« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

کعبه سنگ نشانی است که ره گم نشود

 یک طواف سر کوی ولی حق کردن
به ز صد حج قبول است به دیوان بردن

ایستادن نفســی نــزد مسیحـــا نفسی
بـه ز صد سال نمـاز است به پایان بردن

سلام درود به همه بچهای خونه ما خوبین ؟خوش میگذره؟اِاِاِاِ چرا کسی آپ نکرده انگار نه انگار که همه رو یک هفتس معطل خودم کردما جون خودم خونسرد دلدااااار این زیادی ریلکس بودنم خیلی وقتا کار دست آدم میدها خارج از شوخی جدا معذرت که دیر اومدم همش به خودم میگفتم بچه پرو مردم الاف تو نیستنا (اعتماد به نفسو دارین )

وتو ،  روح خدا را بجوی ، بازگرد وسراغش را از او بگیر ، از خانه خویش ، آهنگ خانه او کن ، او در خانه اش منتظر تو است ، تو را به فریاد می خواند ، دعوتش را لبیک گوی ! 

لبیک الهم لبیک لبیک لاشریک لک لبیک ان الحمد والنعمت لک ولملک لا شریک لک لبیک  

از هر حاجی میپرسیدم خوب حاجی تعریف کن ببینیم اونجا چطور بود ؟! میگفت فقط باید بری و ببینی بعضیاشونم یه خورده تعریف میکردن ولی آخر سر میگفتن باید بری ببینی ،ما هم میزاشتیم پای تنبلی و خستگی حاجی ها که حوصله تعریف کردنو ندارن :دی ولی حالا که خدا قسمت خودم کرد تا از نزدیک دیدم فهمیدم که بیشتر احساسی که اونجا داریو نمیشه به زبان آورد روز قبل رفتن یکی از فامیلهامون گفت رفتی خوب همه جارو به خاطر بس÷ار که اومدی همچیو تعریف کنی کامل هی نگی باید بریو ببینی حالا دیگه روده درازی منو بزارین به حساب همین اینجا انقده از اونجا براشون تعریف کردم که خودشون خسته شدن :دی  

 

یک جامه بپوش ، دو تکه : تکه ای بر دوش وتکه ای بر کمر ، یک رنگ ! 

واقعا زیباست حس قشنگی که ÷یدا میکنی ذوقی که تو دلته دلهره اصلا نداری اونجا اصلا احساس غربت نمیکنی انگار عمری اونجا بودی به راستی که میگن وقتی وارد اون سرزمین میشی همه گناهانت بخشیده میشه یه حس خالی ،خالی از هرچی دنیویه ، قربون خدا وقتی یه شب خاصی میشه مث شب قدر یه وقتی وارد یه یه مکان مقدس مث زیارت گاهها میشی دلت میگیره گریت میگیره انگار یه احساس شرمندگی داری احساس گناهکاری میکنی ولی اونجا نه خیلی هم خوشحالی ته دلت احساس رضایت میکنی از خدا هیچ ترسی نداری اون مث یه دوست میمونه برات ،میگن وقتی اولین بار خانه خدارو میبینی 3تا حاجت بکنی برآورده میشه وقتی از مسجد الحرام وارد میشی سرتو میاری بالا کعبه رو ÷یش روت میبینی خودبه خود به سجده میری انقدر از این دنیا فاصله میگیری که فقط میگی خدایا شکرت نوکرتم   

می روی واحساس می کنی که نیست می شوی ، از خود ، دور می شوی وبه او نزدیک ، همه او می شود وهمه او میشوی ، تو دیگر هیچ ، یک یاد فراموش ، که در میقات از دوش افکنده ای وسبکبار از خویش ، به میعاد میروی ، احساس می کنی که تو دیگر نیستی ، پاره شوقی ودیگر هیچ ، تها یک حرکتی ، تنها یک جهتی ، پیش می روی وحق نداری گامی پس روی ، رو به او داری ، در او محو می شوی ، همچون پاره ابری در صحرا که آفتاب می مکدت

تو مسجد شجره تو مدینه مُحرِم شدیم بعد نماز مغرب و عشا راه افتادیم به طرف مکه ساعت حدود 1 نصف شب بود رسیدیم مسجد الحرام 7 دور طواف کردیم ÷شت مقام ابراهیم 2رکعت نماز خوندیم بعد هفت دور صفا و مروه رو رفتیم قسمتی از مو و ناخنمون را چیدیم و آخر هفت دور نساء رو دور زدیم دباره پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز خوندیم و اعمال واجبمون تمام شد و از احرام در اومدیم   

نماز،وقتی میگیم نماز یاد یکی از واجبات میفتیم که اگه انجام ندیم گناه کردیم همیشه هم از ترس اینکه گناه نکنیم از ترس جهنمو بهشت سعی کردیم حالا زود یا دیر اگه یادمون نرفت بخونیمش که بیشترشم غذا میشه که باز امید داریم یه خودمونا گول میزنیم که غذا شو میخونیم  خیالمون راحت میشه !!!! اونجا واقعا نماز یه چیز دیگس وقتی میری کنار کعبه میشینی خود به خود میبینی شروع کردی به نماز خوندن اونم چه نمازی کعبه ای رو میبینی که یک عمر به طرفش نماز خوندی انقدر به دلت میشینه که دلت میخواد بیشتر طولانیش کنی وقتی به آسمان نگاه میکنی انگاز انقدر عمق آسمان زیاده که چشمات مات آسمان میشه  

جدا خدا میدونسته که کعبه رو کجا بین چه قومی بزاره فکرشو بکن این همه جمعیت از همه جهان اونجا هستن ولی هربار هوس طواف میکنی میتونی حتی دستت رو به پرده کعبه بکشیو دور بزنی اگه تو ایران خودمون بود انقدر همه میچسبیدن به خونه خدا که فکر نمیکنم از در مسجد الحرام هم میشد تو بری هرچی خدا داد میزد آی مردم من اینجا چرا اون سنگو چسبیدی اینا همه برای هدایت توئه فایده ای نداره، سادگی اونجا با همه زیبائیش که خیلی خیلی قشنگه طراحی معماری اونجا و همه مسجدهای مکه و مدینه واقعا زیباست آدم لذت میبره ،وقتی وارد خونه خدا میشی  همه درو دیوار آجر آجر اونجا حتی خود کعبه انگار در مقابل خدا احساس کوچکی میکنه بهت میفهمونه که کعبه سنگ نشانی است که ره گم نشود حاجی احرام دگر بند و ببین یار کجاست وقتی میشینی یه گوشه و کعبه رو میبینی با آدمایی که دارن دورش طواف میکنن میگی خدایا قربون جاه و مقامت قربون بزرگیت واقعا حسی که اونجا داریو نمیتونی به کسی بگی سکوتی که فقط صدای الله اکبر میاد نه هم همه ای نه صدای بلندی   

 

آنکه تو را می خواند اینجاست ! به خانه او رسیده ای ، ساکت !

سکوتی در حضور ، در حرم ، حرم خدا !

میروی وشوق کعبه بیداد می کند ،

قدم به قدم فرود می آیی وعظمت ، قدم به قدم نزدیک تر میشود ، سکوت ، اندیشه ، عشق ،

هر قدم شیفته تر ، هر نفس هراسان تر ، وزن حضور او لحظه به لحظه سنگین تر ، جرات نمی کنی که پلک بزنی ، نفس در سینه ات بالا نمی آید ،  

 مسجد النبی

حتی تو میدینه تو مسجد النبی موقه نماز خوندن سکوتی میشه که قشنگی نماز رو صد برابر میکنه حتی صلوات هم کسی نمیفرسته اصلا هم همه نمیشه نظمی که اونجا داره واقعا دیدنیه احترامی که به خدا و نمازو قرآن و حضرت محمد میزارن ،تو مسجد یکی با صدای بلند صحبت نمیکنه صدای هماهنگ و زیبایی که داره نماز رو میخونه انقد به دلت میشینه که نهایت نداره بیشترشون وقتی دارن نماز میخونن دوست ندارن کسی از جلوشون رد بشه اصلا بی ادبی نمیکنن ولی دستشو میاره جلو که صبر کن وقتی خودت داری نماز میخونی عرب ها میخوان رو بشن راه نیست صبر میکنه تا نمازت تمام بشه اونوقت ایرانیا داری نماز میخونی رفتی به سجده پاشو میزاره رو سرت رد میشه ما باید احترام به نمازو قرآن و خدارو از عرب ها یاد بگیریم حتی قرآن رو یک دستی نمیگیرن یا رو زمین بزارن قرآن خوندن اونا با آداب و ادبه حتما چهاز زانو رو به قبله قرآن میخونن   

وقتی رو به کعبه نشستی انگار همه اونایی که بهت التماس دعا گفتن تو ذهنت مجسم میشن حتی اونایی که ازشون سالهاست بی خبری تو ذهنت مرور میشن اول واسه اونا دعا میکنی نماز میخونی بعد برا خودت به یاد تک تکتون بودم برا همه هم دعا کردم (اگه خدا لایق دعا کردن بدونه ) ایشاا... که قسمت همتون بشه یه بار دیگه هم قسمت من بشه دباره برم   

 

+ فک کنم باز جوگیر شدم زیادی حرف زدم (سووت) بازم چیزی یادم رفت که نگفته بودم میام میگم

+ یکی از تاثیرات بزرگی که روی من داشت این سفر این بود که بیشتر با خدا رفیق باشم تا ازش به خاطر ترس از گناه بترسم  

+ و خیلی چیزای دیگه که هدفمو تو زندگی شاید عوض کنه ! 

 + اسلام و قرآن پیغمبرا و پیامبرا و امامان و همه هدایت کنندگان برای چیه ؟؟برای اینکه ما آدم باشیم !!

 و 

+ تو عکسائی که گذاشتم هیچ کدومشون من توش نبودم

 

 

 قربون همگی 

"قرآن کریم، کعبه را رمز هدایت برای جهانیان خواند و بدینسان نور هدایت و معرفت و شعور و شناخت، در تار و پود حج تعبیه گردید..."

 

 قلب هستی می تپد وفضا از خدا لبریز شده است ، از خدا لبریز شده ای ،

                 " در صحرا عشق باریده است وزمین تر شده "، 

نظرات 22 + ارسال نظر
شاپکده جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:41 ب.ظ http://www.shopkadeh.com/?cat=62

100 فیلم جدید سال 2008 و 2009 به همراه زیرنویس فارسی با کیفیتی بالا و بدون هیچ دخل و تصرفی !!!
در سبک های : اکشن ، درام ، عاشقانه ، کمدی ، تخیلی و .....

برای کسب اطلاعات بیشتر به ادرس http://www.shopkadeh.com/?cat=62 مراجعه کنید.

موفق باشید.

یوسف شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:22 ب.ظ

واقعا هم اینطوریه..تا آدم خودش نره نمی تونه تصور کنه.. :)
امیدوارم قسمت همه بشه!!.. :)

امین دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:54 ب.ظ

سلام حاجی ..

این قدر جذب لحظاتت شدم که دیگه کلمات و جملات رو یارای وصف حال نیست .. امیدوارم که این ابیات ٬ کاری از پیش ببرند ...

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
بیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند


یا حق

بنفشه دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:53 ب.ظ

خوش به حالت موشی

نمیشد اونجا باسه من ویجه دعا میکردی و نماز میخوندی؟؟؟؟

من دلم دلش گرفت
چند روز پیش زنگ زدم یه جا برام استخاره کنه گفت به زودی سفر حج روزیم میشه
دعا کن
الان باید برم
بعدا دوباره میام میکامنتم

مونا پنج‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 05:42 ب.ظ

سلی شنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:05 ب.ظ

همون که بچه ها گفتن !
خوبی موشی؟؟؟

سروناز یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:00 ق.ظ


هیچی نمی تونم بگم!!!
بغض کردم بد جور......
بعدا میام

نیلوفر یکشنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:18 ق.ظ

وای موشی تو حاجی شدی؟
زیارتت قبول...منم دعا کردی یا بزنم شل و پلت کنم اگه دعام نکردیا!!!!
چقد دلم واسه اینجا تنگ شده

سروناز دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:27 ق.ظ

سلام
هنوزم نمی تونم چیزی بگم
خوش به حالت موشی

حیتا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 05:13 ب.ظ

امیدوارم این فضاها و احساسهای ناب رو از دست ندی.همین!

حیتا دوشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 05:14 ب.ظ

راستی میشه من ایندفه آپ کنم؟
اگه رییس روسا اجازه میدن بگین باید چکار کنم؟یادم رفته خوب!!!!

ایران پیکس شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 10:50 ق.ظ http://iranpix.blogfa.com

سلام
خسته نباشید
به منم سر بزنید
خوشجال میشم

عکسهای شراره رخام که خیلی عکسهای توپی هست!!! حتما ببینید
http://www.iranpix.blogfa.com/post-692.aspx


مدل لباس چرم برای خانوم ها که اینم خیلی عکس های باحالی داره
http://www.iranpix.blogfa.com/post-691.aspx

منتظرم
بای بای

سلی شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:21 ب.ظ

کوشین پس؟؟؟
من آپ کنم ؟؟؟:دی

حیتا پنج‌شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:29 ق.ظ

چرا اینجا هیچ خبری نیست؟ چرا هیچکی سر نمیزنه؟

سلی جمعه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:01 ب.ظ

سلام...کوشین پس؟؟؟

منم میتونا...
م آپ کنماا..
بچه هاااااااااااااا
عمه میخوا آپ کنه

فرزاد شنبه 2 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:42 ب.ظ http://petti.blogsky.com

کسی نمیخواد آپ کنه؟!
من میخوامااااا !

سلی یکشنبه 3 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:20 ب.ظ

حالا که همه میخوان آپ کنن کسی نیست آپ ها رو بخونه

بنفشه دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:10 ق.ظ

سلام

بابا خوب هی میگید میخوایم میخوایم میخوایم
اگه میخواید آپ کنید تا بیایم بخونیم
به خدا من دستم بند انتخاباتو این دیوونه بازیاس
یه عالمه هم هر روز خبر دارم
خوب شما آپ کنید تا بتونیم بیایم و بخونیم دیگه


حیتا جون همون یوزر پسورد اولی رو که داری وارد شو و مثل بقیه وبلاگا آپ کن
فرقی نداره که

[ بدون نام ] دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:07 ب.ظ

بیچه ها آپو بی خیال
مرجان
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرجان ...علللللللللللللللللللللللوس شده
مرجان جون عرررروس فرنگی شده

به خدا همین الان خودش اس پس برام فرستاد
خودشم الان رفته خرید
اما قول داده زودی بیاد همه چیزو برامون بگه


سارا دوشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:54 ب.ظ

هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان؟


مرجان چی چی شدهههههههههههههههههههههههههههههه؟

دیریری دیریییییییین دیدی نژدیدی دیییییییری دیرین



علوسیههههههههههه علوسیه...هی هی


=))موشی تو حاجی شدی؟

=))دهه=))میخندیم


سلام بچه ها...منم خوبم ممنون

یوسف به علوس خانوم سه‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:32 ب.ظ

ملجان علوس شده؟؟؟
ملجان بدو بیا ببینیم چقد مهریه وجهاز داری؟!!مارو هم علوسیت دعوت کن خخخخخب؟به شوشوت هم بگو دست بزن با دمپایی و وردنه داری!!

کامران دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:39 ب.ظ http://cinemafestival.blogsky.com

کاش هرگز دنیا وجود نداشت.

دروغ و ریا وقسم و تکبر و سکس و افاده وحرفهای بی فایده ای که حتی میمانم چطور به مغز انسان هجوم آورده است همیشه پیش قضاوت میکنند وبرای هر کاری ،حرفی دارند...

وقتی بی آزاری وکاری به بنده ها ی پست خدا نداری ،کودن و احمقی.

وقتی با آنها سلام و خوش وبش میکنی حیضی.

وقتی به دختری کم اهمیتی کنی، نفهمی و بعد از مدتهای مدید میگویند مشکل روانی داری.

وقتی به کسی میگویی چه عطر خوبی به تن زده ،افکار شهوت برانگیزی داری و طور دیگری نگاهت میکند.

وقتی ساکت بمانی ، لالی.

وقتی ناله کنی غر غرویی.

وقتی اعتراض کنی ، مارک می چسبا نند و محارب می شوی.

وقتی از کسی دفاع کنی ،فضولی است.

وقتی بی اهمیت باشی ،حقوق بشر را رعایت نکردی.

وقتی مطلب می نویسی ،طوری نقدت میکنند که به فلسفه وجودت شک میکنی.

وقتی به کسی هدیه میدهی ،حتما نظر سوئی داری.

وقتی از کسی چیزی بخواهی ،گدا می شوی.

وقتی به کسی چیزی بدهی خود نما می شوی.

وقتی از ماده صحبت کنی ،مادی می شوی.

وقتی اسم خدا را بیاوری ،امل می شوی.

وقتی مشروب نخوری عقب افتاده ای.

وقتی مواد مخدر استعمال نکنی ترسو می شوی.

وقتی از کسی شماره تلفن بخواهی ،قصد مزاحمت داری.

وقتی شماره تلفنت را به کسی ندهی ،مشکوکی.

وقتی زیاد بخوری ،شکمویی.

وقتی کم میخوری ،کلاس میگذاری.

وقتی مطالعه کنی ،بی کاری.


وقتی چیزی کشف میکنی ،می خواهی خودت را مهم جلوه بدهی.

وقتی به نگاه دختری مثبت بیندیشی ،ندیده ای.

وقتی عاشق میشوی ،زیادی رمانتیک واحساساتی هستی .

وقتی لبخند می زنی ، نیشت باز است.

وقتی با دختر نمی خندی ،بی عرضه ای.

وقتی به کسی میگویی که مثل مادرت است ، دروغ می گویی.

وقتی به کسی میگویی ،مثل برادرت است ،شک میکند.

وقتی مهمانی میروی ،نیت هایی داری.

وقتی عبادت کنی ،عقب افتاده ای.

وقتی به دختری میگویی میخواهم با هم اختلاط کنیم ،چشم ناپاکی .

وقتی نامه ای عاشقانه مینویسی ، مجنونی.

وقتی نامه ای سیاسی مینویسی ،کافری.

وقتی مجوز برای ساخت فیلمت می خواهی ، موضوع ممنوعه است .

وقتی فیلم خوب بسازی ، بود جه ات را دشمنان داده اند.

وقتی فیلم نسازی ،از دور خارج شده ای .

وقتی میخواهی کتابت را منتشر کنی ،سرقت ادبی کرده ای .

وقتی فیلمت را به جشنواره های مهم دنیا می فرستی ، وطن فروشی .

وقتی پیشنهاد ازدواج از طرف دختری را رد کنی ، بی لیاقتی .

وقتی به کسی قرض بدهی ،دیوانه ای.

وقتی کسی را دوست داشته باشی...

وقتی نمی دانی از دست این مردم چکار کنی...

گند زدم به این دنیا با همه خوبی ها و بدی هایش ،به همه انسان هایی که فکر میکنند چیزی یا کسی هستند وهمه کسانی که داعیه عاشق بودن برایت دارند یا متکبر یا فقیر یا ثروتمند هستند یا عقده ای.

مرده شور هر چی پر افاده واحمق و نادان ومنتقد مغرض وسیاسیونی که تمایز آلت را با آینه نمیدانند وبه برکت تند روی های متعصبین با ریش وبی ریش که یا یا هسند یا نه سواری میگیرند!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد