« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

دوشیزه پریم ...!!

 

 

لئوناردو داوینچی موقع کشیدن تابلو شام آخر دچار مشکل بزرگی شد ٬  

میبایست خوبی را در شکل عیسی و بدی را در شکل یهودا تصویر میکرد ... 

کار را نیمه تمام رها کرد تا مدل های آرمانی اش را پیدا کند . 

روزی در یک مراسم همس*رایی تصویر کامل مسیح را در چهره یکی از جوانان همس*را یافت ... 

جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتود ها و طرح هایی برداشت . 

سه سال گذشت و تابلو شام آخر تقریبا تمام شده بود اما داوینچی هنوز برای یهودا مدل مناسبی پیدا نکرده بود !! 

کاردینال مسئول کلیسا کم کم به او فشار می آورد که نقاشی دیواری را زودتر تمام کند ... 

نقاش پس از روزها جست و جو جوان شکسته و ژنده پوش و م*ستی را در جوی آبی یافت .  

به زحمت از دستیارانش خواست او را تا کلیسا بیاورند چون دیگر فرصت برای طرح برداشتن از او نداشت !! 

گدا را که درست نمیفهمید چه خبر است به کلیسا آوردند ٬ دستیاران سر پا نگه اش داشتند !! 

در همان وضع داوینچی از خطوط بی تقوایی گناه و خود پرستی که به خوبی بر آن چهره نقش بسته بود نسخه برداری کرد ... 

وقتی کارش تمام شد گدا که دیگر مس*تی از سرش پریده بود چشم هایش را باز کرد و نقاشی پیش رویش را دید و با آمیزه ای از شگفتی و اندوه گفت : 

- من این تابلو را فبلا دیده ام !! 

داوینچی شگفت زده پرسید : کی ؟!! 

- سه سال قبل پیش از اینکه همه چیزم را از دست بدهم موقعی که در یک گروه همس*رایی آواز میخواندم ٬ زندگی پر رویایی داشتم و هنرمندی از من دعوت کرد تا مدل نقاشی چهره عیسی بشوم . 

 

خوبی و بدی یک چهره دارند ٬ همه چیز به این بسته است که هر کدام کی سر راه انسان قرار بگیرند .... 

 

 

                                                                         « پائولو کوئلیو »  

 

  

 

 واقعا این نوشته رو قبول دارم ... 

کاملا همینجوره ... گاهی یک شخص رو میبینی که واقعا تائیدش میکنی ولی ممکنه چند وقت بعد دیگه اون شخصیت رو ازش نبینی !! 

 

 

 

 

  

سلاممممم .... 

کیف و حال همه بچه های خونه کوکه ...؟ 

همین جا عذر خواهی میکنم به خاطر کم اومدن و کم سر زدن به بچه ها ... دورادور جویای احوال همه هستم !!  

دیشب طی یک دعوا :دی  که موشی با من داشت به من گفت فردا باید آپ کنی !! 

منم چون دست و پام لرزید یکشنبه دارم آپ میکنم ... 

 

اگه خوب بود که خوبه دیگه ... اگه بد بود که بازم خوبه :دی 

 

  

پ.ن 1 : اگه بدونین من از کجا کانتکت شدم ... الان منو میکشن ... از انجمن :)) 

پ.ن 2 : زود باید برم ... 

 

خدافظ

 

نظرات 57 + ارسال نظر
مهربان پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:17 ب.ظ http://peade.blogfa.com/

سلام خسته نباشید به من هم سر بزنید ممنون بای

یوسف پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:12 ب.ظ

نیلو نگفته بودی بچه داری..

سارا جمعه 24 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:45 ق.ظ

میرقصم میرقصم...از هیچکی نمیترسم...



من بلاگفا دارم بنفشه.... واسه چی میخوای؟!

سارا جمعه 24 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 01:50 ق.ظ

بچه ها من الان احساس کردم کمبود محبت دارم...یکی بیاد من رو دوس داشته تاشه :((

یوسف جمعه 24 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 10:31 ق.ظ

بیا سارا در آغوش اسلام..

سلیd جمعه 24 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 02:42 ب.ظ

سلام سلام
خوبین بچه هاا ؟
چه خبر ؟؟
دلم براتون کلیتنگ شده بودددد
چه خبرررررررررررر؟؟

سارا شنبه 25 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 12:26 ق.ظ

سلی خوچکلم یه ماچ بده... :-**************


یوسف نمیام تا جونت دراد =))


همه مردن اینجا احیانن؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد