« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

هدف...

اون دورا،وقتی هنوز نمیدونستم زندگی یعنی چی؟وقتی هنوز نمیدونستم به این سن که رسیدم می خوام چیکار کنم؟وقتی که هنوز نمیدونستم... 

همه ی زندگیم خلاصه میشد به گذران وقت...وقتی درس می خوندم فقط چون باید می خوندم،میخوندم...وقتی رفتم سرکار فقط چون پول می خواستم رفتم... 

به جرات میگم معنای واقعی هدف تو روزمرگیه ما آدما گم شده...تنها ۳ تا ۵ ٪مردم معنیه هدف رو میدونن و واسش تلاش میکنن... 

برای رسیدن به چیزایی که دوست داری لازم نیست انسان خاصی باشی،فقط باید خواسته ی خاص داشته باشی...وقتی این جمله رو شنیدم خیلی فکر کردم...گفتم یعنی چی برای رسیدن به خواسته هات نمی خواد آدم خاص باشی و باید خواسته ی خاص داشته باشی؟...یعنی اینکه تو باید چیزی داشته باشی که هم جلو چشاتو بگیره،هم جلو گوشاتو بگیره،باور کن هم جلو نفستو بگیره...نفس کشیدن برات سخت بشه...خوابیدن و آروم و قرار نداشته باشی...هی اینور بشی،هی اونور بشی...به خودت بگی نکنه بهش نرسم؟اگه برسم چی میشه؟...دیوونه هدفت بشی...روانیه هدفت بشی...اگه تونستی توی هر کاری روانی و دیوونه اون کار بشی ،بُردی... 

من اینو فهمیدم...به خدا هدف هیچ کدوممون خونه خریدن و ماشین داشتن و دکتر و مهندس شدن نیست...هممون دنبال آرامشیم...تمام نیازامون وسیله ست و من یقین دارم اگر هر کدوممون به تَهِ تَهِ خواسته هامون نگاه کنیم،می خوایم لبخند با آرامش خانواده هامون رو ببینیم... 

من هدف گم کرده بودم،اما الان تازه میفهمم برای چی زنده ام... 

به نظر من یه هدفی تو داری که تو داری سمتش میدویی و عزراییلم داره میدوئه...هر کی تو این ماراتن ببره،برنده ست...دست بجنبونید بچه ها،حریف قَدَره!!! 

 

پی نوشت:ازتون می خوام راجع به هدف برام بنویسین...و در ضمن،من بعضی از بچه های قدیمو نمیبینم و بعضیارو نمیشناسم...به خاطر مدت طولانی دور بودنم...دلم می خواد بهم بگین چرا بچه ها کم شدن...لطفا همه بنویسن و اگه میشه تو کامنتاتون یه بار دیگه خودتونو واسه یه آدم آلزایمری معرفی کنین...مرسی

نظرات 64 + ارسال نظر
یوسف یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:12 ب.ظ

هدف یعنی هر کاری که بهت انگیزه بده..هر چیزی که بهت امید بودن بده..چه عشق ورزیدن..چه درس خوندن و چه پفک خوردن!!..همین!

به نظر من هدف یعنی همین و دیگه حال ندارم بنویسم..پست قلمبه سلمبه تر از این نبود؟..مثلا ساختن خانه عفاف خودش هدف بزرگیه..!

نیلوفر به یوسف دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:01 ق.ظ

اونم به جاش...کارش با یه پست و دو پست تموم نمیشه...پستها لازم داره برای توجیه جوانان ملت!!!

حیتا دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:12 ب.ظ

سلام به همه بخصوص نیلووووو
اومدم بگم من تا کمتر از چند ساعت دیگه عازم سرزمین کربلام.
واسم دعا کنید . دعاگوتون هستم

مونا دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:13 ب.ظ

سلام عمه جونم
الهی قربونت برم من ..
اول ازت میخوام که سالم برگردی
و دوم جای ما رو هم خالی کنی عمه .. همین ..
به سلامت
مواظب خودت باشیااا
تا دوباره ..

مونا دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:24 ب.ظ

ببخشید نیلوفر جان چون عمه میخواست بره جواب اونو زودتر دادم ..
اول اینکه مغز و دست و انگشتت درد نکنه ننه که بعد عمری پست گذاشتی . اینطوری ما هم آرزو به دل نمیمیریم !
اما راجع به پستت
منم کاملا باهات موافقم چون احساس میکنم که ما آدما برای چیزایی میدویم که هیچ ارزشی برامون ندارن ! در واقع فقط می دویم ! تازه اگه به هدفه نگاه کنیم دلسرد میشیم و میگیم : حالا اخرش که چی ؟! گیریم به اینم رسیدی ! بعدش میخوای چه غلطی بکنی ؟
اگه ما میدونستیم که عمرمون انقدر محدوده هیچ وقت لحظه ایش رو صرف کارهای بی حاصل نمیکردیم ! اما حیف که تا ۲۰ سال از خدا عمر گرفتیم احساس جاودانگی و از این حرفا ورمون می داره !! به هرحال به نظر من قدم اول اینه که عاشق باشی .. حالا فرقی نمیکنه عاشق چی یا کی ؟ اما عشق بزرگترین انگیزه رو بهت میده که بری و جا نزنی .
پ.ن :حال ندارم توضیح بدم نیلوووووو تو بپرس من جواب می دم .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:09 ق.ظ

نیلو
نیلو
نیلووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو ه

نفسو حآل اومدی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:10 ق.ظ

میسیوم
میخونم
الان خستم
میخوام
بلالایم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:27 ق.ظ

منتها من نمیتونم هیچیو نخونم
خوندم
میدونی تو درباره ی چی نوشتی؟!
درباره ی یه چیز تکراری
اما یه چیز تکراری که هرچی تکرار بشه تکراری نمیشه.

درباره ی چیزی نوشتی که الان تقریبن فکر کنم ۲سال هست دارم بهش فکر میکنم و باهاش کلنجار میرم.

ما چرا اومدیم؟!
یا اینکه...
مارو آورده اینجا که چی؟!
که چی بشه؟!
به آرامش چی برسیم؟!
زن بگیریم....شوهر بسونیم؟!
طوله سگ پس بندازیم؟!
به سعادت برسیم؟!
همه میگن آرامش
آرامش چیه؟!

به قول یکی از رفقا
...بذگریم
* * *
یه فایل هست اگه بشه آپلود میکنم---از رو سایت ناسا گیر آوردم.
یه جورایی شاید جواب سوالمون توی این فایل پاورپوینت باشه
و شایدم جواب دادنو پیچیده تر بکنه
و شاید بهش نگاه کنیم و بگیم
هه ...هه


[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:06 ق.ظ

http://alldaytimes.persiangig.com/biggest%20to%20the%20smallest.ppsx


به نظرت یه نقطه ی بینهایت کوچیک در یک فضای بینهایت بزرگ قرار هست چه هدفی داشته باشه؟!

نمیخوام آیه یاس بخونم و بگم باید بی هدف باشیم
اما فکر میکنم یه مقدار هدف هارو بیش از حد جدی گرفتیم

به هر حال
از صمیم قلب آرزو میکنم که همه در رسیدن به هدف ها موفق باشن
چونکه با همه ی این تعاریف
فقط کافیه که خواستن واقعی باشه
و یا به قول مونا
باید عاشق بود

عشق اسطرلاب اسرار خداست

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:35 ق.ظ

آقا با عرض یه فقره پوزش..لینک قبلی به حول قوه ی قلمی خراب هست

اینو لطفن دان بفرمایید

http://alldaytimes.persiangig.com/biggest%20to%20the%20smallest.rar

قطره دریاست، اگر با دریاست
ورنه او قطره و دریا، دریاست

نیلوفر سه‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:04 ب.ظ

با اینکه اسم نداری اما از لینکت که alldaytimes داره حدس میزنم رضا باشی...
دلم واست خیلی تنگ شده بود...
باهات موافق نیستم...میدونی چرا؟
آدم بی هدف و آدمی که برای رسیدن به اهدافش تلاش نمیکنه آدمیه که بی انگیزه ست..یعنی الکی میدوئی بدون اینکه مقصد داشته باشی...
میدونی مثل چی میمونه؟مثل یه آدمی که هی سرشو محکم میکوبونه به دیوار!!!وقتی ازش میپرسن چرا اینکارو میکنی میگه نمیدونم!!!!
به قول دکتر شریعتی:اگر در صحنه نیستی،هیچ تفاوت نکند به نماز ایستاده باشی یا به شراب نشسته باشی،در صحنه نیستی...

مونا چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 ق.ظ

سلام
من اون پاور رو دیدم .. اولین چیزی که فکرم رو مشغول کرد قدرت خدا بود ! از این جهت که به قضیه نگاه کنیم اتفاقا بحث هدف جدیتر میشه !‌ اون چیزی که مسلمه همه ی این اجزاء باید قوانینی رو رعایت کنن تا آروم آروم هم جهت شن ! بذار واضح تر بگم .. شنیدی میگن هرکاری که تو تنها نیت می کنی که اونو انجام بدی روی جهان اطرافت اثر می گذاره و باعث میشه که تمام کائنات برای رسیدن به هدفت کمک کنن ؟!‌ اگرچه این موضوع خیلی دور از انتظاره ! اما واقعا همین طوره ! تو به عنوان یک زیر مجموعه روی مجموعه ی اصلی خودت تاثیر می ذاری و اون که خودش یک زیر مجموعست روی بالایی و این انقدر ادامه پیدا می کنه که به اصلش ( خدا ) میرسه !‌
بنابراین ما همه به هم مرتبطیم و هر عملی که انجام بدیم روی جهان اطرافمون تاثیر می گذاره .. البته میزان تاثیر به تعداد افراد مجموعه هم بستگی داره !‌ مثلا اگه تعداد افراد بیشتری خواهان ایجاد یک تغییر یا حل یک مشکل خاص باشن این مسیر با سرعت و قدرت بیشتری طی میشه و دقیقا به همین خاطر هست که میگن دعای دسته جمعی باعث اجابت سریع اون دعا میشه .
به هرحال بحث بسیار گسترده و جذابیه ! همین طور ارتباطش به دین و اعتقادات مذهبی ملتهای مختلف !‌
این پاور هم خیلی جالب بود ! هرکی که هستی دستت درست مادرررر !‌
تادوباره ..

نیلوفر به مونا چهارشنبه 26 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:50 ب.ظ

راست میگی مونا جون...جمع خیلی تاثیر میذاره...دست خدا با جماعته

نیلوفر پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:34 ب.ظ

مرجان کو؟سارای چشم آبیه من کجاست؟چقد اینجا سوت و کوره

مونا جمعه 28 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:56 ب.ظ

واقعا برو بچ خسته نباشن !
ته فعالیتین شما والااااا
نیلو جون خودتو ناراحت نکن ! اینا نذر دارن یه مدت گور به گور شن !

نیلوفر به مونا شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ب.ظ

فکر میکردم بیشتر از این تحویلم بگیرن بعد اینهمه مدت

مونا به نیلوفر یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ب.ظ

یوسف به نیلولو یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:31 ب.ظ

بذار منم خرما و حلوا تعارف کنم..
بیا!اینم تحویل..!

بنفشه دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:13 ق.ظ

واااااااااااااا کامنت من کو؟؟؟؟

چرا کامنتام ذخیره نمیشه اینجا؟

بنفشه دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:34 ق.ظ

نیلو به خدا من تا حالا 6 تا کامنت گذاشتم ولی نمیدونم چرا ذخیره نمیشه
در لحظه میاد تو صفحه ها اما بعد غیب میشه


انقدر میگم تا جونشون دربیاد


هدف یعنی:

هجوم
دنیایی
فکر
برای به دست آوردن یک آرزو


مشکل هدف نیس انگیزس که ما عموما نداریم

یوسف به بنفش دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:57 ب.ظ

بنفشه هم که تا دیر میاد یا سرنمیزنه میگه کامنتام نرسید!!

ما دیگه دستتو خوندیم ننه آنه!..این خالیبندیا دیگه جواب نمیده!

یوسف دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:58 ب.ظ

*ننه آمنه

بنفشهبه یوسی دست خون چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 ب.ظ

بی خود کردی تو
به قرآن عمو مجید اینا من کامنتیده بودم


ضمنا من مامان طه هستم زین پس

یوسف به ننه طه چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ب.ظ

وای چه بی جنبه ای بنفش جون..هنوز یه ماه از ازدواجت نگذشته مامان هم شدی؟!..

یوسف به نیلو چهارشنبه 2 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:46 ب.ظ

نیلولو این چک های خانه عفاف چی شد؟
بدو که کلی مشتری منتظرن..!

=)) =))

نیلوفر به یوسف پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:10 ق.ظ

حله یوسف...ضامن معتبر می خواستن که خودمو دیدن گرخیدن!!!!
بگرد دنبال اسم واسه خانه عفافمون

مونا پنج‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:06 ب.ظ

سلام بچه ها
اومدم خداحافظی ..
باید برم و برای کنکور درس بخونم .
اگه بدی دیدین حلالم کنید . به خصوص از آقا روزبه حلالیت میطلبم .. سربحثایی که باهم داشتیم اگه آزرده خاطر شدن مارو ببخشن . بچه بودیم و کم تجربه . البته کماکان هستیم .
آقا یوسف شما هم همینطور .. اگه توی شوخیها خدایی نکرده بی حرمتی شد به بزرگی خودت ببخش داداش هرچند خودت حرص آدمو درمیاوردی

خواهرای خوبم
برادرای مهربونم

برام دعا کنید ..
دوستدارتونم
یاعلی

نیلوفر به مونا جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:47 ق.ظ

برات دعا میکنیم خانومی

یوسف به مومو جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:49 ق.ظ

وا مونا جون گذشت اون دوره که ملت واسه درسو مشق اینترنت رو تعطیل میکردن!..
باشه حلالت میکنیم..اما باید فکرامونو بکنیم ببینیم بهشت چقدر جا داره! :دی
ایشالا با خبرای خوش برگردی!

یوسف به لولو جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:55 ق.ظ

نیلوفر جون اگه دعات میگرفت الان وضعت بهتر از این بود..! =))

نیلوفر به یوسف جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:55 ب.ظ

اینم حرفیههههههه

بنفشه به مونا یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:50 ب.ظ

امیدوارم این کنکور که هیچی، کنکور پسفسورا تو هم قبول بشی و موفق باشی

بنفشه به یوسی یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ

یوسی ما مادر تو خونمونه
تا حالا که همش لب حوض داشتیم یخ میشکوندیم و کهنه ... یای شما رو میشستیم خوب بود؟
حالا چشت میگیری یه آقای سری پیدا کنیم و سایه سری داشته باشیم و باسه خودمون خانومی کنیم و بشیم ننه طه؟؟؟!!
نه دلت نمییاد؟
آخه چقد تو بخیلی
خو بیا آباجی خانوم این سایه سرمونو هم بگیریم برا تو شاید ادم شدی و دس از سر دیوونه ها برداشتی

یوسی به بنفش یکشنبه 6 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ب.ظ

وا خاک عالم..عروس گرفتن یا کلفت؟!
شوشو خوبن؟! :دی

حالا ما صبر میکنیم ۱۰۰تا بزایی یکیشونو به کنیزی قبول میکنیم بلاخره..
به همه میرسه..! :-))

بنفشه سه‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:30 ب.ظ

غِِِِِِِِِِِِِِِِِِِلَط کردی

تاج سرته

یوسف چهارشنبه 9 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ق.ظ

بله؟!!

سلی شنبه 12 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:42 ب.ظ

سلام. خوبین بچه ها؟ منم سلی ام. دیگه چی میگن تو معرفی؟

بنفشه یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:19 ق.ظ

باز گم رفتید؟

مرجان یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:41 ب.ظ

هدف چیزیه که اگه داشته باشی حال زندگی کردن داری ، حال خندیدن داری ، حتی حال غصه خوردن ! نباشه ، زندگی با مردگی هیچ فرقی نداره

مرجان یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:44 ب.ظ

اوف چرا منو با گوجه میزنین آخه ییهویی کار غیر قابل پیش بینی برام پیش اومد حتی وبلاگ خودمو آپ نکردم چرا میزنین آخه ! نگا مینی ژوپم و تاپمو همه رو کثیف کردینا چیشش

مرجان یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ب.ظ

اگه هنوز حنام پیشتون رنگ داره آخر این هفته حضور منورمو در خونه ما پررنگ خواهم نمود

مرجان یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:48 ب.ظ

نیلو تو منو میشناسی دیگه نه ؟

آقا موشه دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:29 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااام

هدفو ول کنین بدوئین بیاین تشکر کنین قالب وبو خوشکل کردم

آقا موشه دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ب.ظ

سلام مرجانی چطوری؟؟؟؟؟؟؟


شترررررررررررققققققق ..یه گوجه زدم تو کله مرجان


کیف حال همگی؟؟؟

ننه آمنه بابا دراکولا چطوره؟؟؟

یوسف به موشی دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 06:35 ب.ظ

..خاک عالم..این دوتا دست مستهجن پشت قالب چین؟!..یعنی دارن چیکار میکنن اون پشت؟!

مرجان به بنفشکی دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:51 ب.ظ

راستی بنفشکی جونم علوسیت موبالک مممممممممممممممم ماچ حالا شیرینیمو وَده وَرِم

مرجان به موشو دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ب.ظ

موشو بمیری تو من از این دست سیاهه زشت ناخن میترسم خب مث دست هاپوها میمونه ممممممممممممممم

مرجان به موشو دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ب.ظ

ناخن دراز منظورم بود

مرجان به موشو دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:53 ب.ظ

ولی بازم دستت درد نکنه جیگر موشو رو برم

آقا موشه به یوسف سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:14 ب.ظ

یوسف دقت کن یکی از دستها دختره ناخنم داره یکیش ناخن نداره پسره
بچها درین الان منکراتیا میریزن هممونا میگیرن
یهو نیستی!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد