« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

مى نویسم تا دریابم چقدر مى دانم و تو چقدر همراهی

 


به رسم دیرین نه رسوم متداول امروزی می گویم سلامممم
حال با توام ؛ دوستی ؟ دشمنی؟ همراهی؟ هر چه خواهی باش
روی سخنم با توست ؛ آخر میطلبم همراهیت را ؛ پس دریغ مکن و همراهم باش
زحمتی دارم میبخشی ....
 پس خاموش بمان و فقط اندکی همراهی کن .تاملی در کار نیست
میخواهم یکدیگر را خراب کنیم؛ تا مساوی بشویم؛ کاملا عادلانه ؛ یادت باشد که...
در مرداب درون جز کرم نمی پروریم
و در میدان ذهن؛جز دار نداریم  یعنی جز این نیازی نداریم
در قلبها صاعقه می گذاریم  یه جای ملودی احساس
درهوا سم می پاشیم  به جای عطر مریم و یاس
و بر زمین نیزه فرو میکنیم  به جای بذر
خانه را تبدیل میکنیم به گورستان    راه را نزدیک میکنیم
و روشوخانه را به مرده شور خانه  همراه با عطر کافور
اجساد را از سقف می آویزیم  شاید هم تکه تکه کردیم ؛ باکی نیست0
و قلب ها را با خنجر میدریم  مثال وحوش   آخر بربریت شاخ و دم نمی خواهد
میرسیم به تقسیم غنائم ؛ کاملا مساوی  مطمئن باش چون شرط کردیم همراه باشیم
قسمت می کنیم نفرت را ؛ کینه را ؛ و هر آنچه بویی ازوسوسه های شیطانی دارد
دفن می کنیم با هم تمام یک رنگی را ؛ عشق را ؛ محبت را ؛آخر بی ارزشند میدانی که
میدانم موفق میشویم .آری میشویم؛ چون ؛ ویرانی سخت نیست؛ سهل ترین است به دنیا
من اینجا ؛ ایستاده ام که بسوزم 
ومن هستم ؛ همراه با تو که هنوز همراهمی ؛ میدانم دیگر مرا نمیشناسی ؟
آن دختر احساساتی که مینوشت از عشق؛ از زندگی ؛او را کشتم و اینک.........
ایستاده ام که بسوزم؛ حال نوبت من است  میدانم سوزاندن سخت نیست  میدانم؛
پس...
دست در دست هم دهید ز کین ...من برای سوختن؛ آویختن اماده ام ؛
شاید فردا نوبت تو باشد  نمیدانم .
 بنشین به انتظار   فردا نزدیک است ؛ نزدیک تر از همیشه .
آه داشت فراموشم میشد ؛ ممنون که همراهیم کردی. در قبال این همراهی ارمغانی داشتی
شاهد سوختنم بودی . چون با هم هیمه را روشن کردیم ؛ پس بی حسابیم خلاص
فقط  یک جمله ...
 میخوام قلبمو گریه کنم. اشک نمیشه، خون میباره  چراااااا؟؟؟

نظرات 30 + ارسال نظر
سلی شنبه 20 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:15 ق.ظ

سلام !
همون اول که شروع کردم به خوندم فهمیدم تدا باید نوشته باشه !
چون اینقدر قشنگ و با احساس می نویسی و دوست داشتنی که من یکیو همیشه جذب کرده !!

مامی یو ببوس !
راستی دانشگات چطوره ؟؟
خوبه که توشهر خودتی !!
اگه نبودی بدجوری دلتنگی اذیتت میکرد !

لیلا شنبه 20 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:38 ب.ظ

دوممممممممم

یوسف شنبه 20 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:00 ب.ظ

واقعا تیتری که واسه نوشته انتخاب کردی خلاصه کاملی بود از پستت!!..راستش نوشته ها هم بوی غم و کینه گرفته..ما می نویسیم تا سبک بشیم..اما شک دارم این نوشته پر از غم و سوختن رو کسی بفهمه..اگه می فهمیدن اون روزهایی که از عشق و شادی می نوشتیم همراهمون می شدن!!..مهم نیس..مهم سبک شدنه و به قول خودت این که چقدر می دونم..خودمو و دیگران رو..!!..شبیه نوشته های مامی بود..اما در کل مادر دختر استعداد قشنگی در وصف احوال دارید...

سلی یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:24 ق.ظ

بچه ها هم که نیستن

از آقا موشه دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:10 ق.ظ

سلاااااااام
احوال ندا جون چطوره ؟؟
کیف حال برو بچ خونه ما ؟؟؟
دیدی ندا نوشتی :دی
احساستو خیلی قشنگ نوشتی ولی چرا انقد غمناک نمیدونم اگه منم منوشتم شاید بهتر از این نمیشد چون دقیقا احساس تورو دارم این روزا قلبی نمونده که عشق توش لونه کنه

اشک رازیست، لبخند رازیست، عشق
رازیست، اشک آن شب لبخند عشقم بود
قصه نیستم که بگویی، نغمه نیستم که
بخوانی، صدا نیستم که بشنوی یا چیزی
چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی، من
درد مشترکم مرا فریاد کن



از آقا موشه دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:12 ق.ظ

کلاغ پر گنجشک پر اینترنت پر ای به تو روح مخابرات دیگه همجا فقط میخوان آدمو بدوشن همش ۱ماه پیش مخابرات اینترنت دائم داد ماهم یه بشکن انداختیم بالا شنگول کلی دعا خیر نثارشون کردیم حالا یه قبض اومده این هوااااااااااااااا رفتم میگم این قبض من اشتباه شده درست کنین یه نیگا انداخته میگه نه درسته حالا هرچی میگم من انقد وصل نشدم میگه هواست نیست به جان خودم من انقد وصل نشده بودمممممم میگم خوب پیرینتشو بگیرین مینیم چقد وصل شدم میگه ما پیرینت داخلیارو نمیدیم منم قبضو پاره کردم انداختم تو سطل آشغال مهلتش که تموم شد قطع میشه فک کنم مجبورم یا بیام کافینت یا با خط خونه وصل بشم خلاصه تو روهشون خاک بر سرشون با این مملکتشون همجا دزدگاه شده

از آقا موشه به نگ نگ دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:13 ق.ظ

نگیییییییییییییییییییییییین من اینجام تو کوجااااااای ؟؟؟؟ نکنه باز رفتی مسافرت

از آقا موشه به سلی دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:17 ق.ظ

سلی چه میکنی با دلتنگی ؟؟؟؟
وقت کردی چراغ مرکبی رو بردار بریم سراغ عموت از یه ماهم گذشت احتمالا یا تو دریا غرق شده =)) یا شورش دادن از ترس جرات نمیکنه بیاد طرف کامی

از آقا موشه به مرجان دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ق.ظ

مرجااااااااااااااان بمیری همه از دستت راحت بشن معلومه کجایی تو یهو یه سر نیای اینجاآ تا شب اگه حاضریتو نزنی حذفت میکنیم

از آقا موشه به خرموشناززززز دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:20 ق.ظ

خرموشنااااااااااااااااازم کجایی عمو ؟؟؟؟؟؟
نکنه دیگه مارو دوست داری بدو بیا برات یه عالمه شکلات آوردمممممممم

بنفشه دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:15 ب.ظ

سلام ندا جونم خوبی خانومی؟

خوندم
واقعا با احساس مینویسی آدم میتونه جملاتت رو درک و لمس کنه
ندا یه سوال داشتم
اینو که مینوشتی حس نفرت و عصبانیت داشتی یا غم؟
آخه من اولش که شروع کردم به خودندن احساس کردم نویسنده سرشار از نفرت و عصیانه اما جملات آخرت با عجز و لابه بود دی ین اقتدار انگار که این عصبانیت از کوزه اش ترشح کرده باشه و حالا فقط درون کوزه خیس باشه
من مثل تو نمیتونم جملات رو سرهم و کنار هم بچینم اما میتونم حست رو درک کنم
خیلی زیبا بود

از این جمله خوشم اومد :
«میخوام قلبمو گریه کنم. اشک نمیشه، خون میباره»


شاد ببینمت گلم

بنفشه به شهرزاد دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 07:19 ب.ظ

سلام

پستت رو نخوندم
شاید خود خواهیه اما این روزا با همین معضل دست و پنجه نرم میکنم بنابراین خواستم اشتباهی رو که نمیتونم ازش اجتناب کنم اما بهش واقفم رو در عین آگاهی با نقاب ناآگاهی مرتکب بشم

قول میدم بعد از این هفته بیام و بخونم پستتو
اما ازت ممنونم که وقت گذاشتی

سلی دوشنبه 22 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:43 ب.ظ

منم دلم برای عمووووووووووووم تنگ شده !
فک نکنم ان خبر داشته باشه که من قبول شدممم
کجاسسسسسسسسسسسسسسسسسس؟

سروناز سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:30 ب.ظ http://sarv-e-naz.blogsky.com

سلاااااااااااااااااااااااااااااااام
خوبی
خیلی قشنگ بود. فهمیدم خودتی ندا جونم.
دست در دست هم دهیم به کین! میهن خویش را کنیم ویران!!!

سروناز سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:31 ب.ظ

سلامی دوباره به همه گل و بلبلای خونه ما!
خوبین
آقا کی یه استکان چای داغ میخوره تو این هوای پاییزی؟
من دارم میخورم هر کی میخواد بیاد

سروناز سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:35 ب.ظ

موش موشی هر وقت نوبت آپ کردن من شد خبرم کن اوکی؟
یادت نرهها
من نمی دونم کیه!

سروناز سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 03:36 ب.ظ

آهنگوووووووووووووووووووووووووو

سلی سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:13 ب.ظ

من آهنگی نمی شنوم

ر و ز ب ه چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:05 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

...
در این بن بست
دهانت را می بویند
مبادا گفته باشی دوستت می دارم
دلت را می بویند
روزگار غریبی ست، نازنین
و عشق را کنار تیرک ِ راه بند
تازیانه می زنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بستِ کج و پیچِ سرما
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی ست،نازنین
آنکه بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن ِ چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابان‌اند
بر گذرگاه‌ها مستقر
با کنده و ساتوری خون آلود
روزگار غریبی ست نازنین
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کباب ِ قناری
بر آتش ِ سوسن ویاس
روزگار غریبی ست، نازنین
ابلیس ِ پیروزمست
سور عزای ما را به سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد..

+ ...

سپنداریار.. . .

از آقا موشه به سلی چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:06 ب.ظ

سلی نگران عموت نباش اون الان داره خوش میگذرونه هنو تو تعطیلات مونده :دی

دانشگاتو میگم دلتنگیت رفع شد ؟؟

از این ندا یاد بگیر یه ذره بهونه میگیره :دی

سلی این لینک آهنگه دانلود کن بعد گوش کن :
http://mushmushak.persiangig.com/Crazy.wma

از آقا موشه سروناز چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:10 ب.ظ

سلام سرونازجوننن
ایول دمت گرم یه لیوانیم برا من بریز بیار بیرون هوا خنکه میچسبه
چایی سرویم خوردن دارها

سروی هرموقه دوست داری آپ کن فعلا که هیشکی غیر ما چند نفر نیست همینطوری داوطلب بشین پشت سر هم آپ کنیم مینیم چی میشه
پس بعد ندا آپ کن

خیلی قشنگه آهنگ نه ؟
سروی این آهنگم بیار علوسی باهاش برقصیم

سلی چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:59 ب.ظ

بابا سیستم های اینجا نه اسپیکر دار نه ویس

سارا جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:43 ق.ظ

سلی دلت بسوزه


بچه ها چرا از مرجان هیچ خبری نیست؟

زندست؟!

یوسف جمعه 26 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ب.ظ

لی لی الان گفت که بگم آی-دیش هک شده!!

سارا شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:35 ق.ظ

واقعااااااااااااا/؟ من هکش کردم...یوهاهاهاهاهاهاهاهاها

سلی شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:47 ق.ظ

همشم فحش میده طرف !!
عکس و تل و وبم میخواد

یوسف شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 01:18 ب.ظ

آره..به من پی ام داده می خواست عکس بفرسته..فک کرده منم می گم آخ جون!! =)) آدم عقده ای هست..ایگنورش کنید!

می گم کسی این جا هکر سراغ نداره؟!!..رفته محتویات ای-میل لی لی رو زیر و رو کرده و می خواد براش دردسر درست کنه!!

لیلا شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 09:02 ب.ظ

سلام به همگی بچه ها هیچ کس جوابشو نده
اصلا هیچ غلطی نمی تونه بکنه یه عقده ای بد بختهههههههه

از آقا موشه شنبه 27 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:27 ب.ظ

جون خودم قاطی داره همشم چرتوپرت میگه
ولی با من با ادبانه برخورد کرد =)) فقط گفت لیلا با یه میل دیگه بیاد نمیدونم چیکارت داره بعدم تحدید کرد اگه نیای
بعدم گفت دیگه جوابمو نمیده

ولش کن لیلا همگی ایگنورش میکنیم توام یه میل جدید بساز اونم هر غلطی میخواد بکنه

نگین جمعه 3 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 04:16 ب.ظ

سلام ندای گلم
دیر رسیدم
بعد از گذشتن از پستت رسیدم
چرا اینقدر غمگین ؟
درسته که قشنگ بود
عالی بود
ولی چرا اینقدر غمگین بود
دلم نمیخواد بسوزی
سوزختن خوب نیست
وقتی نسوزی میتونی لنگ بزنی و راهت رو ادامه بدی
ولی وقتی بسوزی هیچوقت نمیتونی !!

هوارتا بوسسسس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد