« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

مخلوطی از همه چیز ... !!

   

سلام ...

داداچ رضا که نیست ٬ طبق خبری که به من داده شد سلی هم فعلا نمیتونه آپ کنه

پس من آپ میکنم

دقت کردین ماها بیشتر زندگیمون سواله ؟!!

نه فقط ما ٬ همه ...

چند وقت که دارم به خودم و دیگران دقت میکنم ... میبنم همه داریم از خودمون سوال میپرسیم

چرا اینجوری شد ؟ چرا من اینکارو کردم ؟ من باید چیکار کنم ؟ چرا این حرف رو زدم ؟ چیکار باید بکنم ؟ و....

البته سوال پرسیدن خوبه ... در حدی که تکلیف آدم روشن بشه و بفهمه چیکار باید بکنه

نه اینکه تمام زندگیش بشه سوال ...

تمام ماها یه آدمیم با یه علامت سوال بالا سرمون ٬ نه یه علامت سوال کوچیک کنارمون !!

تمام فکر و ذکرمون اینه که همه چی رو کاملا تحلیل کنیم ... بشکافیم .... راه رو پیدا کنیم

گاهی میشه این راه اینقدر مشخصه که سوالش فقط یه جواب کوچیک میخواد

وقتی قرار بر گرفتن یه تصمیم باشه اینقدر عجله میکنیم که به خودمون تحمیل میکنیم حتما همون لحظه تصمیم بگیریم !!

و اینقدر فکر میکنیم ... نکات رو توی ذهنمون میاریم که واقعا گیج میشیم !! و آخرش هم خسته میشیم و یه تصمیم میگیریم که بعد باز میگیم :

چرا این کار رو کردم ؟ چی شد من این تصمیم رو گرفتم ؟ نکنه از تصمیمم پسیمون بشم ؟ چرا ...

باز برگشت سر خونه اول !!

وقتی چشمات رو دقیق کنی انگار که چشمت ضعیفه و تو مجبوری اونارو تنگ کنی تا ببینی !! اونوقت میبینی راه کار تو کاملا مشخص بوده و هست ... نیاز نبود توی یه عالمه علامت سوال خودتو غرق کنی   

سوال باید باشه ولی نه دریای سوال ٬ اونقدر که بفهمیم کی هستیم و چیکار باید بکنیم ..

* فهمیدن اینکه منظور واقعی این متن چی بود نیاز داره که به عمق متن نگاه بشه ...!!

    

همیشه فکر میکنیم و برای آینده نقشه میکشیم !!

همیشه فکر میکنیم و از گذشته درس میگیریم و حسرت میخوریم !!

هیچوقت نشده بگیم الان دوست دارم چیکار کنم

هیچوقت نشده بگیم الان دلم میخواد رقص و پایکوبی کنم چون هستم ..

هیچوقت نشده بگیم الان میخوام از خدا تشکر کنم به خاطر مشکلاتم و توان حل کردنشون ...

و .....

* همه چی باید در کنار هم تکمیل بشه٬ میخوام در آینده این باشم پس الان تلاش میکنم همون باشم .

  

این همونیه که مرجان ازش عصبانی بود ... خاله زنکی ... فضولی ... دخالت

دقت کردین گاهی بعضی آدما چقدر اطرافیان رو زیر ذربین میذارن ؟!! چقدر نظر اطرافیان توی نحوه زندگیشون اثر میذاره ؟!!

هستن کسایی که رفتار خودشون رو کاملا فراموش میکنن و فقط به رفتار دیگران نگاه میکنن که چیکار کرد و چه حرکتی نشون داد

چقدر توی زندگی هم دخالت میکنن

مثال : تا وقتی هنوز سنش کمه٬ میگن : چرا درس نمیخونه ؟ یا به به داره درس میخونه

وقتی درسش تموم شد٬ میگن : چرا کار نمیکنه ؟ یا خب سر کارم که هست بازم به به !!

وقتی کارش هم ثابت شد و مجرد بود٬ میگن : چرا عروس / داماد نمیشی ؟ پیر میشی هاااا ...

وقتی ازدواج کرد٬ میگن : چرا بچه دار نمیشین ؟ دیر میشه !!

وقتی بچه دار شدن و بچه دختر / پسر بود٬ میگن : چرا یکی ؟ یکی دیگه بیار جفت شن !!!

وقتی دوتا بچه شد٬ میگن واسه اینکه بیکار نباشی بازم بچه دار شو ...!!

بعدشم که چرا بچت درس نمیخونه ؟ سر کار نمیره ؟ ازدواج نمیکنه و............

پ.ن 1 :  این پست کاملا با عجله نوشته شد و هیچ وقت زیادی براش گذاشته نشد !! خوب و بد رو ببخشید 

پ.ن 2 : از همه دوستایی که احوال من رو تو این مدت پرسیدن ممنونم ... منتظر جواب ام آر آی ام ..

پ.ن 3 : من و سارا فعلا در سلامت کامل به سر میبریم 

خدافظ ...

نظرات 58 + ارسال نظر
یوسف دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:01 ب.ظ

سلام نگین جون
گاهی آدم دنبال سوال ها و جواب ها نباشه راحت تره..چون اگه نرسه به پوچی می رسه یا شایدم دیوونه بشه..
در موردش شاید بعدا توضیح دادم..
خدارو شکر که حالت خوبه..
منم این کامنتو با عجله نوشتم..
برمی گردم..

سلام عزیزم
آره ... هم روح و هم روان
باشه
مرسی
میدونم میخوای بری های چتر :دی
میگم داداچ رضا بکشتت !!
از راه به در شدی
اه اه

پت دوشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:33 ب.ظ http://chocoholic.persianblog.ir

اسم فضولی رو جلوی من نیار به هیچ عنوان!

تو که میشناسمت
باشه :دی اسمشو جلوت نمیارم

خرموشناز سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:16 ق.ظ

سلام پس نوبت من چی شد؟


سلام عزیزم
من خبر ندارم
به من گفتن که سلی نمیتونه
من باید آپ کنم
خودمم غافلگیر شدم

خانم معلم سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:18 ق.ظ

نقینی همه ی حرفات درست راه چارش چیه؟ می خوام بهت نمره بده!!

راه چارش اینه که سوال در حدی باشه توی زندگی
که فقط باهاش مسیر زندگی رو مشخص کنی
و یه تصویر کلی از آینده
نه اونقدر سوال دورت بریزی که گیج بشی و ندونی به کدوم جواب بدی !!

لیلا سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:22 ق.ظ

لیلا در حالتهای مختلف :دی

غریبه سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:27 ق.ظ

سلام سلام سلام ...

پس از یک روز کاری سخت و چیزی حدود ۱۰ - ۱۱ ساعت بیرون از خونه بودن ٬ بازگشت به خانه ما و دیدن پست جدیدش میتونه بسیار لذت بخش و آرامش دهنده باشه .. قبل از هر چیز از آبجی نگین گلم متشکرم ٬ چون با وجود درد پایی که داره باز هم قبول زحمت کرد و چراغ آپدیت رو روشن نگه داشت .. نگین جان ممنونم .

هر چند که چشم هام داره قیلی ویلی میره و دوست داره که از کاسه سر بپرن بیرون (!) اما پستت رو با سرعت ما فوق صوت خوندم تا خدایی نکرده از قافله عقب نیفتم !! ((:

مباحث و مطالب زیبایی رو مطرح کردی اما متاسفانه در حال حاضر توانی برای به چالش کشیدن شون ندارم .. با این وجود قول میدم که به محض پیش آمدن اندکی فراغت بال ٬ دو دستی بچسبم بهت و پوستت رو به خاطر مطاالب قشنگی که بیان کردی .. بکنم !! :دی
تنها چیزی که در حال حاضر به مخیلم خطور میکنه اینه که ... به نظر من لحظه به لحظه زندگی ما انسان ها ٬ در سر دو راهی و حتی چند راهی های روزگار شکل میگیره و معنا پیدا میکنه ٬ در نتیجه سوال جزء لاینفکیست از زندگی .. از طرفی ... (و در همین لحظه ٬ صدای خر و پف غریبه به آسمان بلند میشود !!)

تا به زودی ..
یا حق

سلام و صد سلام به داداش امینم

خسته نباشی داداش :)
خواهش میکنم امین جان ... این چه حرفیه
خجالتم نده دیگه :)

حالا بگو خودشون رو نگه داره .. یه وخ بپرن بیرون بد میشه :Nی
مرسی :)

باشه داداش ... عجله ای نیست
آره ... ولی تمام لحظه ها اگه سوال باشه و چرا ... هیچی از زندگی فهمیده نمیشه

خوب بخوابی‌:دی

هوارتا بوسسسس

مرجان سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:56 ق.ظ

سلام نگینم

من هنوز نخوندم اومدم حاضریمو بزنم فقط ... بعدن میخونم نظر میدم ... وای من میخوام برم دستشویی بعدم لالا

وایییییییییییی

فعلا بای ((=

سلام مر مر جونمممممممم

باریکلا :دی
باشه گلم
بدو بدو
جیش بوس لالا :دی

سارا سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:26 ق.ظ

از اینکه اسم خودم رو اینجا میبینم بسی مفتخرم...
نگین ماچ رو رد کن بیاد

:))
بیا ... بوسسسسس :-*

بنفشه سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:16 ق.ظ

سلام
خوبید؟؟!!!

من یه آدمم که خودم و اطرافم همشون با علامت سئوال درست شدن
همیشه تو ابهامم
این چیزایی که تو گفتی راه حلشون چیه؟؟؟





مثل انینکه من از همه جا بیخبرم
من بیخبرم چرا کسی خبری نمیده
هر کی رو میبینم میپرسم بچه ها چطورن همه هم میگن خوبن

نگین و سارا چشون شده؟؟
قضیه پا درد نگین چیه؟؟

ما غریبه ایم بگید مزاحم نشیم دیگه

سلام بنفشه جونم
من که خوبم
بچه ها هم احتمالا اکثرا خوبن !!
میدونم گلم
واقعا من فکر میکنم تنها راه حلش همینه که سوال به حد لازم باشه
به حدی که یه تصویر کلی ساخته بشه


حالا تو خودتو ناراحت نکن
الان که فهمیدی :دی
سارا قرار بود تصادف کنه
منم مصدومم :دی
بری تو کامنتای پست امین نوشتم اونجا :)

نه تو مراحمی گلم

حیتا به نگین سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:30 ب.ظ

اومدم مثه دخملای خوب فقط سلام کنم:
«سلااااااااااااااااام»
بعدا میام پستتو میخونم!

سلام به روی ماهت :دی
باشه

حیتا به مرجانی سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:33 ب.ظ

حالا قراره پیرمردای همسایه بدزدن آرههههههه؟؟؟؟؟
نه راستشو بخوای پسر همسایمون میخواست بدزده اما نشد!!!
ترکیه هم چه عرض کنم عمه جان.دنبال بدست آموردن یه لقمه چلو کباب (بجای نون) حلالم.

حیتا به غریبه سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:36 ب.ظ

میدونی نسبت من با بیژامه مرجان چیه؟
همون نسبت سر کچل غریبه ی سرباز با سر یوسفه!!

سارا به همه سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:45 ب.ظ

بچه ها سلام....

من چند روزی نیستم...شاید ۴ روز...۱ هفته..شایدم...

نمیدونم چی پیش میاد یا قراره چی بشه...

ولی خیلی استرس دارم....

ازتون میخوام برام دعا کنین...شماها دوست های خوب من هستین.

اگر که عمری بود و برگشتم... باز هم همینجا همگیتون رو زیارت میکنم.

موفقیتتون آرزوی قلبی منه.

دوستون دارم.

پ.ن:
نگین..بمیری اگه جواب ام آر آی رو برام SMS نکنی

سلام
۴ روز حرفم نباشه :) میدونی که دلم تنگ میشه سارا
من میدونم
اتفاق خوب پیش میاد
اصلا نگران نباش
همیشه برات دعا میکنم
میبینمت گلم
ما هم دوست داریم

پ.ن : نه گلم حتما برات اس ام اس میکنم :)

هوارتا بوسسسسسسس

شهرزاد به امین عزیز: سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:19 ب.ظ

سلامم به امین عزیز:
خوبی؟؟
ببخشید که باید نظرمو در مورد پست عالیت دیر بگم و شرمندتم.
باید خدمتتون عرض کنم که اگر ما به جای کلکه ی کشکلات از مسئله استفاد کنیم خیلی بهتره چون اگر مشکل بدونیم ناچاریم که وقت بیشتری را براش صرف کنیم اما اگر آن را مسئله بدانیم حتما می تونیم ان را حل کنیم؛چرا که هر مسئله ای راه حلی داره.زمانی که مشکل به راحتی حل نمیشه پس ما چیزی به نام مشکل نداریم بلکه هر چیزی که در زندگیمون هست مسئله است.هر قدر ما مسائل بیشتری را حل کنیم ذهن و روح ما توانی بیشتری برای مبارزه و حل کردن مسائل داره.
بیشتر ما احساس می کنیم که زندگی راحت و بی درد سر بهترین زندگی است و نام ان آرامش است.اما از این غافلیم که این تصور غلطی از آرامش است.ارذامش در روح و ذهن ما باید باشید؛خواه مسئله داشته یا نداشته باشیم.مسائل زندگی با طلوع خورشید به ما سلام می کنند و تمام طول روز با ما همراه هستند و نمی تونیم ازشون فرار کنیم.زمانی به آرامش میرسیم که دایره ی راحتی خود را گسترش بدیم.دایره ی راحتی زمانی گسترده میشه که با مسائل بیشتری در زندگی بر خورد کرده باشیم.اگر با مسائل بیشتری در طول دوره ی زندگی برخورد کرده باشیم بنابراین دارای تجربه های زیادی هستیم وقتی با مسائل مشابه روبه رو میشیم به راحتی و با آرامش بیشتری با آن برخورد می کنیم.به نظر من وقتی با مسائلی رو به رو میشیم به این معناست که فرصتی دوباره برای قوی شدن به ما داده میشه.بهترین راه مقابله با مسائل اینه که مثبت اندیش باشیم زیارا که چه ما ازشون رار کنیم و ناراحت بشیم و چه شاد بالاخره برای ما پیش میاد و ما باید با ان ها برخورد کنیم.افراد منفی باف بر روی مشکلات تمرکز می کنند و افراد مثبت اندیش بر روی راه حل ها.
اگر م مشکلات رو بر داریم تبدیل میشه به شکلات پس بهتره خودمان به سراغش و بریم ازش فرار نکیم و به راحتی ان را ببلعیم.
فدای تو بشم.
بازم ببخشید
فعلا....

شهرزاد به نگین عزیزم: سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:20 ب.ظ

سلامم خانومی گل:
امیدوارم که حالت بهرت شده باشه میدونم که چه وضعی داری.
مواظب خودت باش ما رو هم بی خبر نذار در مورد پستت خدمت میرسم و مفصل برات می حرفم.
بوووس

سلام شهرزاد جون
مرسی خوبم :)
حتما چشم
باشه گلم

یوسف سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:10 ب.ظ

شلام حیتاباز نگی من احوالپرسون نکردم!!حیتا بیا بریم سربازی!!

سلی چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:14 ق.ظ

ممنون نگینم
نخوندم !
میخونم بعد میام برا پستت

یعنی حالا من باید آپ کنم بعد تو ؟ یه کم کمکم کنین در مورد چی؟

خواهش میکنم سلی جان
باشه

فکر کنم :))
کمک :دی

حیتا به یوسف چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:17 ب.ظ

سلام بر یوسف خوش تیپ!
ای بابا مگه تو هم میخوای بری سربازی؟؟!
ارادتمندیم آق یوسف
فکر کردم حیتا به زباله دونی ذهنت پرتاب شده!!

ندا چهارشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:29 ب.ظ

سلاممم

مشیری میگه:
بی تو مهتاب شبی .........
فروغ:
ای شب از رویای تو رنگین شده ....
مولانا:
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود
حافظ:
رواق منزل من آشیانه ئ تست
بابا طاهر:
سه درد امد یه جانم هر سه یکبار
(پارازیت ... چند نفر به یه نفر ؟!)
شریعتی:
با تو من با بهار می رویم....
ابراهیمی:
نمیشود که تو باشی و گلدان یاس هم باشد...
دوموسه:
زندگی خواب است و عشق رویای آن...
مصدق:
تو گل سرخ منی
تو گل یاسمنی
بابام:
آسمون گرفته بونه
دلش از مردما خونه
دیگه عاشقی جنونه
بهمنی:
تو را گم میکنم هر روز و پیدا میکنم هر شب...
اخوان:
به دیدارم بیا هرشب...
عطار:
ای هجر تو وصل جاودانی
وحشی:
حاش لله که وفای تو فراموش کنم
مارکز:
دوست واقعی کسیست که دست تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند ...
ک.م:
مردم به نیم ناز ندانم چه دهند...
سایه:
حالیا چشم جهانی نگران من و تست ...
سهراب:
گوش کن...جاده صدا میزند از دور قدمهای تو را...
زیبا:
اگه قهر کردم و گفتم دارم از خونه میرم...بگو نرو...
احمدی:
مرا فقط تا غروب آفتاب تسلی دهید....
بامشاد:
بی وفا یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی....بی وفایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
خشایار:
نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه؟ غلام؟!
مدیری:
یعنی چی اونوقت؟!
داونه:
آخه من چی کاره بیدم؟!
مامان کلاریس:
به من بگو خر !
من: ببین خل شدم رفت!
ــــــــــــــ
خوبی نگین ؟ امیدوارم همیشه خوب و خشو باشی . فعلا

به به
ندا جوننننننن
خیلی وقت گذاشتی نه ؟ :دی
اخرش خیلی جالب بود ... وایییی خدا
مرسییییی
مرسییییییی :دی

خوبم گلم
مرسی

هوارتا بوسسسسس

ر و ز ب ه پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:32 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

درود
امیدوارم که حالت خوب باشه
من مجبورم که سری اول به پ.ن هات بزنم بعد بیام سر خط اول !!
مگه چی شده ؟؟ چی شده که ام ار ای ؟؟
مشکوک می زنی هاا !!

اما در مورد نوشتنت !! راستش رو بخوای من اصولا آدمی نیستم که زیاد سوال کنم یا گلایه ای کنم از زمونه و دیگرون حتی !!
ترجیح میدم در خیلی از مواقع سکوت رو اختیار کنم !!

اما در مورد اون چیزی که در مورد آینده نوشتی !!
می دونم که خیلی از بچه ها می دونن اما خوب من آدمی هستم که تو الان زندگی می کنم.. تو همین لحظه تو همین ثانیه که دارم واسه تو نظر میدم !!
کاری به کار آینده ندارم
هر چند که گذشته همیشه همراه منه چون در زندگی خودم دخیل بوده اما اون رو هم به اندازه حال براش ارزش قئل نیستم
بر این باورم که تا الان ساخته نشه هیچ وقت آینده ای نمی یاد !!

چو فردا آید فکر فردا کنم... . .

دیگه حرفی ندارم
یعنی بهتره بگم چیزی به ذهنم نمی رسه
در ضمن اگه مشکلی هم خدایی نکرده برات پیش اومده آرزوی سلامتی برات می کنم :)

+ شادکام و سرافراز در پناه اورمزد دادار.. . .

سلام روزبه جوننننننن
خوبم مرسی :دی
آره تو که منو میشناسی
خانم پ.ن !!
استخون زانوم جا به جا شد :دی
نه مشکوک نیستم =))

از روی پستی که گذاشتی به مناسبت ۳ سالگی وبلا فهمیدم که کنار میای
میگذاری و میگذری !!

کار خوبی میکنی
چون از الان باید ساخته بشی تا آینده هم ساخته بشه

گذشته همیشه میمونه
هیچکس نمیتونه ذهنش رو پاک کنه
ولی گذشته نباید تو هر ثانیه باشه :) میفهمی که چی میگم ؟

مرسی روزبه جان

هوارتا بوسسسسسس

مرجان پنج‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:09 ب.ظ

سلام به نگینو و بقیه دوستای دست و پا چلفتی و کچل خودم

((=

نگین جون ! گاهی پرسیدن این سوالها از خودمون و سرزنش کردن خودمون باعث میشه یه تجربه جدید بدست بیاریم و درس تازه ای از زندگی بگیریم ! ولی باید یادمون باشه که زیاده روی نکنیم که خدای نکرده تبدیل به وسواس میشه اعتماد به نفسمونو از دست میدیم

مردم رو هم وللش ! حرف مفت زیاد میزنن ! ماشاا.. یه جور دو جور هم بینشون پیدا نمیشه که ! فضول و حسود و دو به هم زن و دروغگو و بددهن و شکاک و ابله زیاد توشون پیدا میشه ! حتی توی همین دنیای مجازی ! بگردی نظیر همچین آدمایی زیاد توشون پیدا میشه ! یه احمقی پیش از اینها توی نت بود که با یکی سر دعوا داشت و از اینکه دوست دور و بر اون یکی زیاد بود حرص میخورد و دق میکرد بعد اومده به من گیر داده که چرا تو هم یکی از دوستای اون بودی و غلط میکردی باهاش چت کنی و حتی وبلاگشو بخونی و یه مشت بد و بیراه و حرفهای زشت دیگه ! حالا ببین وقتی همچین آدمه بی شعوری توی دنیای مجازی همچین حرکتی از خودش نشون بده ، دیگه واویلا به دنیای واقعیش ((=

بهتره واسه خودمون زندگی کنیمو بس و به حرفهای آدمای فضول و حسود هم اصلا بها ندیم

قربونت برم

سلامممم به مر مر خودمون :))

آره ... به قول خودت گاهی ... بعضی از ماها
تمام ثانیه های زندگیشون سواله ... اینجوری غرق میشن توی سوال
سوال گاهی باید باشه
لازمه یه زندگی درسته :)


خیلی حرف مفت میزنن ... اه اه :))
اره ... توی نت هم همه چی هست ... مثل ادمای خرافاتی که فکر میکردم اینجا نیست بعد دیدم هست =))

حالا تو خودشو ناراحت نکن مرجان جون :دی
ولش کن

درست ترین کار همینه
با مردم زندگی میکنیم ولی نه برای مردم

هوارتا بوسسسسس

نگین به همه جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:09 ق.ظ

من حوصلم سر رفتهههههههه
هیچکس نیستتتتتت

مریم جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:44 ق.ظ http://cine.blogfa.com

خیلی خوب بود خانم.خلاصه هم این که بقیه همش در کار بقیه هستن و هم این که وقتی در کار خودشون هم هستن..در واقع نیستن! چون اگه بودن..دنیا عوض می شد.

خوش باشی./

ممنونم
نه اونقدر توی کار خودشونم نیست !!
هیچی سر جاش نیست ...

نسل سوخته جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.wargod.blogfa.com

از شما یه خواهش دارم. : متاسفانه من از دیروز نتوانستم وارد سایت تودی لینک بشوم. حالا اگر زحمتی نیست مطلب زیر را برایم لینک کنید. ممنون.
http://www.wargod.blogfa.com/post-38.aspx

با عنوان : ( گزارشی از کمپهای پناهندگان : تجاوز به زن ایرانی در کمپ استرالیا)

امیدوارم بتونم جبران کنم. راستی اگر به دعوتنامه از بالاترین نیاز داشتید بفرمایید.

شهرزاد جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:12 ب.ظ

سلامم نگین جونم:
خوبی؟؟
بهتر شدی عزیزم؟؟؟
اول در مورد موضوع اولت بادی بگم که به چراهات سعی کن خودت پاسخشون بدی و به دنبال پاسخشون باشی البته در مورد بعضی از مسائل بهتر که همیشه به صورت یک سوال تو ذهنت باشه و زیاد زحمت ندی برای پیدا کردن جواب این طوری بهتره.
بعضی از مسائل هم وقتی پیداشون می کنی برات یک تجربه ی خوب میشه.
دوم اینکه این نیازی نیست که زندگی خودمون را برای دیگران توضیح بدیم و یا حتی امور و حتی فکر و عملمون را وابسته به عقاید و نظریات دیگران بدونیم من فکر می کنیم که این تیپ افراد اصلا قابل اعتنا نیستدن و من به شدت از ادمایی که تحت تاثیر حرف دیگرانند و قدرت عمل و تصمیم گیری ندارند متنفرم.این آدما نباشدن بهتره.
اصلا به دیگران چه.بهتره خودت باشی و خودت.
سوم هم اینکه شما اینقدر نکات خوب و ظریف در پست هایی که می نویسی هست که حتی اگر سریع باشه دارای ارزش بسیاره.
چهارم تو خوب شدی؟؟؟
جواب ام آر ایت اومد؟؟
قربانت
بووووووووووووووووس

مرجان یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:39 ق.ظ

نگین حوصله منم سر رفته نکنه موشی مرده این یوسفو بگو کجا غیبش زده ها ؟

مونا تو کجایی ؟

ندا جونم ! خرموشیم امینو عمه حیتایی فرزادی دلم براتون تنگ شده سلی لوسه عمو رضاش کجایین آخه کته کله ها

بچه ها نیلو برگشته ولی انگار یه جورایی ناراحنه

نه فکر نکنم مرده باشه :))
نمیدونم
یوسف تو های چتره احتمالا ... خیلی اغفال شده اه اه
هیچکس نیست
ولشون کن ... اه اه

خوب خوب .. به سلامتی که نیلو هم برگشت
چرا آخه ؟ :(

سروناز یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:43 ق.ظ http://sarv-e-naz.blogsky.com

سلام نگین خانوم خوبی؟؟
خب راس میگی خب نمی شه آخه سوال نکرد. فکر کنم باید سوالا رو پرسید تا رسید به همه چی. خب زیادی پرسیدن هم بده. بعضی وقتا سوالامون بیشتر به گله و شکایت می مونه
خدار رو شکر که در سلامت کامل به سر می برید هوووووووو

سلام سروی جونم
منم حرفم همینه :)
مرسی گلم

سروناز یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 01:49 ق.ظ

سلام بچه ها
خبین همه
مرجانی جونم خوبه؟؟؟
اومدم بگم که
که
که
که
که
بگم؟
هیچی
من اومدم

آفرین به تو
خوش اومدی :)

سروناز یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 02:02 ق.ظ

یو هوووووووووووووووووووووو کسی خونه نیست
نه!!! مثل اینکه همه رفتن مسافرت!!!‌شایدم خوابن همه!!!
شایدم ....
ع ج ب !

همه غش کردن !!

مرجان به سروی :) یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 05:47 ب.ظ

شلام شروی هوشولوم حالت خوبه ؟ بیا جلو دماغتو فشار بدم تو دانشگاه شیطونی نکردی ؟

سروی چرا امین میخواد بذاره بره ؟ خبر داری ؟

مرجان به یوسف دوشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:18 ب.ظ

تو کجایی شیطون بلای بی تربیت ؟

یوسف به مرجان چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:36 ق.ظ

سلام ملجان جون..من ایجام!!

حیتا به همه چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام به همه
کسی میدونه این امین(غریبه)چش شده؟!
توصیه می کنم به وبش یه سر بزنین.اگه چیزی فهمیدین ماروهم مطلع کنین.
ممنون

سلام عزیزم
نه
خوندم ... خوندیم .. فکر کنم همه خوندیم
ولی نمیدونیم چی شده
شاید یه خرده خسته است

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:26 ب.ظ

سلام نگنینی

ممنون که جای من آپ کردی

خیلی میسی خیلی میسی
بوس بوسسس
واقعا من یکی تو زندگیم اینقد سوال هس که خودمم میمونم توش ... راس میگی بعضی چیزها اصن نیازی به این همه کشمکش و و سوال نداره ..خیلی راه مشخصه ولی ما سختش میکنیم و برا خودمون کوه می سازیم اینو هستم ...



تو مستند رازو دیدی ؟؟ من عاشق این مستندم ...همیشه وقتی اعتماد به نفسم میاد پایین میبینمش..
ببینیش منظوورمو میگیری ..

بوس بوسس

سلام سلی جونم
خواهش میکنم گلم

خواهش میشه بابا :دی
هوارتا بوسسسسسس
آره .. لقمه رو دور سر خودمون میچرخونیم :)

آره دیدم ... میدونم چی میگی
خیلی خوبه ...
یادمه از شبکه ۴ دیدمش

هوارتا بوسسسسسسس

سلی چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:27 ب.ظ

اون دوتا اسمایلی اشتباه اومد این بووود

این دفعه میبخشمت :-*

سلی چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:29 ب.ظ

این یو سف از راه به در شد ...
یه کاری واسش کنین
هر روز تو های چتر با دخترای رنگاوارنگحرف میزنه ...
میگین نه
برید ببینید
هیچ وقتم جواب ماها رو نمیده

مرجان به یوسفو :دی چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:54 ب.ظ

سلام بازیگوشه بی تربیت سلی آمارتو داره ها

مرجان به عمه حیتایی چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:55 ب.ظ

من فکر میکنم امین میخواد یه مدتی رو استراحت کنه ! ممکنه ییهو دلش تنگ بشه و برگرده

امیدواریم

مرجان به سلی خوشکله :) چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 08:57 ب.ظ

سلام هوشولو

با یوسف زیاد نگرد که از راه به درت میکنه ((=

خودم باید ادبش کنم

سلی به مرجانی چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 09:37 ب.ظ

سلام مرجانیییی
خوبیی؟
دلم برات تنگ شده بود
کجایی؟
خیلی کم میای؟
البته منم کم میام ولی خوب همیشه به یاد اینجا و شماهام

شماها دوست داشتنی ترین دوستای من هستین
بوس بوسسسس


این یوسف بدجوری از راه به در شده ...
هر روز هر شب تو های چتر داره دل میده و قلوه میگیره
دخترا هم همچین صداش میکنن
یوووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسف
هی واسش عشوه میان دلبری میکنن
یوسفم که هوای همه رو داره
مرجان ادبش کن دور این جور جاها رو خط بکشه
تازه نمیدونی منم وارد اینجور جاها کرد ...
منم داشتم از راه به در میشدم ولی یهم های چترم جذف شد
بوس بوسسسسسسسسسسس

دختر رنگاوارنگ به سلی و بدخواه مدخو پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:04 ق.ظ

وا خاکه عالم..یوسف به تو پی ام می ده..شوما بی اف پیدا کردی جواب نمی دی..بس که با موبایلون آن می شید!! :دی
تازه شنیدم شوما همه اش به یوسف ۳۰تا تک میس کال می زنید!! :-۰
تازشم روما خیلی هم باحاله!از نگین و سارا بپرس! =)) =))


امضا:
ایش!


=)) =))

اکبر هایچتر به سلی پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:06 ق.ظ

سلی عشقه من! کجایی؟ نیستی؟؟

یوسف به ملجان پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:07 ق.ظ

ملجان اینا بوخودا خالی می بندن..من دیشب ساعت ۳ جسد سلی رو تو یکی از رومای هایچتر جمع کردم!!

یوسف به حیتا پنج‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:08 ق.ظ

۴کریم آق حیتا

مرجان به یوسفو :دی جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 07:12 ب.ظ

الهی که جیز جیگر بگیری یوسف پس این دماغی که دراز شده مال کیه ؟

سلی تو نگران نباش من میدونم چطوری یوسف رو ادبش کنم صبر کن موشی از گور بلند بشه ((=

راستی این موشیو کجا غیبیده ها ؟ عاشق ماشق شده ؟

javad. شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:53 ق.ظ

salam.ba.man.asna.mese

جانم ؟ !!!!

جوادعباسی چهارلنگ شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:10 ب.ظ

سلام مرجان.من تازه امدم تووبلاک شما.وبلاک قشنگی داری.من روزی ۲ساعت به وبلاک شماسرمی زنم.

بنفشه شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 12:57 ب.ظ

چرا هیششششششششششششششکی نیس اینجا
آی چرا هیشکی آپ نکرده؟؟؟

اهههه
منم نمیدونم
دیگه دارن اعصاب خورد میکنن !!

نگین به همه شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 03:32 ب.ظ

چرا کسی این خونه رو آپ نمیکنه ؟
این چه وضعیههههه
واییی
کجایین بچه ها ؟
زود بیاین

نسی جوون به موشی شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:58 ب.ظ

به نام خدا
سلاااااامممم
موشی کجاییییی کاره واجب باهات دارم
زودی خبرم کن....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد