سکانس یک:
تو خیابون دارم را میرم ..هندزفری تو گوشمه..آهنگ رپ که میخونه انگار می رم فضا..نیستم انگار..رو اعصابم را میره...عصبی ام میکنه...انگار بهم میگه فریاد بزن...ولی دوس دارم هی گوش بدم لامصبو..پیرزن بیچاره نگام میکنه..گوشه ی خیابون با یه چادر نخی گل گلی وایساده..سردشه..استخوناش که می لرزه رو می فهمم..نگاش می کنم بی تفاوت...با اشاره بهم میگه برم جلو...اعصابم خرده..میگم این پیرزنه چی کار داره؟لباشو می بینم که داره حرکت میکنه..یعنی داره حرف میزنه...دلم نمیخواد آهنگمو قطع کنم...راهمو میکشمو میرم...وقتی رفتم جلوتر..برمیگردم نگاش می کنم..یه خانم میانسال زیر بغلشو گرفته داره می برتش اونور خیابون....
سکانس دو:
دو روز پیش از بابا پول گرفتم برا مانتو...حالا چکمه میخوام..من میخوام..!!چرا؟آخه همه دارن.!دوستام دارن..!من نداشته باشم که نمی شه...آخه مده..!بابام میگه..دخترم الان ندارم..باشه واسه سر ماه..ولی من زیر بار نمی رم...داد میزنم..(هیچ کی برا من ارزش قائل نیس..)قهر میکنم..میرم تو اتاقم..درو می بندم..واسه ناهار صدام میزنن..ولی عمرا..من الان قهرم..!!یکی درو میزنه..هیچ جوابی نمی دم..بابام یواش درو باز میکنه...داد میزنم..(اینجا اتاق منه..باید اجازه بگیری بعد بیای تو..)پتو رو محکم می کشم رو سرم...بابام انگار شرمنده اس..دوباره یواش درو باز میکنه و میره بیرون..!صبح که از خواب پا میشم..چشام میخوره به پولی که رو میزمه...انگار جواب داده..!!!!
سکانس سه:
امشب شام مهمون داریم...بازم مثه همیشه غر میزنم که باید به من میگفتین..به بهونه ی درس اصن از اتاقم بیرون نمی آم..درس(!؟)نشستم رو کامی پای اینترنت.....مامان صدا میزنه عزیزم بیا پایین...با اکراه لباسامو عوض میکنم..میرم پایین..!!همه با تعجب نگام میکنن..سلام میکنم و میگم که ببخشید درسه دیگه..!بحثه همه میشه که آره !باید درس بخونی دیگه..موفق باشی..!
سکانی چهار:
مامان بزرگم می یاد تو اتاقم..با اینکه اصن خوشم نمی آد کسی بیاد تو اتاقم ولی چون قبلا مامان تو این مورد ازم خواهش کرده بود که آّبروشو نبرم..!چیزی نمی گم..!مامان بزرگم میگه.(.دخترم یه جانمازو و قرآن بده برات نماز بخونم اینجا تا تو درسات موفق بشی..)میگم باشه و میرم بیرون که جانمازوبیارم...میرم تو آشپز خونه و یه غر به مامان میزنم..مامان لباشو با دندوناش گاز میگیره و میگه (زشته!)منم بلند میگم (اه)جانمازو میگرمو میرم تو اتاقم ولی مامان بزرگو میبینم که اومده بیرون از اتاق..با تعجب نگاش میکنم..میگه:آخه دختر با این همه عکس دختر و پسری که زدی تو اتاقت نماز خوندن کراهت داره..چشام گرد میشه و یادم می افته که چقد پول بابت اون همه پوسترای هنرپیشه ی زن و مرد خارجی دادم..!شایدم تو دلم گفته باشم بهتر.!!!!!!!!!!!!!
سکانس پنج:
یه بازی خریدم خفن..نصبش کردم رو کام..کارم شده هر روز بازی کردن..کشتن آدماا..خون دیدن...و احساس بزرگی کردن..معتاد شدم به بازی...اگه روزی یه ساعت بازی نکنم احساس میکنم یه چیزی کمه...داشتم بازی می کردم دیروز...رسیده بودم به قسمت حساسش...تفنگ گرفته بودم تو دستم..هی می زدم هی می زدم...و این آدما بودن که زیر پام می مردن و جون میدادن و خونشون مثه فواره میزد بالا...هر کدومو که میکشتم بیشتر تحریک می شدم واسه بعدی....محو بازی بودم...سرم نزدیک کام بود..با هر عکس العمل آدم توی بازی منم تکون می خوردم...یهو آبجی ام صدام کرد..جواب نمی دادم..یهو اومد زد پشت کتفم...سوختم..مردم ..پاشدم ومحکم زدم در گوش خواهرم..هاج و واج مونده بود.....نمی دونم ..نمی دونم دست خودم نبود..!!
کاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااات!!:من هیچی نیستم...امروزی بودنم بخوره تو این سرم..!
پی نوشت.:خوشحالم که عضو این وب گروهی ام...و خوشحالترم از دوستی با تو...!(کدوم ورو نیگا میکنی؟خودتو میگم که زل زدی به مانیتور...!؟)
معرفی نوشت:سلی..17 سا لمه..البته 17 سال و 9ماهمه..کنکور دارم اونم از نوع انسانی اش...سال بعد یکی از همین دانشجو ها میشم!!دنیای مجازی و دوس دارم..یعنی همیتن اونترنتو..!خیلی بهش وابسته ام..دوستای خیلی خوبی هم دارم..!یکی عمو جونمه ..یکی هم مرجان..(مرجان و واسه این گفتم که دلش نشکنه..بقیه اگه انتظار دارین اسمتونو بگم..باید بگم حوصله ندارم هزار تا اسم ردیف کنم .ببخشید.)ازاینجا به همتون میگم که دوستون دارم..(بسه تونه دیگه)از خطه ی سرسبز مازندرانم..خلاصه اینکه دختر خوبیم..
.همین کافیه...!:دی هر چی خواستی بدونی بپرس!!؟؟شاید جواب دادم..!!!
دل نوشت:قلبم ز غارت تاراج دلبران دیگر دلی نمانده که ماوا دهم تورا...جانا تو خوب روی سرتاپا دلی....بگذار که جای دلم جا دهم تورا...
عاشق و همیشه سبز باشین
پوست از کله ات میکنم :دی
تیر غیب هم خودت بخ..........
الفرارررررررررررررررررررررررر
یوسف منو بشون رو ترک موتورت هرچی میتونی تند برو منو نجات بده (((=
خوبه گفتم دخترا !!!!!!
شما چرا میخونین هان ؟ با شما هستما ؟ هووووووووی :دی با شمام یعنی با یوسف و موشیورضا و فرزاد و روزبه و امین (((=
دخملا ! یه محلول آرایشیه توپپپپ بهم معرفی کنین ساویز ماویز و ایروونی میروونی نمیخواما ! عربی مربی هم نباشه !
مثل کرم نباشه ها ! یعنی چرب نباشه ! گفتم که محلول !
زود تند سریع منتظرم ..
موشی من بلد نیستم آهنگ رو وبلاگ بذارم :(
سارا این پسره اصن قشنگ نیس(همون اوق تو)حالا تو بگو کدومشون قشنگن..؟:دی
مرجان تو مدیری..!!مگه میشه توزو از خوه ات بیرون کنم..؟؟شوخیدم باهات..
ببیناااا...تا یه چیز میشه عمورو میکشی وسط...من ایندفه بی گناه بودم:دی:دی..
بعدا میزارم الان حوصله ندارم اصلا
مرجا مُرو خوبه ؟ مگه محلول آرایشی نمیخواستی =)) امتحان کن چشمک
یوسف جون خوب معلومه واسه رقص چی خوبه دیگه
واردی نمیخواد
میگم یوسف مرجان میخواد عروس شه احتمالا ؟
یعنی عروسی ؟
اق صمد کم نداشتیم که اونم داریم
مرجان واست خواستگار اومده :))))))
مرجان منو نزن برو آق صمدو بزن
من که خواستگاری نکردم
اون خواستگار کرده !! :))))
سلام مونا..خوبی مونا؟:دی
اگه هیچ کدوم از سکانسا نیستی پس دخمل خوبی هستی....مثه ماها دختر بدی نیستی..۱آفرین..داداشت کو؟؟امین بود درستته؟:دی بیاد بهت جایزه بده:دی...آُفریـــــــــــــــــــــن..:دی
قاااان قااااااااااااااااااان یوسف با تک چرخ وارد می شود.. =)) مرجان بپر بالا می خوام همه رو بی برو برگرد زیر کنیم.. =))
به خدا که خیلی فضولو شیطونی ((=
نگین جون یه رقص میله ای لطفا!! :دی
آره مرجان قراره با توماس عروسی کنن..این آقاهه هم عکس توماسه..! :دی
من یه محلولی سراغ دارم که خیلی معجزه می کنه و واسه پوست هم خوبه!!..هی هی هی هی!! =)) =)) اما نمی گم چون زشته!! =)) آی ننه قلبم!! =))
آهای بلا ! من دوست دارم با موتورت پرش کنیا :دی
اسمه محلوله چیه یوسف میکشمتا ؟ آخه محلول صورته چی هست که اسمش زشته ((=
توماسه بیچاره (((((((=
مونایی ! من با اون ایمیلی که تو یاهو داری ادت کردم :)
در خدمتم ته تغاریه منو گیگیلی :-*
مرجانی این مونا داره گولمالیت میکنه ته تغاری منم این اندازه جده من سن داره =))
سلام سلی خوبی سلی؟!!
سلی جون چرا تو دختر بدی هستی؟
تو دختر خیلی خیلی خوبی هم هستی!!
من از بچگی تو خط این چیزی نبودم.
البته چرا! اولا که کامپیوتر گرفته بودیم .پلنگ صورتی و باربی بازی می کردم! ولی خشن اصلا!!!
دخمل خوف امیدوارم برای کنکور هم ( البته با هر سنی!) موفق باشی!
راستی داداش امین رفته مسارفت .وبشم سپرده به من.خدا رحم کنه بهتون که باید بیاین دیگه نوشته های زاغارت، ضاقارت، و ... منو بخونید و دم نزنید!!!
چی میگه مرجان؟ آهان غشمولک!
مرجانی بدو بیا به من بگو چیکار کنم؟
مرجان جون حالا من چی کاره بیدم؟؟؟
به وبلاگ «خونه ما» خوش اومدی عزیز
من و همه دوستان در خدمتیم :)
یهنی اینکه اگه راهنمایی چیزی میخوای من در خدمتم توی یاهو :)
باز یهههههههنی بیا توی یاهو مسنجر :دی
همتون غش کردین از خواب به سلامتی ؟ :دی
بهتره تا قبل از عید ، نوبته همه بشه که یه بار این وبلاگو آپ کنن ! پس بهتر نیست روزی یه بار آپ کنید ؟
۱۳ نفر دیگه باقی موندن .. اگه از فردا روزی یه بار آپ بشه ، ۲۱ اسفند که بیاد همه آپ کردن اونوخ ۲۲ اسفند موشی زحمت بکشه باز پست نظر خواهی بذاره که دور بعدی رو چطور کنیم و بدونیم کیا توی تعطیلات عید هستن یا نیستن و هم اینکه قرعه کشی کنیم ببینیم سهم کی میشه به مناسبت عید نوروز ، پست ویژه بذاره :)
موافقین ؟
به به!
چیگد ایستیگبال شدم!
روحم در بدنم نمیجنجه!!
چه فامیله خوبی گسمتم شده! همش بی خاطره نذر های ننه بوده!!!
مرجان خانوم جان حالتون که خوب است؟؟!!! به مرحمت شوما ما امروز توی گاوداریمون دو سه تا زایمان مووفگ( موفق) داشتیم! خیلی گدمتون پر بچه بوده!!
وییییییییییییییییییییژ
صدای ماشینم بود!
با سرعت رد شدم!!
دل همه بسووووووووووووووووووووووووزه!!!
هیچ کدومتونو سوار نمیکنم!!!
مرجاااان رفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مرجان تو که رفتی باید اتاقتو بدی به من!!!! یادت نره!!! قول داده بودی! اگه بدی به کس دیگه همه اون چیزایی که گفتی به هیچ کس نگم میگم!
میگم که از چند سال پیش تا حالا فقط آقا صمد رو میخواستی!!!
بقیش رو هم میرم به ننه میگم!!!
به به!
جیلاس خانوم هم که آبجی زنه ما هستن!
حاچ خانوم مرجان جان شوما این همه خواهر برادر رو کوجاتون جا میدادین؟؟!!!
خدا نکرده یه وقت نخوای اینا رو دعوت کنین خونه بختمون! بخت برجشته میشیما!
این آقا صمد گیر داده به سمت چپمون!! =)) آی فلبم!!
آره ملجان..همه آپ مشترک کنیم..هر چند این جا جنگله..۳سال طول می کشه که به تفاهم برسیم..بذار واسه عید ۹۰!! =))
حالا هر کی یه تیکه پست بده با هم آپ مشترکی کنیم..هزینه اشتراکی هم بدین به من!!
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ
پپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپخ
وییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییز
ما نیییییییییییییییییییییییز
موافقتمان را با بانوی جوان
مرجان گیگیلی منش اصغر سیرت صمد گلاب اعلام میکنییییییییییم
ینی الان باور کنم که از ذیشب تا حالا هیشکی نیست؟ :| چتون شده شماها؟!
این داداشا و آإجیا و مامانا و باباهای این خونه کجا رفتند؟!
کهنه شده اینجا یا نو اومده به بازار یا آلزایمر شیوع پیدا کرده؟!
دراکولا.....بیا بریم خون اینا رو بدم تو بخوری تا یاد نگیرن قایم شن :دی
سلام بچه ها
من توی نیمکت آپ کردم
تشریف بیارید!!!
بای بای
سلی...الان یادم اومد که بگم خیلی خیلی خیلی.....=))
منظورم همون جیگره وااااااااااااا!
ها هاها لالا لا
هاها ها لالا لا
سلام ها لالا لااا
لال لال لالا لالا لاااااااااااااااا
این آهنگو داداش یوسیم اونروز پشت موبش داشت واسه کسی می خوند(خنده با چشمک)
منم یاد گرفتم
اما آبجی مرجان می گه تو علوسیه منم واسه صمد جونم می خونیییی
ههه هه
خیلی بدین هیچکس به فکر من نیستتتتتت
منم می خوام مثل مرجان خانم باشم!!!
عمه سارا سلی نیلوووووووو نگین جیلاس مرجان یوسی جون عمو موشی مونااااااااا داداش رضا توتی کشمولو سروییییییییینازمممم سلام شوب به خیررررررررر دراکولا جون روزبه سلاممم
سلام بروی ماهت خرموشک ناز نازی =))
این یوسی خیلی جواته...تو چیزی ازش یاد نگیر عسیسم
سلام بر جمیعاً جمیعا
بابا جون من کته کله های عسیسسسسسسسسسسس - دور از جون داداچ رضا- اون بحث تخصصی ِ یه بیوگرافی اول یا اخر هر پست رو برای چی نبشتیم؟
ها؟ ها؟ ها؟
خیلی خنگید برید بخونید مهلوم میشه دیگه ننه آمنه منم یا سارااااااا
ساااااااااااااااااااراااااااااا :(( از نوع عر و عرش
بروبکس دلم براتون تنگولیده اما ولی و مامان و بابا و ننه و .... چون دستم خیلی بندینده نمیتونم تند تند بیام
یه نموره خلوت تر شدم میام پیشتون
بوووووووووووووووووووووووووووووس
دوستون دارم
شما تند تند بیاید پیشم
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خانوما آقایون من توی نیمکت آپ نمودم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بدویید بیاین!!!
راستی مگه نشنیدین مرجان چی گفت؟
گفت تند تند آپ کنید!
نگین جونم بدو بآپ
میگم خنگه ((= نگفتم آپ مشترک کنیم که :دی میگم به جای ۲ روز در میون آپ کردن ، روزانه آپ بشه :) یهنی هر روز یک نفر آپ کنه ... افتاد ؟ غشمولک
الفرارررررررررررررررررررررررر
زود باش ماشینتو از جلو در بردار وگرنه با نوک بوتم همچی میزنم تو درش که حسابی ورقلمبیده بشه ((=
برو گمشو از زیر پنجره خونه امون برو اونور وگرنه یه سطل آب جوش میریزم رو سرت ؟
نمیری ؟
پس بگیر
شششششششششششششششاراراپپپپپپپپپپپ
الفرارررررررررررررررررررررررررر
مرجاااان برو اونور! میام با ماشین زیر میگیرمتااااا
صممممممممد!! بیا مرجااان کارت داره!
((((( دووو دووودووودووووووو ))))) از این زنگای چفات روی موتوره..مرجان خودتو بگیر می خوام یک تک چرخ تکزازی بزنم..اون لباس چرمیاتو پوشیدی؟؟..من اون قلاده رو بستم با یه عالمه گوشواره او گوشام و دماقم..هوووووی برین کنار...بووووووووووووووووووووووووووم مرجان رو پشت بومیم..سفت بگیر داریم تیک آف می ریم.. =))
گیلاس با ژیان قرمز گل گلیش رد شد.. =))
بچه ها ماشیناتونو بردارید بریم کمپ جنگل یه هفته ای عشق و صفا..به مامی پاپی هاتونم هیچ نگین..خانوم موعلم داریم می ریم اردو به آموزش پرورش چیزی نگو..مختلطه..شبا تو چادر می خوابیم تو جنگل..فقط با خودتون تبر و آلات دفاع بیارید!!..مرجان تو هم با بنز صورتی بدون سقفت بیا..من میام تو ماشن تو..چون اون جا با موتور سخته..اینای دیگه هم پیکان جوان بیان!! =)) داش امین و داش رضا از دو روز رفتن جنگل جا مهیا کردن تا ما بیاییم..سارا حالا کی چفاته...ویییییییییییییییز..آخ آب لب خیابون ریخت رو لباس عید سارا..از این لباس عروسا پوشیده که دخمل بچه های چفات می پوشن!! =)) خرموشناز هم بیا می خوام برات تایتانیک بخونم آی سی یو =)) وای چه چفات..بفیه کوجان؟؟..حتما رفتن بلیط واسه جزلیر آنتالیا و هاوایی بخرن!! =))
ننه آمنه سرت خلوت تر شد مارو یادت نره..آخ خدا خیرت بده بنفشه جون :((
آخه چقد دیگه آپ(هوا!!) کنیم... =))
الفراااااااااااااااررررررررر =))