمان آرزوهای زیادی را در خود پرورش می دهدو چون تعداد خواسته ها در شاخه های مختلف می باشد غالبا در دستیابی به آن ها ناکام می مانید. برای اینکه بتوانیم نیت های درونی خود را تحقق بخشیم باید آن ها را الویت بندی کنیم و بر حسب علاقه در راه رسیدن به آنها تمامی سعی و تلاش خود را به کار گیریم. طبق قانون اثر مسلط بر آرزوها، تنها آن نیازی که از همه قوی تر باشد تحقق پیدا می کند. خواسته هایی که از روی هوا و هوس زود گذر باشد برآورده نخواهد شد. زیرا به طور واقعی و عمیق در ضمیر ناخودآگاه جای نگرفته است. ارباب من ، آرزوی خویش را آنقدر تکرار کن تا در نهانخانه دل جای گیرد. آن گاه که به خیر تو باشد حتما به ثمر خواهد رسید.
دست از طلب ندارم تا کام دل برآرم یا جان دهم به جانان یا جان ز تن برآرم
پ.ن: اون مطلب اول رو چند ماه پیش از توی یه سایتی درآوردم که الان هرچی دنبال منبع گشتم پیدا نکردم. اگه پیدا کردم میذارم اینجا!!!
سلام سلام
کیف حال همگی ؟ خوش میگزره
چیه بابا به جونه موشی اومدم نتیجه نهایی رو بزارمخوب خیلی منتظر داش رضا موندیم البته الانم در حال انتظار به سر میبریم داش رضا این بچگی مارو نادیده بگیر
خوب نتیجه نهایی رو مرجان تو پست قبل تنظیم کرد الانم داد بهم که بزارمش
۱- فاصله بین هر دو پست ، سه روز ۲- اعضا در انتخاب موضوع برای پستهاشون آزادن ۳- طبق آرا ، انتخاب معاون واسه هر دوره ، کنسل شد ۴-منم زحمت بکشه و قالب وبلاگ رو با سلیقه دوستان رنگی رنگیش کنه ۵- عضو جدیدی پذیرفته نمیشه
اوفففف اینم از نتیجه ایشاا... که کسی مشکلی نداشته باشه و همه راضی باشن دیگه رای با اکثریت بود دیگه
خوب قرار بود از امروز دوره جدیدمون شروع بشه که گیلاس جون گفت نمیتونه آپ کنه امروز ، ما هم گفتیم میزاریم واسه جمعه ! اگه هم بازم نتونست ، بگه تا خودم آپ کنم ... تو این فرصت یعنی تا روز جمعه هم پیش خودتون حساب کنید ببینید کی سر جای خودش نمیتونه آپ کنه و همین الان اعلام کنه !!
یه نکته دیگه هم اینکه هرکی دید نمیتونه آپ کنه باید ۲ روز قبل از نوبتش تو کامنت دونی خطاب به « مدیر » بگه که آپ نمیکنه تا به نفر بعدی خبر بدیم و مث دوره قبل نوبتش با نوبت نفر بعدیش عوض میشه ... البته این دورمون میوفته تو امتحانات هرکی آپ نکرد حقش محفوظه به نظر من اونایی که امتحان دارن بزارن بعد امتحاناشون اونوقت میتونن آپ کنن ! نیدونم اصلا بچه برو بشین سراغ درسو زندگیت
خوب بریم سراغ قالب وبلاگ منم با رنگی رنگی کردن قالب موافقم+به قول یوسف امکانات جدید پس منتظر نظرتون میمونم بگید چه شکلی باشه طرح بدید اگه قالب قشنگی سراغ دارید بهم بدید یا یه وبی دیدید که که به نظرتون قشنگ میومد okkkkkk ؟؟!
نظر مرجان این بود که دور جدید رو با قالب نو شروع کنیم حالا هویجوری یه قالب میزارم که شماها هم پیشنهادتون رو بگین من قالب جدید رو بسازم وگرنه اگه نگید من خودم بسازم دیگه تغییرش نمیدمــــــــــا
نکته مهم : دوستان توجه کنن که موقع آپ کردن ، وقتی مطالبشونو توی یادداشت جدید نوشتن ، پایین یادداشت در قسمت موضوع بندی ، حتما اسم خودشونو انتخاب کنن !
هرکی گفت فردا چه خبره ؟؟
میدونم خیلی هاتون میدونین ولی نمیدونین خبر من چیه
فردا روز«« معلمه »»
این روز بزرگو به لیلا جون گل تبریک میگم هم از طرف خودم هم از طرف بچها
لیلا جون باعث افتخاره که ما تو جمعمون یه معلم داریم
خرموشنازی چشمت روشن عمو
یاد دوران دبستانم افتادم چقد شیرین بود
می توان در سایه آموختن گنج عشق جاودان اندوختن
اول از استاد، یاد آموختیم پس، سویدای سواد آموختیم
از پدر گر قالب تن یافتیم از معلم جان روشن یافتیم
ای معلم چون کنم توصیف تو چون خدا مشکل توان تعریف تو
ای تو کشتی نجات روح ما ای به طوفان جهالت نوح ما
یک پدر بخشنده آب و گل است یک پدر روشنگر جان و دل است
لیک اگر پرسی کدامین برترین آنکه دین آموزد و علم یقین
مرحوم استاد حسین شهریار
¤ امروز پیشاپیش تبریک گفتم چون ممکن بود فردا نتونم بیام