« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

تورم و گرانی بزرگترین نگرانی.......

حتما بخونید؛چون ارزش خوندنش رو داره...

اگر هم براتون تکراری  و ارزش نداره لطفا نظر ندید...!!!!!

در ادبیات سیاسی ایران بسیار معمول است که تورم را ریشه فشارهای اقتصادی به

مردم می‌دانند. بارها این عبارت را شنیده‌ایم که «مردم زیر بار تورم له شده‌اند.»

دولت‌ها هم که از حساسیت عمومی نسبت به این مقوله آگاه هستند، سعی می‌کنند که حداکثر فشار را برای کاهش تورم اعمال کنند، حتی اگر سیاست‌های ضد تورمی منجر به رکود یا بیکاری در اقتصاد شود. با مشاهده واقعیت‌های فوق یک ناظر بیرونی می‌تواند به راحتی به این نتیجه برسد که در تصور بسیاری از مسوولان و مردم ما این است که نهایت منطقی سیاست‌های کاهش تورم یعنی تورم‌های نزدیک به صفر نویدبخش دست‌یابی جامعه به رفاه بالا و رهایی مردم از مشکلات اقتصادی است. متاسفانه این تصور کاملا بی‌پایه بوده و ناشی از خلط دو مفهوم مهم «قدرت خرید» و «افزایش نسبی قیمت‌ها‌» است که مفاهیمی کاملا متفاوت ولی مرتبط به هم هستند.
ارائه تعریفی از هر کدام از دو مفهوم به روشن شدن بحث کمک می‌کند. قدرت خرید در واقع نشان گر سبدی از کالا و خدمات است که درآمد یک فرد به او اجازه خرید آن را می‌دهد. تفاوت کشورهای فقیر و غنی در واقع به تفاوت همین قدرت خریدشان مربوط است که نهایتا خود را در درآمد سرانه هر کشوری متجلی می‌کند. قدرت خرید متغیری نیست که به سادگی قابل تغییر باشد و تغییر اساسی در آن در درازمدت و به مدد سیاست‌های مناسب رشد اقتصادی صورت می‌گیرد. در مقابل تورم یا افزایش اسمی قیمت‌ها‌ یک متغیر ظاهری است که صرفا تغییر در مقدار عددی و قراردادی قیمت‌ها‌ را نشان می‌دهد و خود به خود حاوی هیچ اطلاعاتی از سطح رفاه یا قدرت خرید یک جامعه نیست.
برای روشن شدن بحث مثالی می‌زنیم. در یک مثال خیالی تصور کنید که قیمت «هر چیزی» (از جمله دستمزد) در اقتصاد ایران یک شبه «ده برابر» شود. در این مثال یک قرص نان صد ریالی را باید از فردا صبح به هزار ریال خرید. به لحاظ محاسبات تورمی چنین جامعه ای با ابرتورم بسیار شدید نهصد درصدی مواجه بوده است و ناظران از آن به عنوان یک فاجعه یاد خواهند کرد. در حالی که در واقعیت رفاه مردم جامعه هیچ تغییری نکرده است. قیمت نان ده برابر شده و در عوض حقوق افراد هم ده برابر و نهایتا قدرت خرید جامعه ثابت مانده است.
حال اگر با تعاریف فوق به وضع جامعه خودمان برگردیم می‌توانیم مساله را دقیق تر ببینیم. واقعیت این است که آن چیزی که مردم ایران را تحت فشار قرار داده است نه تورم بلکه گرانی یا به عبارت دیگر همان تعبیر عامیانه شده اصطلاح پایین بودن قدرت خرید است. مردم ایران در کشوری با درآمد سرانه دو هزار و پانصد دلار (به روایت شاخص اطلس) و هشت هزار دلار (به روش شاخص قدرت خرید) زندگی می‌کنند. چنین سطحی از درآمد سرانه به این مردم اجازه نمی‌دهد که بسیاری از کالاها را به راحتی خریداری کنند. فی‌المثل قیمت بسیاری از کالاها مثل خودرو و لوازم الکترونیکی در ایران و اروپا تقریبا یکسان است. با این حال یک شهروند اروپایی به نسبت یک شهروند ایرانی چنین کالاهایی را با سهولت بسیار بیشتری خریداری می‌کند و احساس گرانی هم نمی‌کند. چرا که درآمد ماهیانه واقعی او نزدیک به پنج برابر شهروند ایرانی است و طبیعی است که قیمت این کالاها سهم کمتری از درآمد او را تشکیل دهد. در حالی که همین وسائل برای شهروندان ایرانی «گران» هستند یعنی شهروند کشوری با درآمد سرانه کشور ما به راحتی نمی‌تواند خودرو خریداری کند. دقت کنید که اساسا تعریف درآمد سرانه چیزی غیر از این نیست. اگر ایرانیان هم می‌توانستند به همان سهولت اروپاییان از هر کالایی خریداری کنند در این صورت درآمد سرانه ما هم به همان سطح رسیده بود و در واقع کشور ما به سطح لازم توسعه یافتگی دست پیدا کرده بود. مردم ایران با مشکلات دیگری هم مواجه هستند که مساله گرانی را برایشان حادتر می‌کند. یک بررسی ساده از قیمت برخی محصولات مثل برنج، گوشت، برخی میوه ها، گروه خاصی از خودروها و خدمات موبایل و اینترنت نشان می‌دهد که قیمت این محصولات به دلار در کشورهای اروپایی گاهی از ایران ارزان‌تر است. به عبارت دیگر مردم ما با درآمد کمتر مجبورند قیمت بیشتری برای کالاهای مشابه در کشورهای خارجی بپردازند. دلیل این موضوع هم تقریبا روشن است. سیاست‌های حمایت از تولید داخل در مورد کالاهایی مثل برنج و خودرو و انحصارهای دولتی در حوزه‌هایی مثل مخابرات باعث شده تا قیمت تمام شده کالاهایی از این دست برای مردم ایران از سطح بین‌المللی بالاتر بوده و لذا قدرت خرید مردم (نام دیگر گرانی) از سطحی که می‌تواند باشد هم پایین‌تر بیاید. موضوع دیگر که احساس گرانی را برای مردم تشدید می‌کند بالاتر بودن سطح استانداردهای زندگی در ایران به نسبت کشورهایی با درآمد سرانه مشابه ما است. اگر بررسی آماری روی سطح برخورداری ایرانیان از متوسط مسکن، خودرو، مصرف انرژی، دسترسی به آب سالم، آموزش عالی و غیره صورت گیرد خواهیم دید که مردم کشور ما علاقه‌مند به زندگی با استانداردهای کشورهایی ثروتمندتر از خودمان هستند. طبیعی است که با یک درآمد سرانه مشخص نمی‌توان تمام این استانداردها را به دست آورد و لذا در جریان تلاش برای دستیابی به آنها فشار قابل توجهی به خانوارهای ایرانی وارد می‌شود که شکایت از گرانی بروز بیرونی آن است.
با توصیفات فوق مشکل مردم ایران تورم نیست. تورم هر چند تاثیراتی روی رفاه دارد ولی به
 گواهی بسیاری از اقتصاددانان این تاثیرات اندک است و باور عمومی در مورد آن تا حدی بزرگ نمایی می‌شود. مشکل مردم ایران گرانی است. همان چیزی که در ادبیات اقتصادی به آن سطح پایین درآمد سرانه می‌گوییم. کاش دولت و مجلس در ایران بخشی از انرژی را که برای کنترل یکی دو درصدی تورم صرف می‌کنند صرف افزایش یکی دو درصدی نرخ رشد اقتصادی می‌کردند. آن وقت بود که تغییرات عینی و واقعی در زندگی مردم رخ می‌داد.

معیشت و به تبع آن اقتصاد مهمترین مقوله ای است که تمامی افراد یک جامعه را درگیر خود میکند وفرد فرد افراد یک جامعه فارغ از هرگونه بحث سیاسی ،فکری ، قومیتی و... با به خطرافتادن وضعیت معیشتی و اقتصادی خود دچار نگرانی می شوند واین نگرانی آنگاه بسیار پراهمیت می شود که درآمد مردم جوابگوی هزینه های روزمره شان نباشد.

طی سالهای گذشته وبا مطالعه ای اجمالی براحتی می توان دریافت که معیشت و تهیه مایحتاج عمومی در حد گذران زندگی به اصلی ترین دغدغه مردم تبدیل شده واکثریت جامعه خسته از سیاست ، فرهنگ و حتی مشارکت در اموری که حضور و وجود افراد یک مجموعه را برای تکامل و بهتر شدن وضعیت موجود می طلبد تنها و تنها به فکر تامین حداقل ها برای خود و افراد تحت تکفلشان هستند وهدف اکثریت جامعه تنها به رتق و فتق امور اقتصادی و معیشتی شان خلاصه می شود و جالب تر اینکه طی این مدت هرچه که بیشتر تلاش می کنند کمتر به نتیجه مطلوب دست می یابند از سویی در میان مسائل مختلفی که در یک جامعه مطرح می باشد مسئله اقتصاد و معیشت عمومی مردم شاید مهمترین نقش را در شکل گیری یک جامعه ، امنیت ، دوام و ثبات آن ایفا می کند وشرایط اقتصادی یک مجموعه قطعا رابطه ای مستقیم را با حیات مداوم و یا مستعجل آن دارد به طوری که در صورت وجود ثبات اقتصادی در یک جامعه ، پایین بودن نرخ تورم ، بالا بودن شاخصه های اقتصادی و متعادل بودن قیمتهای ارزاق عمومی ، امنیت و ثبات آن جامعه تضمین بوده و نرخ بیکاری فقر و به تبع آن فساد و فحشا و جرم و ... به میزان بسیار زیادی کاهش می یابد و بالعکس در صورت عدم وجود ثبات اقتصادی ، بالا بودن نرخ تورم و به دنبال آن شیوع فقر، بیکاری و... ، ضمن بروز بیماری های روانی و افسردگی های مزمن ، فساد ، فحشا ، اعتیاد ، سرقت و ... در جامعه افزایش یافته و شاخصه های امنیت به شدت کاهش پیدا می کند که در نهایت یک بحران اجتماعی را درپی خواهد داشت و البته در این گونه مواقع گر چه بکار بردن قوه قهریه و ایجاد به نوعی حکومت نظامی به طور موقت ثباتی نسبی را به جامعه برمی گرداند اما به طور قطع این رویه نقش همان مسکن موقت را بازی نموده و در درازمدت نتایجی نامیمون را به دنبال خواهد داشت.

در دین مبین اسلام نیز در موارد متعدد و به بهانه های مختلف توصیه های زیادی در مورد رعایت حقوق شهروندان جامعه ، برقراری عدالت و مساوات در میان مردم ، رسیدگی به وضع معیشتی آحاد جامعه و برقراری نعمت امنیت که همه و همه همچون زنجیره ای انفکاک ناپذیر رابطه مستقیمی با هم دارند شده است و همواره بزرگان دین و ائمه اطهار برلزوم رعایت این موارد در سطح جامعه تاکید ورزیده اند.

با روی کار آمدن دولت نهم و بالتبع آن تغییرات گسترده ای که در سطوح مختلف مدیریتی جامعه به وقوع پیوست مسئولین جدید رویکری دیگر گونه را در اداره کشور پیش گرفتند رویکردی که در همان ابتدا از نظر بسیاری از کارشناسان کارآزموده کشور ، رویکردی تجربه شده و البته اشتباه بود به گونه ای که بسیاری از آنها با گوشزد نمودن این مسئله که دیگر زمان آزمون و خطا در مورد اداره کشور به پایان رسیده و هم اکنون باید با درس گرفتن از گذشته و به کار بردن تجارب بدست آمده در سطح ملی و بین المللی به اداره امور پرداخت ، عاقبت در پیش گرفتن این رویه را نامیمون و اشتباه قلمداد نمودند و در نتیجه همان طور که پیش بینی می شد امروزه وضعیت اقتصادی جامعه از شاخصه های خوب و راضی کننده ای برخوردار نیست.

بخش خصوصی دچار بحران شده و بسیاری از بنگاههای اقتصادی این بخش با خطر ورشکستگی روبرو شده اند و بالتبع آن در همین راستا به جای تولید، اشتغال و به کارگیری قشر بیکار جامعه بسیاری از این موسسات به تعدیل نیرو پرداخته و تعداد جدیدی را به بیکاران جامعه اضافه کرده اند ، در بخش دولتی نیز وضعیت چیزی به همین منوال است و کشور در رکود اقتصادی وحشتناکی به سر می برد ،ذخایر ارزی صندوق ذخیره کشور صرف وارداتی شده است که به جای تعدیل بازار ، نه تنها گرانی را بر آن حاکم کرده اند بلکه باعث توقف تولید داخلی گشته اند، ارزاق عمومی و مایحتاج اصلی مردم به طور سرسام آوری با افزایش قیمت روبرو بوده و جالب اینکه این افزایش قیمت نه تنها به تولید داخلی و تولید کننده داخلی کمک نکرده بلکه آنها را نیز دچار مشکل نموده است ، کشاورز و صنعت گر تولید کننده با بحران متقاضی روبرو است و بازار نیز با بحران عرضه کنندگان دست و پنجه نرم می کند ، در استانی مانند تهران که مرکز تولید انواع و اقسام مرکبات و محصولات جالیزی و کشاورزی و گندم و ... می باشد قیمت همین اقلام در بازار وحشتناک است و البته این موضوع در بخشهای دیگر از جمله صنعت و معدن و... نیز صدق می کند ، نرخ بیکاری در  به شدت افزایش یافته و جالب اینکه با این وضعیت از یک سو و با توجه به اینکه استان کرمان به عنوان قلب تپنده صنعت و معدن و کشاورزی و ذخایر خدادادی کشور مطرح است اما از لحاظ اشتغال و اشتغال زایی با بحران روبرو است و حتی در مورد جذب منابع مالی برای راه اندازی کارگاههای زودبازده کرمان کما فی السابق در رتبه های آخر قرار دارد ، قیمت مرکبات ،سیب زمینی ،پیاز و... با اینکه جزوتولیدات همین استان محسوب می شوند اما در بازار به چنان قیمتی رسیده اند که حتی قشر مرفه جامعه نیز در خرید آن دچار تردید شده است و ....

به راستی آیا مسئولین ما برای یک بار هم که شده به وضعیت اقشار کم درآمد جامعه که اتفاقا اکثریت قریب به اتفاق جامعه تهران یا استان های دیگر  را تشکیل می دهند نگاهی افکنده اند ؟

آیا با توجه به قیمت سرسام آور اقلام و مایحتاج عمومی جامعه مسئولین توقع دارند تا مردم ...

بگذریم به راستی با وضعیتی که جامعه ما اکنون با آن روبرو شده و با توجه به عدم ثبات اقتصادی موجود و ورشکستگی بخش خصوصی ، رکود اقتصادی جاری ، بالا رفتن نرخ بیکاری ، گرانی سرسام آور و بحرانی شدن وضعیت معیشتی اکثریت اقشار جامعه چه انتظاری از بازخورد و نتیجه آن داریم! آیا این حق را به جامعه می دهیم که به سمت فساد و تباهی و فحشا رهنمون گردد ؟ آیا به همین دلایل نیست که سن فساد در میان جوانان به شدت پایین آمده است؟ آیا اگر به این جمله اعتقاد داشته باشیم که ((فقر ریشه و مادر تمام فسادهاست)) . نباید به بخشی از عوام جامعه این حق را بدهیم که با قاچاق مواد مخدر و ... به تامین معیشت خود بپردازند ! آیا به دلیل همین مشکلات اقتصادی نیست که تعدادی از زنان این جامعه که باید الگوی زنان جهان باشند ، مجبور به خودفروشی و یا فرار به کشورهای حاشیه خلیج فارس می شوند ؟ آیا به خاطر همین مسائل نیست که دزدی ،اعتیاد ، نزاع های خیابانی و انواع و اقسام جرائم در جامعه جاری شده است ؟ که در نهایت به امنیت اجتماعی جامعه صدمه خواهد زد . و دهها و دهها مورد و مسئله دیگر ....

آقایان مسئولین امیدواریم که ما را محکوم به سیاه نمایی نکنید چرا که واقعیت جامعه همین است، هم اکنون گرانی به بزرگترین نگرانی جامعه تبدیل شده است و بسیاری از مردم جامعه از این بابت جان به لب شده اند وبسیاری از آنها حتی برای تهیه قوت لا یموت خود دچار بحران هستند و وضعیت جامعه به سمتی پیش می رود که بسیاری از ارزشهای والای اسلامی و انسانی به فراموشی سپرده شده اند و به جای آن دزدی و کلاهبرداری و اختلاس و رانت خواری و پارتی بازی و رشوه و ... رایج شده و متاسفانه این موارد چنان علنی و آشکار شده اند که گویی به صورت یک عرف در جامعه قلمداد می گردند.

آیا واقعا وقت آن نرسیده است تا مسئولین عزیز کشور در سطح کلان و مسئولین کشور که داعیه غنی ترین  کشور را هم دارد هر چه سریعتر و زودتر از آنکه زنگهای خطر به صدا در آیند فکری اساسی و شایسته را در این مورد بنمایند ؟ آیا بهتر نیست دوستان عزیز به جای ارتباط دادن مسائل اقتصادی و مشکلات در پی آن به مسائل سیاسی و جناحی در اندیشه راه حل اساسی برای خارج کردن کشور از این بحران باشند؟

ما نیز به نوبه خود امیدواریم تا این عزیزان با در نظر گرفتن شرایط و با مطالعه وضعیت موجود اقدامی عاجل را به انجام برسانند و البته مطبوعات نیز در کنار مسئولین ، آنها را در رسیدن به این مقصود به هر طریق ممکن یاری خواهند نمود.

                      ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

پ/ن:از بابت طولانی شدن پست عذر خواهی میکنم؛این معضلات جدیس؛ کمی جدی

به مسئله نگاه کنیم تا ما نسل جوان شاید تونستیم راه کار هایی را ارائه بدیم...

پ/ن:این نوشته قسمتی از مقاله ی که من در جشواره ی خوارزمی در مبحث گرانی

و تورم نوشته بودم(اقتصاد..)؛خوشحال میشم که شما دوستان هم این نوشته رو

بخونید؛در مملکت ما حرف حق زدن چیزی جز.....نداره.کی گوش میکنه؟؟؟حقیقت

 تلخه..همیشه..

پ/ن:ببخشید که من آپ کردم چون نیلوفر و که میدونم نمیتونه؛سروناز جونم که نیست

فعلا گفتم من آپ کنم ؛چون این روزها واقعا  گرفتارم؛همین امشب وقت داشتم...

دوستون دارم......

پاینده و سرفراز باشید و به امید کشوری آباد....

 

نظرات 73 + ارسال نظر
یوسف به شهرزاد پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:09 ب.ظ

شهرزادی تا الان ۱۷۱ بازدید کننده داشته پستت..بهت تبریک می گم!!

وایییی
مرسی یوسفییییی
از تو باید ممنون باشم عزیزم.....

مهدی بیاتفر جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:33 ق.ظ http://taze-be-tazr1.blogfa.com

با سلام خدمت مدیر محترم وبلاگ یک سوال داشتم ایا غیر از سایت تودی لینک که به وبلاگها هم لینک میدهد و وبلاگها در ان مطالب خودشان را مینویسند سایت دیگری هم به این شیوه است تا ما به ان لینک دهیم با تشکر از شما

مرجان به عمه حیتای جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:29 ب.ظ

عمه ژون شنبه نوبت توئه که آپ کنی ..

حالا تاریک بودی ، روشن شدی ؟

عمه خوفی خوشی سلامتی ؟ اون امین کله گنده رو زود تند سریع پیداش کن که از وقتی دائی شده بی جنبه شده ((=

قلبونت

مرجان به موشو جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:30 ب.ظ

زهر مار مدیر بی تربیت ! نمیای نمیای وقتی هم میای میگی مرجان مرده ؟

دمبتو میکنم بی تربیت ((=

وایساااااااااااااااا

مرجان به سلی و سارا جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:32 ب.ظ

بدویین بیایین بپرین بغل آبجی گندهه که پیتزا خریدم براتون


موشی برو اونور ! مگه تو رو صدا زدم

مرجان به مهدی بیاتفر جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:01 ب.ظ

سلام دوست عزیز
خوش اومدی به این وبلاگ

غیر از تودی لینک ، یه سایت دیگری به آدرس : www.balatarin.com هست که میتونی هر لینکی رو دست داری اونجا ثبت کنی

قربانت

مونا جمعه 31 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:17 ب.ظ

مرجانی منم پیتزا موخوام!

یالا یالا!

حیتا به مدیران شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:50 ب.ظ

با عرض شرمندگی
قبلا گفتم که ما سیستم خونمون مشکل داره.از سر کار کامنت میذارم
اگه اجازه بدید یکی دیگه آپ کنه،بعدش من!
من تا ۴شنبه آپ میکنم.خوبه؟!

کی باید آپ کنه ؟؟؟؟آیا؟؟
یوسف؟؟؟

حیتا به شهرزادی شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 ب.ظ

عزیزم!واقعا منو ببخش که نتونستم پستتو بخونم و نظر دقیقی بذارم.اما همین قدر میدونم که به *شایعترین*مشکل مردم امروز پرداختی.ممنونم

خواهش میشه حیتا جون؛مسئله ای نیست..
خواهش میشه..
منم از شما ممنونم که لااقل صادقی و میگی که نخوندم....

حیتا به مرجانی شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:54 ب.ظ

شکر خدا.با امتحانات الهی دست و پنجه نرم میکنیم
توجرا مدام امینو از من میخوای؟!
من از ایشون بی اطلاعم.فقط طبق آخرین پستش گویا کمی بهم ریخته است.دلیلشو درست نمیدونم

فرزاد شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:23 ب.ظ http://petti.blogsky.com

آپ کردم

مرجان به سارا و یوسف شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:33 ب.ظ

سارا :

از بین همه بچه ها یکی تو توی نوبتی که بعد از همه آپ کنی ، یکی از امروز عمه حیتا رفته توی نوبت ! یه عده از بچه هایی هم که توی این دوره اصلا آپ نکردن ، یا دانشگاه دارن یا رفتن خارج یا غیب هستن و یا حسابی مشغول زندگی و خلاصه در دسترس نیستن ! (به ترتیب : سروناز ، عادل ، رضا مشتاق ، نیلوفر) با این حساب این دوره هم کم کم رو به پایانه !
عمه حیتا امروز قرار بود آپ کنه ولی سیستمش مشکل داره میگه یکی دیگه آپ کنه بعدش من آپ میکنم !
حالا اگه آمادگی داری امروز تو آپ کن ! اگه هم نمیتونی ، به یوسف بگو آپ کنه با یوسف در تماس باش
--------------------
یوسف :

در جریان باش که اگه سارا نتونست امروز آپ کنه ، تو باید امروز به جای سارا آپ کنی
با سارا در تماس باش حتما

-----------

مرجان به عمه حیتایی شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:34 ب.ظ

گیگیلی گفت شاید امین توی جیب عمه باشه مثل لپ لپ که از توی جیب مامان بزرگا میاد بیرون

الفراررررررررررر

مرجان به سارا و یوسف شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:39 ب.ظ

اگه یکی از شما دوتا که قرار شد امشب آپ کنه نتونستین وبلاگو آپ کنین ، فردا هم مهلت دارین که پستتونو آماده کنین

در هر صورت تا شب خبرشو توی کامنتدونی اعلام کنین

حیتا به مرجانی شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:50 ب.ظ

حالا من مامان بزرگم ناقلااااااا
حالا که اینطوره منم یه قورباغه میندازم تو یقه گیگیلی تا جزت در بیاد!

مرجان به عمه حیتایی شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:52 ب.ظ

یوسف به همه شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:50 ب.ظ

بچه ها تو محله ما کابل برگردون تلفنه..تا ۳روز تلفن نداریم!! =)) الانم اومدم به اونایی که نگران می شن خبر بدم! :دی الان تو کافی نت هستم.. مسنجر هم باز نمی کنم.. خلاصه آگاه باشید اگه نیستم دلیلش اینه

سلی شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:52 ب.ظ

پس چرا کسی آپ نمیکنه؟

سلی به یوسسسسسف شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:54 ب.ظ

وای ما داریم از نگرانی میمیریم !
زود بیا دیگه

وای بچه ها یعنی یوسف کجاس؟

مرجان به همه شنبه 1 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:10 ب.ظ

خب یوسف که تا سه روز دیگه نت نمیاد ! خود عمه حیتایی هم گفته ۳ روز دیگه آپ میکنه ! پس تا ۴شنبه منتظر خود عمه حیتایی میمونیم که آپ کنه

اگه امشب یا فردا کسی مطلب آماده داره ، وبلاگ رو آپ کنه تا روز ۴شنبه که حیتایی خودش آپ کنه

قربونه همتون

یوسف به همه یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:33 ب.ظ

سلام سلام
درست شد..مهندسین مخابرات گویی پرکار شدن!!ووامروز که از خواب پاشدم در کمال ناباوری دیدم تو گوشی صدای بوق میاد..یهو به طرف انترنت حمله ور شدم..

+باز یوسف اومد!!

راستی سارا فک نمی کنم بیاد..اگه حیتا هم که نمیاد من خودم آپ می کنم که باز ۴شنبه یکی دیگه آپ کنه!!

گیلاس یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:20 ب.ظ

سلام بشه ها
میبینم که آپ نکرده هیچ کس!!
من احتمالا ۳ ماه نیستم
در حال حاضر خونه مونو جم کردیم. بنایی و اینا داریم. تا اطلاع ثانوی در به دریم! هر وقت دستم به نت برسه میام سراغتون ولی نیتونم خب
دل هیش کی که برام تنگ نیمیشه
ولی گفتم که نگین جا زدم
نوبت من کیه؟؟؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:41 ق.ظ

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=15012
گویا سرقت مطالب انجام شده اما به تاریخ نگارشها دقت کنیم.

جشنواره خوارزمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد