« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

چرا جوانان سرخورده میشوند؟!

یه سلام گنده و خوشمزه به همه دوست جونام که با چوب و چماق انتظار من رو میکششیدند.

قبل از هر حرفی به تمام باباهای آینده خانه ما و پدرای مهربون هممون و تمام باباهای خوب دنیا روزشون رو تبریک میگم و به تمام شما خانوما هم توصیه میکنم که حتما این روز رو به پدر ها و همسرهاتون تبریم   بگید.


۱.
میای دقیق میشینی پشت پی سی و مشغول تایپ و افشای یک سری حقایق سیاسی میشی که برای فهمیدنشون کلی تفحس کردی و مدرک از این و اون قاپیدی و

چی و چی و چی..بعد که خوب میشینی مینویسیش سیوش میکنی که فردا با خیال راحت بری آپ کنی...حالا اگه فردا بنابردلایلی که اصلا هم مربوط به سوختن

مادر بورد و بالا نیومدن سیستمت نمیشه، نمیتونی آپ کنی..اون دیگه مشکل خودته.....خدا خیر بده به اون سوسک طلایی که میاد اینجا و میگه که بابا این سارای

بیچاره نمیتونه آپ کنه...بعدی لطفا!

۲.

شما طی یک آپ کاملا رسمی البته در وبلاگ خودتون این موضوع روبه گوش تمامی ساکنان این سرزمین میرسونی که:
عزیزم....بنده 12-13 روز دیگه کنکور دارم.....قربون دستت...شما فعلا اینجا رو یه جوری ردیف کن تا من برگردم....بعد 6 روز بعد میای میبینی همه چماق

بدست و گرز بدست...منتظرت هستند و مدام این به اونیکی میگه: پس این سارا کجاس؟! چرا نمیاد آپ کنه؟
اه و اوه و اخ و تف و چی و چی و چی که شماها مسیولیت(خدایی املا رو داری؟) پذیر نیستین و ال نیستین و بل نیستین و شلپ و شولوپ تصمیم میگیری که ای بابا....مگه دو ساعت

بیشتره؟ خوب برم یه متن خوشکل و تر و تمیز بنویسم و تا چند روز دیگه دور نت و این حرفا یه خط مشکی...ببخشید قرمز میکشم....بعد فک کن میری درباره

هنر رکوکو و باروک کلی مطلب سرچ میکنی و مشغول چکیده نویسی میشی و داری به اون ته مهاش میرسی...با کمال احترام برقا میره...درست حدس زدی....دقیقا مطالب هم سیو نمیشه و تا یه جایی که هیشکی نباید بدونه کجاست میسوزی!


۳.
ببین جانم الان شما به این نتیجه رسیدی که اصلا نیاز نیست یه پست هنری یا سیاسی بذاری و مطمئنم که مثل خودم تصمیم داری که یه احوالپرسی و روزانه

نویسی و یه کوچولو هم حرف قلمبه بزنی...بعد از نیم ساعت تاپ(خدا پدر مادرت رو بیامرزه مگه چه اشکال داره که یدونه "ی" جا مونده ازش...زبونم لال بیناموسی که نکرده که...دهههههههههه)  کردن و 1 ساعت عکس سرچ کردن و استفاده از این اسمیلی ها و سر جمع 2 ساعت تو نت  گشتن ، شاد و خوشحال میای که آپ کنی.....بعد عینهو که با سوزن بزنن توی یه بادکنک....همونجوری میشی و با احترام زیاد میبینی که این بلاگ 1 ساعت پیش آپ شده...من که مستقیم سرم رفت تو دیوارحالا شما دیگه مختارین که هرجور راحتین همون کار رو بکنین!


پ.ن:
1. تا 3 نشه بازی نشه!
2.کنکور<<<<من نفر اول هستم....همه رو منفی 100 زدم!
3. کلی حرف داشتم که خدایی نمیدونم چرا الان از ترس اینکه مبادا خونمون رو آپ کنن باید لال مونی بگیرم
4. من در عرض 15 روز...3 تا سیستم ناکار کردم...هم سیستم هودم(میگم نفر اول کنکورم قبول نمیکنین..اونجا هم مدام هر 4تا گزینه رو همزمان سیاه میکردم) و داداشم رو...هم لپ تاپ خواهرم رو
5.الان خونه نیستم....یک آپ عالی دفعه بعد از من طلب دارین.


ایام به کام     

سارا

نظرات 84 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:19 ق.ظ

با سلام و درود به روح پر فتوح حضرت اماموسلام به نایب بر حقش مقام معظم ایشون...اگه خدا قبول کنه ما اول هستیم

ما نیز این موفقیت بزرگ را به شما دوست عزیز فراموشکار و بی نام تبریک میگوییم!!!

[ بدون نام ] دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:29 ق.ظ

من این موفقت و کسب مقام اولی رو مرهون زحمات پدر و مادرم هستم و با تشکر از زحمات معلم مهد کودکم خانم زارع و تشکر از همکاری اساتید محترم دانشگاه این رتبه و مقامو تقدیم میکنم به همه ی دلاور مردان این سرزمین و آقا از همین جا اعلام میکنم :
انرژی هسته ایی هر بسته سیصد تومن حق مسلم ماست و همه با هم اعلام میداریم است بود که

آمریکا آمریکا سیبیل بابات میچرخه
آمریکا امریکا سیبیل بابات میچرخه
استیلی حیا کن ...پرسپولیسو رها کن
شیر سماور... دنده ی خاور به حلق داور

آقا حرفای بودار میزنین اینجاهاااااااااااا!!!!


تا دیروز بسته ای ۲۰۰ تومن بود...نکنه به علت افزایش قیمت پودر رخت شویی این انرژی ملی هم افزایش قیمت داشته؟!

:دی آقا فرمودین کجای داور؟ =))

آقا موشه دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ق.ظ

آقا ماهم به عنایت آقا دوممممممممممم =))

برم بخونم بیام

آقا موشه دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:28 ق.ظ

به بههههههههه
چیطوری سارااااااااااااای؟؟؟؟
بزن کف قشنگرو به افتخار ساراااااا =))

ورپریده (کلمه رو داشتی =)) ) انگاری بلاخره قسمت تو شد آپ کنی :دی
خدا خیرت بده ننه ایشاا... به آرزوت برسی :دی

سارا تو به چه امیدی زنده ای =))
حالا باز تو آپ مینویسی برق میره میپره من شونصد ساعت میشینم پست مینویسم چشام در میاد یه قالب درست میکنم تا شب بعد شب پشیمون میشم همشو پاک میکنم =))

ور بپری =)) خوب این همه سختی کشیدی سر خوردی داغون شدی از بین رفتی خوب یه کلومه میومدی میگفتی نمیتونی آپ کنی =)) الان یه ماهه تو هر شب میخوای آپ کنی ولی اون شب نمیرسه :دی

خوب اینارو ول کن حالا چی خریدی برا ما ؟ رد کن بیاد من یه بابای نمونه میشم بعدناآآآآآآآآ

سارا خیلی عقبیا جدیدا با چهارم بازی میکنن =))

شانست گفت دیشب نبودم وگرنه حتما قبل تو آپ میکردم =))

آقا شاید باورتون نشه من فعلا برم ظهر میام باز !

ندا دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:32 ق.ظ

سلامممم
عجب پستی زدی سارا عین خودم هول هولکی ولی خداییش از پست های علمی و مقاله نویسی جالب تره . من دوست دارم دست گلت درد نکنه
ولی انگاری خیلی شاکی هستی .
میدونی مشکل مل چیه ؟ به کامنت ها دقت نمیکنیم تا ببینیم چی به چیه و کی چی گفته اگه دقیق باشیم دیگه همچین مشکلی پیش نمیاد و نوبتی میریم جلو
امیدوارم تو هم تو کنکورت موفق باشی
منتظر بقیه حرفات هم هستیم . اگه وقت داشتی بنویس
ـــــــــــــــــ
تاااا دوباره

یوسف دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 11:47 ق.ظ

می گم سارا همه اینارو می تونستی سرجمع در دو خط بنویسی! =))ولی خب باشه دیگه با چماق لهت نمی کنیم..و قول می دیم دفعه بعد یه فیلم اره جدید ازت بسازیم!! :دی
خب رتبه دار شدنتو به عنوان اولین نفر از آخرین نفر تبریک می عرضم و امیدوارم سال های سال در کنار خانوا...اووووه ولش کن اصن!!..همون چماق بهتره!! :دی حالا خداییش تو با این هاردها چیکار کردی؟!باهاشون کشتی گرفتی..؟! =)) تازه دفعه بعد باید باسرریز و مخلفات آپ کنی این قبول نیست! =)) حالا سارا کی آپ می کنی؟؟؟! =)) =))

یوسف دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:08 ب.ظ

راستی در مورد سابجکت پستت یه نظر کوتاه داشتم: چرا جوانان سرخورده میشوند؟؛راستش تو این مملکت انقد سر مارو با درس و سد کنکور و پله های دروغین ترقی گرم یا گول زدن که با هر افت یا عدم پیشرفت سرخورده شدیم..والا کارای مهمتری از درس خوندن و کنکور هست..چرا همه اصرار دارن برن دانشگاه؟!..اصن مردم همه به تقلید از هم یه کار می کنن..تو درس خوندن..تو مهمونی رفتن تو حرف زدن..تا یکی یه کاری می کنه یا یه چیزی می گه همه تقلید می کنن..کنکور و درسمون هم تقلید شده و اگه پانته آ جون یا مانی جون برن دانشگاه و ما نریم افت داره و کم میاریم..همین طرز فکر باعث شده سر خورده بشیم و نه تفریح درستی داشته باشیم و نه فکر و اوقات خوش!!..با این وضع هر داهاتی و آی کیو پایینی به دانشگاه رفت که ننه اش نگه تو از اکبر کم آوردی!!یا چه می دونم فردا مثه اصغر حمال می شی..کی گفته؟!..این همه کار و سرگرمی و مسافرت و زندگی..آیا ما داریم زندگی می کنیم یا یواش یواش می میریم؟!!!...

مرجان دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:07 ب.ظ

زهر مار غر نزن بگیر بشین سر جات سارای بی تربیت (همون شکلکه که میزنه پس کله اون یکی) بعد عمری اومده آپ کرده حالا هم غر غر غر پشت غر غر ! کچل ! مردم توی امتحانا آپ کردنا ؟ غیر از این بود باید تا الان خونه ما تعطیل میبود .. شُمپِته کته کله شیطونه میگه یکککککی بزن تو دماغش مث سوسک بچسبه به تیر چراغ برق ((=

آخ آخ از برق رفتن وسط آپ نگو که من دلم خون بود یه مدت واسه همین رفتم لپ تاپ گرفتم ((= حالا که لپ تاپ گرفتم یییهو غافلگیرم میکنه شارژش تموم میشه (غشمولک)

سارا حالا خوبی ؟ کجایی ؟ نمردی ؟ :دیییی ایشاا... به زودی میمیری ((=

الفرارررررررررررررر

دکتر هیپوتالاموس دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:41 ب.ظ http://i37.tinypic.com/35lwzzq.jpg

متاسفانه ویروسی شایع شده با نام پلی میالگیا گشادیرو ماتو ئید که از دوستان می خواییم هر چه زودتر واکسن این بیماری خطرناک رو از دکتر خانه ما دریافت کنن تا احتمالا عوارض کنکور و کم پیدایی باعث سقط شدنشون نشه!
با تشکر از برنامه خوبتون!!!به عکس هم توجه کنین!!

ر و ز ب ه سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:40 ق.ظ http://hazrat-eshgh.blogsky.com

درود
خوبی خانم خوش قول !!
(هر ند که همین الان که یادداشت رو خوندم کمی دلم به حالت سوخت.. آخی.. سوسک برات بمیره !!)
راستش رو بخوای من همون لحظه ای که آپ کردین شما در یاهو بودم و شما رو دیدم که آف لاینی برای ما یعنی همگان فرستادین و من هم آمادم ولی دیدم مطلب طولانیه گفتم بعد بیام بخونم اصلا چه معنی داره بگم اول.. دوم ..سوم.. عدد بشمارم واسه خودم :دی

واقعا بهت تبریک میگم.. توانایی تو در خندوندن افراد حرف نداره :دی
من که از صمیم قلب از ته اعماق خودم کمی بیش از اندازه وقتی این یادداشت به پایان رسید خندیدم..
مدته اندی زیاد بود!! که من این جور از یه یادداشت نخندیده بودم..

واقعا جالب بود خانم!
البته بهت تبریک میگم چون فضای خونه ی ما تو این چند یادداشت اخیر کمی جدیشده بود تو هم زدی ترکوندی.. خوشم اومد..

گاهی اوقات تنوع هم لازمه و خدا رو شکر خوب موقعی این تنوع ایجاد شد..
در مورد اون بالای یادداشتت
::چرا جوانان سرخورده میشوند؟!::

باید به عرضت برسونم تا وقتی یکی مثل من و تو جوون این مملکت باشیم دیگه بیشتر از این هم انتظار نمی ره که دیگه !
می خوای با این اوضاع که خانم فقط کم مونده بره تو سد کرج خودش رو بندازه پایین تا بگه خودم رو هم خراب کردم :دی اون وقت میگی چرا جوانان فلان می شوند ؟؟

خوب کمتر سیستم خراب کن تا سرخورده نشی !!

در پایان از همه ی اهالی دهکده تقاضامندم برقایه اضافی رو خاموش کنن تا سارا خانم دفعه ی با مشکل مواجه نشه و بیاد درست مثل یه خانم با شخصیت و سر نخورده ی جامعه !! به روز کنه..

+ اگه کمی مزاح فرمودم معذرت این بنده رو بپذیر.. :)

++ شادکام و سرافراز در پناه اورمزد دادار.. . . .

شهرزاد سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:57 ق.ظ

سلامم سارایی:
خوبی؟؟
الان یهعنی چی؟؟کتک می خوای؟؟؟باید آستینامونو بالا یزنیم؟؟؟
بهت این همه موفقیت بزرگ رو تبریک میگم مخصوصا بات گند هایی گه در طول این مدت که گم شده بودی و باید می انداختنت تو صندوق پست
ما که این همه صبر کردیم برای یک آپ توپ ولی به خاطر اینکه سرخورده نشی و به خاطر گل روی تو که خیلی عزیزی باششششششششش
دفعه ی دیگه..
هنوز اکید داریم به اون روز..
دوست دارم..
بووووس

لیلا سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:24 ب.ظ

سلام سارا جون
چه اپ با مزه ای بود

غریبه سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:42 ب.ظ

سلام سارا

راستش خودت این قدر توی این پست گریه کردی که دلم نیومد بیام حالت رو بگیرم ٬ اما ....

به نظر میرسه که وجود متبرک حضرت عجل هم شده مثل پسرخاله ما !! چند روزیست که اسم اون بنده خدا رو گذاشتیم «مثلث برمودا !» میدونی چرا ؟!؟! آخه در طی دو روز ٬ سه بار تصادف کرد !! :دی
هر چند که جراحاتش خیلی مهم نبود ٬ اما این قدر رفته بود امدادی و اورژانس که خودش میگفت : وقتی من از در میرفتم تو ٬ پرستارها میگفتن : «باز این اومد !!» یکی شون هم خیلی رک بهش گفته : «ببخشید آقا ٬‌ شما نمیشه چند روزی از خونه تون نیاین بیرون !!» :))

خلاصه این که من تصور میکنم ٬ تو هم تبدیل به یک «اسپایور» خفن شدی و داری بی رحمانه ٬‌ سیستم های مجاورت رو نابود میکنی !! به حدی که حتی توقف بیش از حد من هم در اینجا ٬ جایز به نظر نمیرسه ! ((:

الفرااااااااااااااااااااااااار ....
یا حق

پدر سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:08 ب.ظ http://father78.persianblog.ir

حالا سرخورده نشو...

بنفشه چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:19 ب.ظ

سلام

اومدم بگم
آقایون محترم روزتون مبارک

شاد باشید



سارا تو یه کامنت از من طلب داری

مرجان چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:19 ب.ظ

روز همتون مبارک :دی اعم از آقا و خانوم :دییییییییییییی

گیگیلی بیا که هیشکی نیس بیا شیرینی ها رو بخوریم :دیییییییییی

سلی چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:54 ب.ظ

روز مردا مبالک
:من اینجا کامنت نذاشته بودم؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ب.ظ

واااای بچه ها یه خبریه اگه بگم همتون ذوق مولکی میشیناا
نیلوفر جون شوهر کرده ، تازشم اینکه شوهرش مهندسه :x

حالا خودش قول داده بیاد همه رو براتون تعریف کنه
اما من خودم دوست داشتم بهتون بگم
الان اگه اسممو بگم نیلو جون میاد چشمامو در میاره:->

اما این آقا مهندسه بدیش اینه که گفته از اینترنت اونترنت خوشش نمیاد ...نیلوام حق نداره دیگه بیاد بلگ بازی :((

عروسی عروسی ، عروسی نیلوفر جون:x:-*
لی لی لی لی

سلی پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:30 ق.ظ

وای مبارکه !
مبارکههههههههههههه
برقصین دیگه !

پس اینجا چ سوت و کورهه
دس دس دس دس دس دس دس دس دس
وا اگه منم شوهر کنم اون وخ شوهرم بگه نیا نت چی میشه ؟
یعنی من میمیرم؟

مرجان به سلی پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:41 ق.ظ

پنبه پیرزن تازه نم کشیده سلی ؟ :دییییییییییییییی

خیلی وقت بود که این خبره بود :دیییییی

ولی مبارکش باشه
ایشاا... عروسیه خودت :))))))))

مرجان به سلی پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:47 ق.ظ

تازه اسم آقا دوماد هم رضاست :دیییییی

مرجان پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:49 ق.ظ

اه سارا کدوم گوری رفتی بیا دیگه ! مردیم بس سرخورده شدیم ((=

جوونای ایرونی دیگه چه ها که نیستن ! از معتاد و افسرده و دیوونه و عاشق و مجنون و لیلی و فاسد و خیابونی و قاتل گرفته تا الافای اینترنتی ((=

سروناز پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:40 ق.ظ

سلاااااااااااااام سارا خانومی
خوبی؟؟؟
وای من زده بودم تو حالت؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!۱
به خدا من بی تقصیرم موشی گفت که تو بدو برم آپ کن کسی هم نگفته بود که سارا می خوا آپ کنه
شررررررررررررررررمنده

سروناز پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 02:42 ق.ظ

کی عروس شده؟؟؟؟؟؟؟؟
نیلووووووووووووووووو!!!!!!!!!!۱
وااااااااااااااای

حیتا پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:14 ق.ظ

سلام سارا جونم
یاد جمله‌ای از امام علی افتادم که می فرماید:
*من خدا را در بهم خوردن تصمیمات دیدم*
یه ذره فکر کنی متوجه میشی چرا و چه جوری؟

حیتا پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:21 ق.ظ

واییییییییی چه عجب بابا!
ببینید چقدر پست من خوش پاقدم بود؟!نیلو جون تبریک میگم.خوشبختی و عاقبت بخیری تو آرزوی قلبی ماست.
مرجان یاد بگیر!نیلو نصمه توا!!!!!

سارا پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:35 ب.ظ

مرجان من در مسافرت بسر میبرم :دی بیام خونه همش میام جواب کامنت میدم.

واااااااااااااااااااااااااای نیلی عروس شدههههههههههه؟!

سارا به روزبه پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:48 ب.ظ

قربون شما....قابلی نداشت.

میگم روزبه جان یهوو میفرمودین بنده دلغک سیرکم بله؟!

سارا به سروی پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:50 ب.ظ

قربونت برم من خواهر کوچولوی نازم...دشمتن شرمنده باشه...من که میدونم اینا همش زیر سر این موشی دم بیدس!

سارا پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 04:52 ب.ظ

دیرام دیرام آاااااااااااااااخ جون...نگین کووووووووووووووووشش؟

یوسف پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:18 ب.ظ

نیلولو دیدی از آخر علوس شدی!! :دی
از آخر هم مارو دعوت نکردی!! :(
این که همه اش شد از آخر!! =))

بهادر خان(شوشوی نیلو)خطاب به همه پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:24 ب.ظ

نیلو زنه منه..از حالا اگه بیاد نت دستو پاشو قلم می کنم..!!کومپولتلشو میندازم تو اشکاف درشو قوفل می کنم کلیدشم قورت می دم!..هر کی اسم ضعیفه منو ببره ریستش می کنم هموجو!!
پ.ن:من عاشق غرغرهای نیلو هستم!!

=))=))

=))بیشین بینیم با....خودمون میدیمت داداش رضا درسته قورتت میده

آقا موشه پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:54 ب.ظ

به بهههههههههههههههههههه
کیف حال همگی ؟؟؟

اوه نیلو عروس شده ؟؟
نیلو جون تبریک صمیمانه منو پذیرا باش فعلا تا بعدا بیایم مفصل شیرینیتو بخوریم :دی

نیلو به مرگ موشی اینبار من شورت ندادما =))



ببین موشس...تو که همیشه قراره بعدنا بیای کار همه رو جفت و جور کنی...ببینم این بعدا کیه هااااااااان؟

سلی پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 06:26 ب.ظ

ببینم من پس چرا نمیدونستتم؟/

وای مثلا چرا نیاد نت ؟

هویجوری...محظ خنده!

شهرزاد پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:41 ب.ظ

بینم این جا چه خبره؟؟؟؟هان؟؟؟
من همش دو روز نا قابل نیومدم نتااااااااااا ببین اینا چه پشت خواهر من صفحه گذاشتن؟؟؟
موشی خدا خدا کن دستم بهت نرسه با اون بهادر خان...
یکی طلبتون...
کجای آبجیه من غر غرو؟؟؟؟هان؟؟؟
موشی کشته شدی با اون یوسف شیطون...
صبر کنید..یکی طلبتون...

منم میام کمکت شهرزاد جونم....بزن بریم

آقا موشه پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:12 ب.ظ

آآآی کومککککککککککککککککککک

شهرزاد رحم کن به جونیم =))

به جان موشی کار من نیست من یه دف نیلو رو شور دادم واسه هفت پشتم بسه =))

ولی خدایی باورم نمیشه حالا داماد کی هست شهرزاد ؟؟؟ راست مهندسه عاشق نیلو شده ؟؟؟

آقا موشه پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 08:16 ب.ظ

سلی واقعا چرا نمیاد نت نیلو ؟؟

واه واه واه پس بگو به این دیگه فکر نکرده بودم !!!

حالا راسته میگن نمیزاره بیاد نت آخه چراااااا ؟؟؟!!!!!!

:-|

مهندس بهادرخان پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:02 ب.ظ

نفس کشششششششششششششششش..
شرزاد تو کاریت نباشششششششش..با من بودی آقا موششششششششششششش؟!..مبارکششششش داشششششششششش..


:پی

شهرزاد پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:57 ب.ظ http://shahrzad91.blogsky.com\

موشی این بچه سوال ها چیه می کنی آخه؟؟/
فکر کنم شونصد بار نیلو گفت و منم گفتم که هم سر کار میره..هم دانشگاه داره..و هم پیریز تلفن در اتاقش نیست که بیاد نت...
اگر وقت کنه میاد پیش من و سر میزنه و وقت نمی کنه...

موشی د زبون بفهم و دل بچه رو نشکون دیگه....دهههههههههههه


موشی فهمیدی الان؟

شهرزاد پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:03 ب.ظ http://shahrzad91.blogsky.com\

نیلوفر دختر چهار ده ساله نیست که کسی نزاره بیاد نت...وقت نمی کنه و هم به دلایلی که براتون گفتم...
از تو بعید بود موششی از این چیزا بگی...

شهرزاد خودشو ناراحت نکن یهو فشارت میره بالا و برنمیگرده....

نگین ( به همه ) همه بخونن لطفا !! جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ق.ظ

اهههههههههههههههههههههههههه
نگین اومد
نگین اومد
سوسک طلایی اومد
من که میدونم من نبودم همتون افسرده بودین
یوسف که از غم نبودن من غش کرده
یوسف جون پاشو داداش که اومدم ...
داداچ رضا از رو پشت بوم بیا پایین ... زانوی غمم بغل نگیر من اومدم
مرجاننننن از تو بعیده که گریه کنی
سارا تو چرا خودتو میزنی ؟
نزن جانم .... بابا من اینجام
موشیییییی .... این ۴ تا دونه مویی که ته سرت داری رو هم میکنی ؟
نکن اینکارو
کچل میشی بهت میخندیم
خوببببب :دی
نگین اومد :))
حالا همتون جمع شین
زود زود
ببینم این چه وضعیه راه انداختین
هیشکی نه تو این خونه میاد
نه میره
اههههههه ...
باز این خونه خلوت شده
تا قبل که میگفتیم همه درس دارن
کنکور دارن
امتحان دارن
حالا دیگه خدارو شکر همه تموم شده ... باز چرا این خونه ساکت تر از قبل شده ؟
چرا هیچکس نمیاد ؟
اگه من چند روز نبودم ... دلیل دارم ....
عروسی دختر عمم بود ... چند روز همش خونه اون بودم شب هم همیشه از ۱۲ به بعد خونه بودم و خیلی خسته
بعد هم المپیاد ایرانیان کرمان بود من مشغول بازی های اونا بودم و خودم تمرین داشتم
حالا اودم خبر رسیده که این خونه ساکته ؟
چرا‌ ؟
کجا رفتین ؟
اینجوری قرار بود ما پیش هم بمونیم ؟
این حرفارو با لحن تند نخونین
من خیلی اروم حرف زدم
فقط یه دلخوری بود
که گفتم بگم خوبه
خیلی دوستون دارم

هوارتا بوسسسسسسسسسسسسسسسسس


ها نگین....بِشِت موافقم...همش تقصیر این موشیه که سیستمش رو سوزونده و ناکار کرده.

عروسی مبارکا باشه خانوم... :دی حالا هم که یوسف رازه داماد میشه... همه باهم میریم اونجا بزن بکوب....پایه ای که؟!

نگین به سارا جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:19 ق.ظ

سلاممممممممم سارا جونم
تبریک میگم گه تو بالاخره تونستی آپ کنی
خسته نباشی پهلوون :دی
واقعا من به این پشتکارت تبریک میگم
ولی بهت حق میدم بعد از این همه نوشتنم
دیگه حال نداشته باشی دوباره بنویسی :))

ولی بازم همینم که نوشتی من بودم نمینوشتم :دی

هوارتا بوسسسسسسسسسس

سلااااااااااام نگ نگی....مچکرم...پاینده باشی جوون...
مرگ من میبینی من چیقدر متعهدم؟! =))

نگین جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 12:20 ق.ظ

قضیه چیه که میگن نیلو عروس شده ؟
باز شایعه پراکنی کردی موشی ؟
این کار باید کار تو باشه

شایعههههه

ها...نیلو طی یک عملیات فوق سری که از طریق اس ام اس داشتسم این شایعه رو تکذیب کرد.
سارا خانوم...خبر گذاری جمهوری آزادی ایران...ونیز!

مرجان به نگین جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:18 ق.ظ

اه نگین تو که همیشه بساط عروسیت به راهه ((=

:دی الان حسودیش شد مرجان هااااااا =))

سلی جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:39 ب.ظ

راس میگه دیگه نگین !

چه سوت و کور شده خونه موننن

زود یکی اون اهنگو بزنه دیگه

دی دیری ری دیری ری دیری ریییییییییییین دی دی دیریی دیری ریییین دی دی دیدی دیرین رین ریدی ریدین دیری ری ری ری!!!!!!!!(س و ت)

یوسف جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 07:57 ب.ظ

اصن من یه قابلمه میارم می زنم شمام برقصین.. =))

نه یوسف... تو رقصت از همه ما بهتره....خودت باید برقصی...داش رضا از همه بهتر میزنه...قابلمه رو بده به اون

مرجان جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:26 ب.ظ

((=

یوسف نمیری الهی :دییییییییی

من مخالفم :>

آقا موشه جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:30 ب.ظ

سلاااااااااااااام سلام

دهه اصن چرا اینجا سوتو کوره :دی

نگین شایعه پراکنی نکن من یه بار نیلورو شور دادم واس هفت پشتم بسه یادته یه بارم تورو شور دادم =)) راستی شوهرت که اذیتت نمیکنه =))

وااااااا شهرزاد جون خوب به منچه اینا میگن شوهرش نمیزاره بیاد نت وگرنه من گفتم از یه مهندس بعیده =))

نگین این همه مو دارم من چهارتاشم تو بکن آخه میخوام جلو یه ذره خلوت بشه فشنی بزنم =))

یوسففففف بیا بریم موهامونا سیخ سیخی کنیم فشن کنیم حال میدها =))

مرجان این نگین رو که میشناسی سلطان رقصه حالا حساب کن همه فامیلای دورو نزدیک عروسیشونو با نگین تنظیم میکنن :دی یه بارم منو برد با خودش تا آخر شب هیچی ازم نموند =))

منکرات:

خانوما...آقایون همه دستا بالا

آقا موشه جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 09:33 ب.ظ

آقا هرکی هرچی میخواد بزنه بزنه قمقمه مو ازم بگیرین قابلمه مو ازم بگیرین ولی گیتار برقی مو ازم نگیر =))

=)) حالا نمیری الهی

یوسف جمعه 28 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 10:08 ب.ظ

مرجان بیا با ملاقه از این رقصای خراسونی کنیم.. =))
موشی این واااااااااااااااااااااااا گفتنت منو مردونده!! =))
نگین تو مسول فیلم برداری مجالس علوسی بودی ما خبر نداشتیم؟!.. :دی
می گم نیلو ما بوخودا شوهر ندیده نیستیم! :( شهرزادی حالا یه سیم رابط بدیم نیلو به نت وصل بشه!! :(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد