« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

« خونــه مـــا »

آسمان ضمیر انسان است و خانه ی ما سرای دلها

تورم و گرانی بزرگترین نگرانی.......

حتما بخونید؛چون ارزش خوندنش رو داره...

اگر هم براتون تکراری  و ارزش نداره لطفا نظر ندید...!!!!!

در ادبیات سیاسی ایران بسیار معمول است که تورم را ریشه فشارهای اقتصادی به

مردم می‌دانند. بارها این عبارت را شنیده‌ایم که «مردم زیر بار تورم له شده‌اند.»

دولت‌ها هم که از حساسیت عمومی نسبت به این مقوله آگاه هستند، سعی می‌کنند که حداکثر فشار را برای کاهش تورم اعمال کنند، حتی اگر سیاست‌های ضد تورمی منجر به رکود یا بیکاری در اقتصاد شود. با مشاهده واقعیت‌های فوق یک ناظر بیرونی می‌تواند به راحتی به این نتیجه برسد که در تصور بسیاری از مسوولان و مردم ما این است که نهایت منطقی سیاست‌های کاهش تورم یعنی تورم‌های نزدیک به صفر نویدبخش دست‌یابی جامعه به رفاه بالا و رهایی مردم از مشکلات اقتصادی است. متاسفانه این تصور کاملا بی‌پایه بوده و ناشی از خلط دو مفهوم مهم «قدرت خرید» و «افزایش نسبی قیمت‌ها‌» است که مفاهیمی کاملا متفاوت ولی مرتبط به هم هستند.
ارائه تعریفی از هر کدام از دو مفهوم به روشن شدن بحث کمک می‌کند. قدرت خرید در واقع نشان گر سبدی از کالا و خدمات است که درآمد یک فرد به او اجازه خرید آن را می‌دهد. تفاوت کشورهای فقیر و غنی در واقع به تفاوت همین قدرت خریدشان مربوط است که نهایتا خود را در درآمد سرانه هر کشوری متجلی می‌کند. قدرت خرید متغیری نیست که به سادگی قابل تغییر باشد و تغییر اساسی در آن در درازمدت و به مدد سیاست‌های مناسب رشد اقتصادی صورت می‌گیرد. در مقابل تورم یا افزایش اسمی قیمت‌ها‌ یک متغیر ظاهری است که صرفا تغییر در مقدار عددی و قراردادی قیمت‌ها‌ را نشان می‌دهد و خود به خود حاوی هیچ اطلاعاتی از سطح رفاه یا قدرت خرید یک جامعه نیست.
برای روشن شدن بحث مثالی می‌زنیم. در یک مثال خیالی تصور کنید که قیمت «هر چیزی» (از جمله دستمزد) در اقتصاد ایران یک شبه «ده برابر» شود. در این مثال یک قرص نان صد ریالی را باید از فردا صبح به هزار ریال خرید. به لحاظ محاسبات تورمی چنین جامعه ای با ابرتورم بسیار شدید نهصد درصدی مواجه بوده است و ناظران از آن به عنوان یک فاجعه یاد خواهند کرد. در حالی که در واقعیت رفاه مردم جامعه هیچ تغییری نکرده است. قیمت نان ده برابر شده و در عوض حقوق افراد هم ده برابر و نهایتا قدرت خرید جامعه ثابت مانده است.
حال اگر با تعاریف فوق به وضع جامعه خودمان برگردیم می‌توانیم مساله را دقیق تر ببینیم. واقعیت این است که آن چیزی که مردم ایران را تحت فشار قرار داده است نه تورم بلکه گرانی یا به عبارت دیگر همان تعبیر عامیانه شده اصطلاح پایین بودن قدرت خرید است. مردم ایران در کشوری با درآمد سرانه دو هزار و پانصد دلار (به روایت شاخص اطلس) و هشت هزار دلار (به روش شاخص قدرت خرید) زندگی می‌کنند. چنین سطحی از درآمد سرانه به این مردم اجازه نمی‌دهد که بسیاری از کالاها را به راحتی خریداری کنند. فی‌المثل قیمت بسیاری از کالاها مثل خودرو و لوازم الکترونیکی در ایران و اروپا تقریبا یکسان است. با این حال یک شهروند اروپایی به نسبت یک شهروند ایرانی چنین کالاهایی را با سهولت بسیار بیشتری خریداری می‌کند و احساس گرانی هم نمی‌کند. چرا که درآمد ماهیانه واقعی او نزدیک به پنج برابر شهروند ایرانی است و طبیعی است که قیمت این کالاها سهم کمتری از درآمد او را تشکیل دهد. در حالی که همین وسائل برای شهروندان ایرانی «گران» هستند یعنی شهروند کشوری با درآمد سرانه کشور ما به راحتی نمی‌تواند خودرو خریداری کند. دقت کنید که اساسا تعریف درآمد سرانه چیزی غیر از این نیست. اگر ایرانیان هم می‌توانستند به همان سهولت اروپاییان از هر کالایی خریداری کنند در این صورت درآمد سرانه ما هم به همان سطح رسیده بود و در واقع کشور ما به سطح لازم توسعه یافتگی دست پیدا کرده بود. مردم ایران با مشکلات دیگری هم مواجه هستند که مساله گرانی را برایشان حادتر می‌کند. یک بررسی ساده از قیمت برخی محصولات مثل برنج، گوشت، برخی میوه ها، گروه خاصی از خودروها و خدمات موبایل و اینترنت نشان می‌دهد که قیمت این محصولات به دلار در کشورهای اروپایی گاهی از ایران ارزان‌تر است. به عبارت دیگر مردم ما با درآمد کمتر مجبورند قیمت بیشتری برای کالاهای مشابه در کشورهای خارجی بپردازند. دلیل این موضوع هم تقریبا روشن است. سیاست‌های حمایت از تولید داخل در مورد کالاهایی مثل برنج و خودرو و انحصارهای دولتی در حوزه‌هایی مثل مخابرات باعث شده تا قیمت تمام شده کالاهایی از این دست برای مردم ایران از سطح بین‌المللی بالاتر بوده و لذا قدرت خرید مردم (نام دیگر گرانی) از سطحی که می‌تواند باشد هم پایین‌تر بیاید. موضوع دیگر که احساس گرانی را برای مردم تشدید می‌کند بالاتر بودن سطح استانداردهای زندگی در ایران به نسبت کشورهایی با درآمد سرانه مشابه ما است. اگر بررسی آماری روی سطح برخورداری ایرانیان از متوسط مسکن، خودرو، مصرف انرژی، دسترسی به آب سالم، آموزش عالی و غیره صورت گیرد خواهیم دید که مردم کشور ما علاقه‌مند به زندگی با استانداردهای کشورهایی ثروتمندتر از خودمان هستند. طبیعی است که با یک درآمد سرانه مشخص نمی‌توان تمام این استانداردها را به دست آورد و لذا در جریان تلاش برای دستیابی به آنها فشار قابل توجهی به خانوارهای ایرانی وارد می‌شود که شکایت از گرانی بروز بیرونی آن است.
با توصیفات فوق مشکل مردم ایران تورم نیست. تورم هر چند تاثیراتی روی رفاه دارد ولی به
 گواهی بسیاری از اقتصاددانان این تاثیرات اندک است و باور عمومی در مورد آن تا حدی بزرگ نمایی می‌شود. مشکل مردم ایران گرانی است. همان چیزی که در ادبیات اقتصادی به آن سطح پایین درآمد سرانه می‌گوییم. کاش دولت و مجلس در ایران بخشی از انرژی را که برای کنترل یکی دو درصدی تورم صرف می‌کنند صرف افزایش یکی دو درصدی نرخ رشد اقتصادی می‌کردند. آن وقت بود که تغییرات عینی و واقعی در زندگی مردم رخ می‌داد.

معیشت و به تبع آن اقتصاد مهمترین مقوله ای است که تمامی افراد یک جامعه را درگیر خود میکند وفرد فرد افراد یک جامعه فارغ از هرگونه بحث سیاسی ،فکری ، قومیتی و... با به خطرافتادن وضعیت معیشتی و اقتصادی خود دچار نگرانی می شوند واین نگرانی آنگاه بسیار پراهمیت می شود که درآمد مردم جوابگوی هزینه های روزمره شان نباشد.

طی سالهای گذشته وبا مطالعه ای اجمالی براحتی می توان دریافت که معیشت و تهیه مایحتاج عمومی در حد گذران زندگی به اصلی ترین دغدغه مردم تبدیل شده واکثریت جامعه خسته از سیاست ، فرهنگ و حتی مشارکت در اموری که حضور و وجود افراد یک مجموعه را برای تکامل و بهتر شدن وضعیت موجود می طلبد تنها و تنها به فکر تامین حداقل ها برای خود و افراد تحت تکفلشان هستند وهدف اکثریت جامعه تنها به رتق و فتق امور اقتصادی و معیشتی شان خلاصه می شود و جالب تر اینکه طی این مدت هرچه که بیشتر تلاش می کنند کمتر به نتیجه مطلوب دست می یابند از سویی در میان مسائل مختلفی که در یک جامعه مطرح می باشد مسئله اقتصاد و معیشت عمومی مردم شاید مهمترین نقش را در شکل گیری یک جامعه ، امنیت ، دوام و ثبات آن ایفا می کند وشرایط اقتصادی یک مجموعه قطعا رابطه ای مستقیم را با حیات مداوم و یا مستعجل آن دارد به طوری که در صورت وجود ثبات اقتصادی در یک جامعه ، پایین بودن نرخ تورم ، بالا بودن شاخصه های اقتصادی و متعادل بودن قیمتهای ارزاق عمومی ، امنیت و ثبات آن جامعه تضمین بوده و نرخ بیکاری فقر و به تبع آن فساد و فحشا و جرم و ... به میزان بسیار زیادی کاهش می یابد و بالعکس در صورت عدم وجود ثبات اقتصادی ، بالا بودن نرخ تورم و به دنبال آن شیوع فقر، بیکاری و... ، ضمن بروز بیماری های روانی و افسردگی های مزمن ، فساد ، فحشا ، اعتیاد ، سرقت و ... در جامعه افزایش یافته و شاخصه های امنیت به شدت کاهش پیدا می کند که در نهایت یک بحران اجتماعی را درپی خواهد داشت و البته در این گونه مواقع گر چه بکار بردن قوه قهریه و ایجاد به نوعی حکومت نظامی به طور موقت ثباتی نسبی را به جامعه برمی گرداند اما به طور قطع این رویه نقش همان مسکن موقت را بازی نموده و در درازمدت نتایجی نامیمون را به دنبال خواهد داشت.

در دین مبین اسلام نیز در موارد متعدد و به بهانه های مختلف توصیه های زیادی در مورد رعایت حقوق شهروندان جامعه ، برقراری عدالت و مساوات در میان مردم ، رسیدگی به وضع معیشتی آحاد جامعه و برقراری نعمت امنیت که همه و همه همچون زنجیره ای انفکاک ناپذیر رابطه مستقیمی با هم دارند شده است و همواره بزرگان دین و ائمه اطهار برلزوم رعایت این موارد در سطح جامعه تاکید ورزیده اند.

با روی کار آمدن دولت نهم و بالتبع آن تغییرات گسترده ای که در سطوح مختلف مدیریتی جامعه به وقوع پیوست مسئولین جدید رویکری دیگر گونه را در اداره کشور پیش گرفتند رویکردی که در همان ابتدا از نظر بسیاری از کارشناسان کارآزموده کشور ، رویکردی تجربه شده و البته اشتباه بود به گونه ای که بسیاری از آنها با گوشزد نمودن این مسئله که دیگر زمان آزمون و خطا در مورد اداره کشور به پایان رسیده و هم اکنون باید با درس گرفتن از گذشته و به کار بردن تجارب بدست آمده در سطح ملی و بین المللی به اداره امور پرداخت ، عاقبت در پیش گرفتن این رویه را نامیمون و اشتباه قلمداد نمودند و در نتیجه همان طور که پیش بینی می شد امروزه وضعیت اقتصادی جامعه از شاخصه های خوب و راضی کننده ای برخوردار نیست.

بخش خصوصی دچار بحران شده و بسیاری از بنگاههای اقتصادی این بخش با خطر ورشکستگی روبرو شده اند و بالتبع آن در همین راستا به جای تولید، اشتغال و به کارگیری قشر بیکار جامعه بسیاری از این موسسات به تعدیل نیرو پرداخته و تعداد جدیدی را به بیکاران جامعه اضافه کرده اند ، در بخش دولتی نیز وضعیت چیزی به همین منوال است و کشور در رکود اقتصادی وحشتناکی به سر می برد ،ذخایر ارزی صندوق ذخیره کشور صرف وارداتی شده است که به جای تعدیل بازار ، نه تنها گرانی را بر آن حاکم کرده اند بلکه باعث توقف تولید داخلی گشته اند، ارزاق عمومی و مایحتاج اصلی مردم به طور سرسام آوری با افزایش قیمت روبرو بوده و جالب اینکه این افزایش قیمت نه تنها به تولید داخلی و تولید کننده داخلی کمک نکرده بلکه آنها را نیز دچار مشکل نموده است ، کشاورز و صنعت گر تولید کننده با بحران متقاضی روبرو است و بازار نیز با بحران عرضه کنندگان دست و پنجه نرم می کند ، در استانی مانند تهران که مرکز تولید انواع و اقسام مرکبات و محصولات جالیزی و کشاورزی و گندم و ... می باشد قیمت همین اقلام در بازار وحشتناک است و البته این موضوع در بخشهای دیگر از جمله صنعت و معدن و... نیز صدق می کند ، نرخ بیکاری در  به شدت افزایش یافته و جالب اینکه با این وضعیت از یک سو و با توجه به اینکه استان کرمان به عنوان قلب تپنده صنعت و معدن و کشاورزی و ذخایر خدادادی کشور مطرح است اما از لحاظ اشتغال و اشتغال زایی با بحران روبرو است و حتی در مورد جذب منابع مالی برای راه اندازی کارگاههای زودبازده کرمان کما فی السابق در رتبه های آخر قرار دارد ، قیمت مرکبات ،سیب زمینی ،پیاز و... با اینکه جزوتولیدات همین استان محسوب می شوند اما در بازار به چنان قیمتی رسیده اند که حتی قشر مرفه جامعه نیز در خرید آن دچار تردید شده است و ....

به راستی آیا مسئولین ما برای یک بار هم که شده به وضعیت اقشار کم درآمد جامعه که اتفاقا اکثریت قریب به اتفاق جامعه تهران یا استان های دیگر  را تشکیل می دهند نگاهی افکنده اند ؟

آیا با توجه به قیمت سرسام آور اقلام و مایحتاج عمومی جامعه مسئولین توقع دارند تا مردم ...

بگذریم به راستی با وضعیتی که جامعه ما اکنون با آن روبرو شده و با توجه به عدم ثبات اقتصادی موجود و ورشکستگی بخش خصوصی ، رکود اقتصادی جاری ، بالا رفتن نرخ بیکاری ، گرانی سرسام آور و بحرانی شدن وضعیت معیشتی اکثریت اقشار جامعه چه انتظاری از بازخورد و نتیجه آن داریم! آیا این حق را به جامعه می دهیم که به سمت فساد و تباهی و فحشا رهنمون گردد ؟ آیا به همین دلایل نیست که سن فساد در میان جوانان به شدت پایین آمده است؟ آیا اگر به این جمله اعتقاد داشته باشیم که ((فقر ریشه و مادر تمام فسادهاست)) . نباید به بخشی از عوام جامعه این حق را بدهیم که با قاچاق مواد مخدر و ... به تامین معیشت خود بپردازند ! آیا به دلیل همین مشکلات اقتصادی نیست که تعدادی از زنان این جامعه که باید الگوی زنان جهان باشند ، مجبور به خودفروشی و یا فرار به کشورهای حاشیه خلیج فارس می شوند ؟ آیا به خاطر همین مسائل نیست که دزدی ،اعتیاد ، نزاع های خیابانی و انواع و اقسام جرائم در جامعه جاری شده است ؟ که در نهایت به امنیت اجتماعی جامعه صدمه خواهد زد . و دهها و دهها مورد و مسئله دیگر ....

آقایان مسئولین امیدواریم که ما را محکوم به سیاه نمایی نکنید چرا که واقعیت جامعه همین است، هم اکنون گرانی به بزرگترین نگرانی جامعه تبدیل شده است و بسیاری از مردم جامعه از این بابت جان به لب شده اند وبسیاری از آنها حتی برای تهیه قوت لا یموت خود دچار بحران هستند و وضعیت جامعه به سمتی پیش می رود که بسیاری از ارزشهای والای اسلامی و انسانی به فراموشی سپرده شده اند و به جای آن دزدی و کلاهبرداری و اختلاس و رانت خواری و پارتی بازی و رشوه و ... رایج شده و متاسفانه این موارد چنان علنی و آشکار شده اند که گویی به صورت یک عرف در جامعه قلمداد می گردند.

آیا واقعا وقت آن نرسیده است تا مسئولین عزیز کشور در سطح کلان و مسئولین کشور که داعیه غنی ترین  کشور را هم دارد هر چه سریعتر و زودتر از آنکه زنگهای خطر به صدا در آیند فکری اساسی و شایسته را در این مورد بنمایند ؟ آیا بهتر نیست دوستان عزیز به جای ارتباط دادن مسائل اقتصادی و مشکلات در پی آن به مسائل سیاسی و جناحی در اندیشه راه حل اساسی برای خارج کردن کشور از این بحران باشند؟

ما نیز به نوبه خود امیدواریم تا این عزیزان با در نظر گرفتن شرایط و با مطالعه وضعیت موجود اقدامی عاجل را به انجام برسانند و البته مطبوعات نیز در کنار مسئولین ، آنها را در رسیدن به این مقصود به هر طریق ممکن یاری خواهند نمود.

                      ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

پ/ن:از بابت طولانی شدن پست عذر خواهی میکنم؛این معضلات جدیس؛ کمی جدی

به مسئله نگاه کنیم تا ما نسل جوان شاید تونستیم راه کار هایی را ارائه بدیم...

پ/ن:این نوشته قسمتی از مقاله ی که من در جشواره ی خوارزمی در مبحث گرانی

و تورم نوشته بودم(اقتصاد..)؛خوشحال میشم که شما دوستان هم این نوشته رو

بخونید؛در مملکت ما حرف حق زدن چیزی جز.....نداره.کی گوش میکنه؟؟؟حقیقت

 تلخه..همیشه..

پ/ن:ببخشید که من آپ کردم چون نیلوفر و که میدونم نمیتونه؛سروناز جونم که نیست

فعلا گفتم من آپ کنم ؛چون این روزها واقعا  گرفتارم؛همین امشب وقت داشتم...

دوستون دارم......

پاینده و سرفراز باشید و به امید کشوری آباد....

 

نظرات 73 + ارسال نظر
دلشکسته(بیتا) سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:41 ق.ظ http://www.sohrab-sepehry.blogsky.com

شرمنده الان فرصت ندارم بخونم ولی حتما می خونم...به نظر میاد موضوع جالب باشه...موفق باشی....خوشحال می شم به من هم یه سر بزنی...«من در این خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم»

سلام دوست عزیز:
خواهش میکنم...
حتما بهتون سر میزنیم.
پاینده باشید...

مونا سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:07 ب.ظ

اووووووووووووووووووووووووووووولللللللل
شهرزاد جون خودم اول شدم!
:دی
مضوعت خیلی عالی بود.
من خیلی راجع به موضوعت فکر کردم و دیدم حق با توه.
باید اقرار کنم که هم نگارش فوق العاده ای داری و هم ذهنه پویا و فعال.
امیدوارم موفق باشی
سعی می کنم بازم بیام و اگر حرفی داشتم بزنم.
اقتصاد رو خیلی دوست ندارم ولی این موضوع برام جالب بود.
ممنونم عزیزم

به به به مونا خانوم گل:
باش ؛بیا این کاپ برای تو...
:)):دی
ممنونم عزیزم؛
پاینده باشی..
خوشحال میشم؛راجعبش فکر کنی بد نیست...
خواهش میشه..

نگین سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:47 ب.ظ

مثل اینکه سوم شدم نه ؟

برای من تو همیشه اولی عزیزم:))

نگین سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:55 ب.ظ

اول بذار یه خرده فحشت بدم
چشمام اشک زدن میفهمی یعنی چی ؟
الان دارم بینیمو میکشم بالا و تایپ میکنم :دی
خوب
خیلی خوب مسایل رو بررسی کرده بودی
مردم معمولا وقتی میخوان درباره اقتصاد کشور صحبت کنن ... میگن گرونیه همین
هیچکس تا حالا زیاد نشده صحبت کنه
درباره اینکه شاید قیمت های ما با اروپا یکی باشه اما اونجا مردم راحت زندگی میکنن اینجا تن به خودفروشی میدن !!
همین مطلبی رو که نوشتی
چقدر گوش میدن ؟ چقدر اهمیت میدن ؟
تو اگه تلاش میکردی
تا این مطلب رو به صورت یه نامه
واسه مقام بالای این مملکت بفرستی که البته با چند تا پارتی باید مطمئن شی به دستش رسیده .. !! فکر میکنی چه اتفاقی میفتاد
یا جواب داده نمیشد
یا اگه جواب داده میشد و سعی نمیشد تورو ساکت کنن !! با یه سری دلیل یا شایدم وعده نامه تو به دستت میرسید !!

دارم حس میکنم مردم به تنگ اومدن
خدا خوب صبری داره
ولی مردم ایرانیم در مقابل ظلم و سختی هم خوب صبری داره
هر اتفاقی میفته نتیجه کار خودمونه !!
خود کرده را تدبیر نیست

بحث خیلی خوبی بود
امیدوارم مسئولین واقعا به این نکات توجه کنن
به امید اون روز هستم
واقعا !!

غشششششمولک:))))
بده عزیزم راحت باش؛هر چی دوست داری بگو؛مسئله ای نیست؛میدونم زیاد بود..باید ببخشید گلم....
کدوم مردم عزیز من؛این مردم هر چی سرشون بیاد حقشونه ولی به ماها چه که یه مشت ادم بیسواد چندین سال پیش یه حماقت کردن و تو جو بودن؟؟این الان وضع مملکته...
چهار تا بیسواد میشن رئیس فلان جا و یا می رن پای صندوق...
باعث تاسف واقعا...
آره عزیز؛وعده سر خرمن؛این خبرها هم نیست خیلی راحت خفت میکنند؛کسی هم با خبر نمیشه...
مردم به تنگ اومدن ولی حرفی نیزنند؛چون خودشون کردن؛چون نمیخوان؛اگر بخوای همه چی حله..
از بس که رو دارن این مردم...
حقشونه...
ولی باید بگم که ظلم هیچ وقت پایدار نمیمونه...
آره دقیقا ؛خود کرده را تدبیر نیست؛ولی ماها که گناهی نکردیم باید چه نیم؟؟
این جوان های مملکت نابود دارن میشن...
همه چی براشون شده یه آرزو...
وضع خیلی خرابه؛خراب؛هر روز بد تر از دیروز...
خوشحالم که مقبول واقع شده...
اگر کنند که نمیکنند؛میکردند که وضع این نبود..بود؟؟
از این امیدها زیاد داشتیم ولی تا به کی؟؟

نگین به یوسف سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:36 ب.ظ

یوسف اولا که تبریک میگم برگشتنتو
ولی اومدی اینجا
قرار شده با همه بچه ها بریزیم سرت بزنیمت
فهمیدی ؟
حالا خودتو آماده کن
حق دفاعم نداری :دی
بعد از اون
خوب میتونی شایعه پراکنی کنی هااا :دی
من که دیگه تورو میشناسم چقدره حاله زنکی !!
نه من سرماخوردگیم خوب شد
عربی هم که قرار بود تو مربی بشی =))
هوارتا بوسسس

آخی گناه داره داداشم؛چی کارش دارین؟؟
دوست داشته بره یه دور بزنه بعد برگرده؛میخواسته نازشو بکشیمممممم....
من ازش دفاع میکنم...
با من صحبت کنید...:دی

یوسف سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:42 ب.ظ http://jesustears.persianblog.ir

سلام بر شهرزادی عزیز..راستش من از اقتصاد زیاد سررشته ندارم..اقتصاد هم مثه همه رشته ها علم خاص خودشو داره که اقتصاددانان ماهر می تونن در مورد نظرهای موثری بدن!..اما خب من خیلی کلی در موردش می گم..اقتصاد کشور ما کاملا بیماره..مثه سیاست و فرهنگش..این بر همه مشخصه..می شه دید که پولدارا روز به روز جیبشون پرتر می شه و فقیرا روز به روز خالی تر..طوری که خونواده های متوسط دارن به طرف فقر می رن و فقیرا به طرف نابودی!!..از اون جایی که کا تحریم هستیم و همه چیز قاچاقه قیمت ها سلیقه ایه..اگه هم قاچاق نباشه انقد گمرک و تعرفه داره که قیمتو ده برابر میاره بالا..از طرفی تولید گاهی کم می شه و اجناس کمیاب..قیمت نفت بالا پایین می ره..سواستفاده زیاد می شه..و هیچ نظارت علمی نیست..اونم بخاطر باند ها مافیایی اقتصادی هست که قیمتو بر اساس جیب خودشون و منافع خودشون تنظیم می کنن..طوری که دولت هم گاهی نمی تونه ریشته ها رو پیدا کنه و حتی قیمت هارو کم کنه..چون از بین بردن اون باندها یعنی فلج شدن سیستم اقتصادی کشور..قوانین اقتصادی درستی هم نداریم..همین تورم که به مردم فشار میاره اصلا بهش توجه نمی شه..آمارها همه اشتباه اعلام می شه و حتی خدمات دولتی و رفاهی هم افزایش پیدا می کنه..اونم بخاطر ضعق دولت و سیاست گذاری های کارشناسانه مسولین هست که بازم کسی بهش اهمیت نمی ده..متاسفانه ما نمی تونیم کاری کنیم جز این که از خرید بعضی اجناس گرون خودداری کنیم تا شاید ضرری باشه برای گرون فروشان!!

سلامم بر یوسف عزیزم:
همینایی که گفتی خودش میشه سر رشته!!!
خیل کلی گفتی و مفید؛نظریاتت درسته عزیزم؛کلا مردم ما باید همین کارو کنند و خود به خود این طور میشه؛وقتی کالایی گرون میشه مردم رو به سوی خرید کالای مشابه با قیمت ارزون تر میرن؛البته اگر برن که بعضی ها فکر میکنند هر چی گرون تر باشه بهتره ...
واقعا باعث تاسف؛بعضی ها رو میشناسم که قبلا در سطح متوسط رو به پایین بودن ولی حالا به قوا تو دارند نابود میشن...
دولت ما تو چی ضعف نداره؟؟
این از فرهنگش که رو به فراموشی داره میره به نوعی بیشتریا دارند غربزده میشن و فقط میگن؛هیچ اقدامی صورت نمیگیره؛اون از سیاستش که افغانستانی که یه روزی همه مسخره میکردند الان از ما جلوتره؛ژاپن به گستره ترین وپیشزفت ها رسیده و با توجه به شرایط خودش گام برداشته و به عنوان ژاپن قدرتمند معروف شده و حالا هم این از اقتصادش که پایه و اساس هر کشوری الان تو ایران بین چی شده..همه چی به گند و نابودی کشیده شده..
گرانی همان طور که گفتم بزرگترین معضله چون به دنبال خودش معضل های بیشتری را به همراه داره..
ممنوم ازت یوسف جون
موفق باشی...

یوسف به نگین سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:44 ب.ظ

آی نفس کش..من الان با لباس تارزانی(!) واستادم و یه قمه چوبی تیغ دار دستمه..هر کس جرات داره بیاد جلو سولاخ سولاخش می کنم!!
نگین جون باید آپدیت بشیم یه رقص جدید پیشنهاد می کنم..رقص میله ای!!!

یوسف جون خودتو کنترل کن داداش؛حالا نگین قشنگم ؛یه چیزی گفت حالا؛جنبه داشته باش دیگه!!!!

یوسف به شهرزادی سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:46 ب.ظ

شهرزاد تو از حالا وکیل منی.هر چی بدخواه مدخواهه به اعدام محکوم کن..

باش داداش؛بدخواه مدخواه داداش یوسف من کی بود؟؟
بیاد جلو؛من تاریخ ؛جغرافیم خوبه؛بیاد تا جغرافیای صورتشو تاریخی کنم...
نبود؟؟؟

فرزاد سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:12 ب.ظ http://petti.blogsky.com

...
بر می گردیم به حرف اونروز من شهرزاد جان یادت هست؟!

پرسیدی یعنی اینقدر واجبه؟!

اره یادم هست؛امری واجب هست فرزاد جان ولی نه در جایی که ادم و از درسو زندگی و دانشگاه بندازه...
تو با پرداختن به این مسئله؛اونم به مقدار زیاد از درسای دیگت موندی..
میدونی من این پروژه رو چند ماه تو دستم بود؟؟
از کارای دیگم هم نیفتادم..هر چیزی در جای خودش مهمه و بر دیگری گاهی الویت داره؛مهم اینه که الویت هاتو درست انتخاب کنی..
همه چی تو جامعه ی امروزی مهم و هیچ چیزو نمیشه ساده ازش گذشت...
ممنونم عزیز دلم..

سلی سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:32 ب.ظ

سلام شهرزادی !
موضوعت خیلی جالب بود !
اولش فک کردم از جایی ورداشتی ولی وقتی فهمیدم مقاله از خودت و با قلم خودته خیلی خوشحال شدم تو دوستام اقتصاد دان هم دارم !
فکر هم کردم در موردش با اینکه چشام از حدقه زد بیرون تا بخونمش ! اولین چیزی که به ذهنم رسید همون طور که بهت گفتم این بود که فهمیدم این اقتصادی که سال دوم میخوندیم و این همه غر میزدیم سر معلم و خودمون واقعا به درد خورد و من تونستم بفهمم که چی به چیه
فعلا باید برم
بازم میام برا پسستت
بای

سلام به روی ماهت عزیزم:
واقعا؟؟؟من خوشحالم :))
معذرت؛باید ببخشید بابت طولانی بودنش...
آره ؛ولی ما به دبیرمون غر نمیزدیم ولی خوب؛خیلی به درد بخوره..خیلی..
فدای تو..
بای بای

سلی سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:34 ب.ظ

این یوسفو باید دار بزنیییییییییییییم !
من پایه ام نگین !
پس سارا کو؟

چرااااااااااا آخه؟؟
جنگ تن به تن میخوای راه بندازید یا صلیبی؟؟
بابا بیخیال..
گناه داره یوسفی...

سلی سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:06 ب.ظ

شهرزادی من باید برم سوئیس

چرا حالا سوئیس؟؟؟

سارا به همه و شهرزاد سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:23 ب.ظ

شهرزاد عزیزم از پاراگراف اول متنت که خوندم و پیوند های آخر موضوع دستم اومد...

موضوع خیلی خوبی رو انتخاب کردی و باید بگم که موضوع من رو برای آپ کردن قاپیدی =))

متاسفانه بخاطر ۲تا کنکوری که هفته آینده و ۲۱ تیر دارم نمیتونم آن لاین بشم و بیام نت....ببخشید که نوبت آپ کردن رو دست شماست.
مرجان عزیزم از تو و بقیه بچه ها هم معضرت میخوام....میخونمتون بعد از اینکه گرفتاری هام حل شد و یک آپ سیاسی باحال هم با شواهد عالی اینجا میذارم.

برام دعا کنین....لطفا!

امضاء:
سارا

سلامم سارا خانومی:
واقعا سته نباشید؛میخوای بگی نخوندی دیگه؟
آره؟؟؟؟؟
دیگه باید ببخشید؛این مربوط میشه به فکر نزدیکمون..:)))))
خواهش میشه عزیزم؛اصلا مسئله ای نیست؛تو فقط به درست برس و نگرن نباش؛این جا همیشه هست؛این موفقیت ها و موقعیت هاس که مثل یه پروانه بخه آرامی روی شونه هامون میشه و اگر نفهمی به همون ارامی که اومده به همان آرومی هم از رو شونه هات میپره..
از لحظه لحظ هات بهره ببر عزیزم...
حتما عزیزم..
فداتشم..

یوسف به سلی سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:24 ب.ظ

سلی رو باید به سقف آویزوون کرد پوستشو زنده زنده کند!!

یوسف؟؟!!!
از تو بعیده

سارا سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:26 ب.ظ

منظور از معضرت همون معذرت بود ها

من نفر اول کنکور میشم .... شک نکنین!

بله بله ؛متوجهم؛تو خودتو زیاد اذیت نکن از تو بدترهاشونم دیدم..
حتما میشم؛حتما...

یوسف به سارا سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:01 ب.ظ

شما نفر اول کونکور شدین..جایزه گلابی بلورین به شما تعلق داره..تشویق کنید..واقعا خسته نباشی!!

دست ؛دست؛
خسته نباشی سارا جونم..

شهرزاد به فرزاد و سلی عزیز: :) سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:40 ب.ظ

از شما ها بیشتر توقع داشتم که راجع به این موضوع بحث کنید یا حداقل نظرات تخصصی بدید...
ناسلامتی درسشو خوندید

کیان سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:58 ب.ظ http://otaghe-aabi.persianblog.ir

سلام شهرزاد خانوم و اعضای گرامی
مطلب خوب و پر مغزی بود و درسته
وبلاگ جالبیه دوستان همه جمعن یوسف شیطون نگفته بودی اینجا هم هستی
ببینم عضو جدید نمیخواین؟
راستی اگه خواستین با هر سه وبلاگم تبادل
میکنما
اینم لاگ هام :
http://mydoom.persianblog.ir :مجازات
http://otaghe-aabi.persianblog.ir : اتاق آبی
http://box-king.persianblog.ir : نظرسنجی بهترین
موفق باشید

سلامم کیان جون:
مرسی..
این مدیرمون بیاد بهشون بگو؛ما هیچ کاره ایم.... :))
ممنونم ازت..
موفق باشی...

مامی سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:39 ب.ظ

سلامم گلم
خواستی بیام منم اطاعت امر کردم و اومدم
سوالایی طرح کردی نمیدونم تو حوصله ی این محفل میگنجه یا نه
ولی خودت خواستی پس بگونجونش
! آیا این حق را به جامعه می دهیم که به سمت فساد و تباهی و فحشا رهنمون گردد ؟ آیا به همین دلایل نیست که سن فساد در میان جوانان به شدت پایین آمده است؟ آیا اگر به این جمله اعتقاد داشته باشیم که ((فقر ریشه و مادر تمام فسادهاست)) .
اینار و توشتی و جواب من به این سوالات
اما حق... ببینم گلم کسی از ما سوالی کرده که بخواییم حقی به کسی بدیم؟
اما عامل فساد که تو جملاتی رو پیوستش کردی. عزیزم کسی که بخواد به بیراهه بره میره چه فقیر چه غنی این به عدم باور ما ادما برمیگگرده نسبت به اعتقاداتمو ن
مجلس هشتم رو دیدیم به عنوان ضعیفترین مجلس نام بردن به خاطر کوتاهی و خیلی چیزای دیگه و دولت نهم هم که زیادی واضحه
مسولین محترم هم سنگ خیلی چیزا رو به سینه میزنن ولی عملا دستشون با کلاش ها و سرمایه دار ها تو یه کیسه هست
راه کار های بدیع و قالب اجرایی هم ارائه میشه که تا بیاد و مطرح بشه و اقایون تایید کنن و شاید اقدامی من و تو دیگه تو این دنیا نیستیم
مطبوعاتمون خیلی روون معضل این مملکت رو عنوان میکنن ولی کی میاد و جواب میده
یک شنبه ها چراغ خاموش رو دیدی؟
پرده از حقایقی برمیداره که تو کشور هست ولی جوابگویی انچنانی نیست که اگر هم باشه فقط توجیه هست و کار شکنی
با این حساب خودت بگو
مرد عمل هست یا نیست؟
حرف و حدیث بسیاره و دیگه حوصله ها صفر
خوش باشی گلم و فعلا

سلاممم مامی جونم:
خوبی؟؟؟
قدم سر چشمان ما گذاشتیتد؛ممنونم...
من این حقا رو به این جامعه میدم؛اگر نمیدادم که دیگه قاط نمیزدم..
درسته فقر ریشه و مادر تمام تمام فاد هاست ولی این فقر منشائش چیه؟؟
همین گرونی...
فرح جون اگر بخوای آرمانی و انسانی فکر کنیم درسته؛یک چیزایی تو ذات همه ی ما هست؛فرقی هم نمیکنه...ولی الان مسئله قاتصاد خراب مملکت ما..
از همه دزدتر همین مجلسیان؛چنتاشون رو میشناسم که...
واقعا باعث تاسف ؛درسته عزیزم؛تا این مملکت درسته بشه؛تا این مردم ما بیدار بشن و این قدر بهشون عرصه ی زندگی تنگ بشه که دیگه رو به نابودی برن هیچ حرکتی صورت نمیگیره...حقشونه...
کی جوابگوی؟؟هیچ کس؛فقط لاپیشونی میکنند و سرپوش میزارند..
مردم که بلا نسبت خر نستند؟؟!!
مردم درسته که وصله هاشون صفر و دیگه حال ندارند و میسازند ولی تا کی؟؟؟
این پرسش های بی جواب همیشه هست و متاسفانه هر کی حرف بزنه تو این مملکت دهنشو میبندند..
ممنونم ازت عزیز دلم....
شاد باشی..
فعلا...

یوسف به کیان سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:50 ب.ظ

کیان جون من خیلی وخته این جااااامتعجبه که تازه دیدی..حالا راستشو بگو این جه ره از کجا آوردی؟!

یوسف به مام سه‌شنبه 28 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:54 ب.ظ

آره منم با مامی موافقم..ریشه همه فسادها از فقره..جوونی که بیکاره و پول نداره حتما به طرف این سرگرمی های ناجور دم دستی رو میاره..

به نظر من که منشائهمشون همین گرونیه و این بیکاری هم پشت اون ولی از لحا جامعه شناسی مشکل اینه که افراد به سوی بعضی از مشاغل زیاد رفتند یه جورایی میشه گفت رابطه ی عرضه و تقاضا دیگه یکسان نیست و همین عامل بسایری از معضل هاست...

نگین به یوسف چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:27 ق.ظ

یوسف چقدر خوشگل شدی
چقدر این لباس تارزانی بهت میادددددد
وای وای
خیلی خوشگل شدی
نیست خوشگل بودی
خوشگل تر شدی
ولی فقط باید چاق تر بشی
تارزانا چاق ترن :دی
فیلمارو ندیدی ؟ :دی

نگین به سلی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:28 ق.ظ

سلی حالا گناه داره
نمیکشیمش
فقط یه خرده میزنیمش =))

یوسف به نگین چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:53 ق.ظ

نه مو چاقی موخوم چیکر؟!..ها مو ای لباسه دوس دروم یره!!
می گم نگین همه م خوان تو فرم باشن بعد تو می گی چاق بشم!! ابدا از من نخواه مثه تو چاق بشم!!!

بنفشه چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:43 ق.ظ


سلام شهرزاد جونی قصه گوی اقتصاد دان


بابا جشنواره
بابا اینکاره
بابا تو دیگه کی هستی دس شیطونو بستی و ....

میخواستم بگم که لطفا با نوشتن این مقاله خواب و خاطر نازک مسئولین رو خدشه دار نکن
اگر قرار باشه اونا به این چیزا توجه کنن کی جیبای تا سر زانو رو پر کنه؟
کی بره سفر استانی؟
کی سونا و جکوزی و ...... رو بترکونه؟
کی دختر صادر کنه
کی مواد مخدر وارد کنه؟
و..........


بابا میگم بزارید در دهن من بسته بمونه دیگه


دوسمت دالم

سلامم بنفشه جون گلم:
بابا؛بابا ؛بابا ول کن دیگه هی بابا بابا راه انداخته::دی
کجاشو دیدی؟؟
ما شیطون را هم درس میدیم اونم با کلاس خصوصی:دی؛خواستی تو هم بیاد درست بدم...
آره بابا؛خودمو الکی خسته کردم...اخرشم هیچی...
واقعا!!!
این اسلام اینا است دیگه؛تابرابری؛حق خوری؛کثافت کاری؛بدبختی...
مردتیکه ی کثافت دور دنیا رو میگرده و همه جور کثافتکاری میکنه و غافل از تمام امور کشور؛وقتی یک موش درو دهاتی و بی سواد میرن پای صندوق؛وقتی معلوم نیمشه چه طور یهو تمام امور مملکت عوض میشه چی از این بیشتر انتظار میره؟؟
چی؟/
خشت اول گر نهند معمار ؛کج....
باعث تاسف؛
بابا تقصیر تو دیگه؛میگم بزار منم هیچی نگ؟؟نمیزاری که تو این مملکت هر کس حرف بزنه اونم صحیح دهنشو میبندد؛..
اصلا ولش کن ؛بیخیال ؛تو اعصاب خوتو هورد نکن عزیزم..
از خودت بگو؛خوبی؟؟
سلامتی؟؟:دی
منم دوسمت دالم عزیز دلم...
ممنوم ازت..

سلی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:34 ق.ظ

گفتم که شهرزادی برا پستت دوباره میام !

به به ؛به به!!!!
سلی خانوم؛مرسی عزیزم...

سلی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:11 ب.ظ

خوب شهرزادی همون طوری که گفتی تموم مشکلات مردم ما از گرونیه ! واقعا گناه ما مردم چیه که تو ایران زندگی میکنیم؟ همون طوری که خودت گفتی اجناس مشابه تو کشور های دیگه خیلی ارزون تر از ایرانه !
اما شهرزاد عزیز که از مسئولین خواهش کردی که بیان و توجه کنن !
دلت خوشه هاااااااااااا !!
اینا همش یه برنامه ی از پیش تعین شده اس ! یه برنامه برای مفت خوری هاشون !!!
اگه مردم تو فقر دست و پا نزنن ! اگه بهشون محتاج نباشن که اینا نمیتونن همین جوری پول نفتو مفت مفت بخورن ! ها؟؟
اصن من میخوام بدونم این همه پول ملت کجا میره؟ کدوم گوری میره ؟؟:دی :دی
آخه میدونی چیه؟
جوون های عراقی و فلسطینی از ماها واجب ترن !!!
ماها با این وضع و با این مسئولین هیچ پیشرفتی نمیکنیم !
حالا هی ملت برن بگن مرگ بر آمریکا !!
حتما هم مرگ به سراغشون می آد !
من نمیدونم چرامردم ما اینقد ساده ان؟؟
ساده هم نباشن راهی ندارن بدبخت ها؟
اصن همین مامان بابای من که معلمن !
بابای من عمرشو گذاشته پای گچ و تخته !!
که چی؟
حقوقش نهر سال یه کوچولو بالا میره اونم به خاطر سابقه اش ! مامانم که اصن بالا نمیره :دی بلکه قیمت ها همین جوری سر سام آور بالاتر میره !!! و اون وخته که دخل و خرج نمیخونه خوب !!!

فقر !
بیکاری !
فساد و فحشا !دزدی !
این همه کثافت کاری و رشوه و ربا !
اینا همش یه برنامه ی از پیش تعیین شده اس !!
تا این چیز ها نباشه بعضی ها نمیتونن بی سر و صدا مفت مفت بخورن !
مردم هم که تتو این مشکلات غرقن دیگه کی حال داره بره ببینه چی شده؟ کی خورده؟کی اختلاس کرده؟؟کی چه غلطی کرده !؟ هر دفعه هم برای اینکه اعتراض مردم در نیاد به یه چیز گیر میده ! این وسط کشوره که داره روز به روز به نابودی میره !!

به قول معلم عربیمون :
ما واقعا متاسفیم :))
(حالا خوبه یه نفر بود :دی :دی
ما جوونا میتونیم چه کار کنیم؟ ماها هم نمیتونیم؟
شاید الان میگی دارم آیه ی یاس میخونم؟ نه عزیزم چیزی که واقیته باید گفته بشه ! من خیلی کار کنم بتونم پای خودمو بکشم بیرون !
این همه فراری ! همون مغز های فراری ! خوب واسه چیه؟ واسه اینه که هیچ ارزشی قائل نیستند برای توسعه ! فقط حرفشو میزنن !!

منو ول کنی همین جوری تا فردا صب واست حرف میزنم:دی :دی

قربونت شهرزاد !


خانه از پای بست ویران است !!

گناه مردم ما حماقت و نفهمیشونه..
مردم ما بخوان میتونه این طور نباشه....حرف توو هم متین؛تا مردم ما محتاجشون هستند میتونند بتازونند اگر نباشند که....
یک مشو حزب ا.. که تمام امورشون دست این مملکت و هر چی دارند از این مملکت باید برن بگن مرگ بر آمریکا نگن که چه طوری زندیگ کنند اون وقت؛یک مشت ادم بیسواد؟؟!!!!
چه انتظاری داری؟؟
خود مردم ما این رو انتخاب کردند..
همان طور هم که تو پست گفتم همه چی گرون شده ولی حقوق مردم ثابت؛این یعنی فاجعه....
این مسئله ای که میگی؛برمیگرده به این که امکانات و ارزش قائل نشدن و تامین نشدن افراد در راه توسعه...
وقتی افراد به طور عادلانه از مزایاشون استفاده و بهر نبرند این میهش دیگه؛این یک پایمد کوچیشه فرار مغز ها...وقتی که از سهمی که در خور خودشون نباشه و ناعالانه باشه به کشورهای دیگه با شرایط بهتر مهاجرتمیکنند...
منم ول کنااا؛بخوام بگم تا صبح میگم.
فدای تو عزیز دلم..
واقعا...

سلی به نگین چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:12 ب.ظ

باشه میزنمیش !
دلم براش سوخت !
نیس گریه کرد و التماس

لیلا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:07 ب.ظ


سلام انگار من اخر شدما
خیلی مقالت قشنگ و خوبهه امیدوارم موفق باشی عزیزم

سلامم لیلا جون:
خوبی خانومی؟؟؟
نه بابا؛آخر چیه؟؟مسئله ای نیست از آخر اولی:دی
مرسی عزیزم...
همچنین
پاینده باشی...

نگین به یوسف چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:52 ب.ظ

تو زیادی لاغر تشریف داری
رو فرم نیستی !!
نخیر کی گفته من چاقم ؟
من ۵۰ کیلوام
خیلی هم رو فرمم
کور بشه چشمه حسود ( یوسف )
=))

یوسف به نگین چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 04:55 ب.ظ

خب نگین جون من از تو فقط ۱۰کیلو بیشترم..نکنه دوست داری وزنم اندازه مرد رویاییت جناب بامشاد بشم؟!

یوسف از دست تو...
بابا دوتاییتون مانکن.....
خوبه؟؟؟

مرجان چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:04 ب.ظ

اوه اوه اوه عجب مطلب توپی

خب یکی دلایلی که رو افزایش تورم تاثیر میذاره , پایین آوردن درصد سود تسهیلات بانکی هم هست .. در حال حاضر مردم با گرونی روبرو هستن ! از طرفی هم تحریم اقتصادی هستیم ! وقتی گرفتن وام واسه عوام مردم راحت باشه مثل این میمونه که یه مقدار پول توی بازار تزریق میشه بعد تقاضا میره بالا چون در ماه اول که مردم وام گرفتن جیبشون پره ! به سرعت میرن سراغ خرید کالا , تقاضا که زیاد بشه متقابلا باید تولید هم بره بالا ولی به خاطر تحریم و گرونیه مواد اولیه تولید زیاد نمیشه و تا اینجا فقط تقاضا زیاد شده .. پس نتیجه میزان کالا توی بازار کم میشه و گرونی بیشتر میشه و خلاصه درصد تورمم میره بالا ... تازشم اون وامی که مردم عادیه بی سرمایه میگیرن مگه چقده ؟ زیاد زیادش 5 میلیون دیگه شاهکار کنن ده میلیون ! حالا با این مبلغ کم توی این گرونی و تورم آیا میشه سرمایه گذاری کرد و این پول رو انداخت توی کار که جبران سودش و پرداخت قسطش کنه و تازه یه درآمد ناچیزی هم به وام گیرنده برسه ؟ پس از همون اول معلومه که این وام یا واسه پرداخت قسمتی از قرض و قوله ها از بانک گرفته میشه یا واسه دود کردن و رفتن به هوا

موضوعه بحث برانگیزیه ! کلا من از اینجور بحثهای مردونه خیلی خوشم میاد اکثر اوقات هم توی بحث مردای فامیل شرکت میکنم و کنترل بحثشون میافته دست من کلی میذارم سر کارشون

الفرارررررررررررررر

خوبی شهرزادی ؟ :دیییییی

سلامم مرجان خانومی:
بین عزیز من:تورم یعنی چی اصلا؟؟!!!از نظر علم اقتصاد افزایش بی رویه و مداوم سطح قیمت هاست...
علت تورم هم نابرابری عرضه و تقاضای کل در جامعه استو این فزونی به افزایش قیمت ها برزو میکنه...
اگر افزایش پول درجامعه با افزایش تولید هماهنگ نباشه سبب تورم میشه؛مثلا:دولت برای تامین هزینه های خودش؛میاد اسکناس چاپ میکنه؛تزریق این پول جدید به اقتضاد باعث افزایش درآمد مردم میشه و به دنبال آن تقاضای مردم برای کلا و خدمات بالا میره...این تقاضا با افزایش قیمت ها همراه ؛و اگر در جامعه بین حجم پول درگردش و عرضه ی کالا و خدمات تناسب وجود داشته باشد قدرت خرید پول کاهش پیدا میکنهو این امر چیزی جز تورم نیست...
ما باید سیاست های انقاضی و انبساطی(حجم پول در گردشمون هم درست کنیم)و میشه همین تسهیلات بانکی وام یا نرخ تنزیل و سپرده های قانونیو همچینین سیاست های مالیمون بانک یکی از معضلات تورم هست اونم در سطح خیلی کم...

مرجان به سلی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:10 ب.ظ

همه مشکل ما نه تنها گرونی , بلکه تقسیم ناعادلانه درآمد مملکتمون هم هست ! متاسفانه درآمد فروش نفت به همه شهروندهای ایرونی نمیرسه .. این باعث میشه که عده ای پول و پله دار باشن و بقیه هم فقیررررررررررر

اکثرمون زیر خط فقریم ! خط فقر یعنی سطحی که درآمد مردم در اون سطح ماهیانه 500 دلار باشه ! حالا به نطرت چند درصد مردم ایران ماهیانه بالای 500 دلار حقوق میگیرن که توی خط فقر نگنجن ؟

درسته مرجان جون:تقسیم ناعادلانه نتها در درآمد بلکه در کلیه ی مزایای اجتماعی نقش داره؛درآد و ثروت یکی از مزرایای وابستس...
کلا توزیع درامد ان هم به مقدار عادلانه با یک اصل اقتصادی رو به رو اونم اینه که؛در گروه های بالای درامدی در مقایسه با اراد کم درامد ممیل نهایی به مصرف کم تر و در نتیجه میل نایی به پس از نداز بیشتره به همین دلیل؛نابرابری در توزیع درامد سبب افزابش پس از انداز ملی میشه و این امر سبب افزایش رشد سرمایه گذاری و بیشتر اقتصادی میشه..
فقر هم دسته بندی داره اگر مایل باشی بیشتر میگمکسی که فقیر هست با فقر مطلق یا زیر خط فر می فرق داره...
مایل باشید براتون بیشتر میگم..

مرجان به بنفشی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 06:12 ب.ظ

من کاملا باهات موافقم

کی قرص اکس به یوسف و موشی بفروشه ؟ ((=

یوسف چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:08 ب.ظ

پول نفت پس می ره تو سفره کیا؟!..
اگه گفتین!!

من از این قرصای اکس می خوام با طرح پلی بوی!!

سلی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:27 ب.ظ

من از همتون مانکن ترممممم

سلی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:28 ب.ظ

شهرزادی منمیخوام رییس جمهور بشم !!
میشه؟

مرجان چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:29 ب.ظ

من میگم شهرزی داره اقتصاد یا مدیریت میخونه

نه ؟ پس کله پزی داره ((=

مرجان چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:31 ب.ظ

هم سیاست مالی و بانکیمون و هم اون سیستم بروکراسی که توی مملکتمون رواج داره هم خیلی توی تورم نقش داره ..

اون توضیحت در مورد عرضه و تقاضا ، درسته ! لُب کلام من هم همین بود

همه چی از ساست های مالی که کوچکترینشونه بگیر تا بیا برو بالا همه چی نقش داره..
آره؛خوب پس زدک به هدف:)):دی

سلی به مرجان چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:36 ب.ظ

واقعا !
ماها همه زیر خط فقریم !
معلم ها که کلا زیر زیر خط فقرن !
من میرم معتاد میشم !
من خودمو مکشم

سلی تو چی میگی؟؟؟
زیر خط فقر یعنی درآمد فرد از سطح حداقل معیشت که میشه درامد لازم برای بقا و حفظ سلامت جسمی و روحی کمتر باشه..تو این طوری هستی؟؟؟؟
همون برو خودتو بکش راحت شیم...
:))
آخی عزیزم این طوری نکن قیافتو آدم دلش میگیره...:((

سلی چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 08:38 ب.ظ





ایی بچه ها ۱۰ روز دیگه کنکوره

سارا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:01 ب.ظ

همچنان زندم تا تو بترکی یوسف

یوسف به سلی و سارا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:25 ب.ظ

سلی تو می تونی!!!حتما تو و سارا نفر اول کونکورین..دیگه خودتون بر سر اون گلابی بلورین یه جور با هم کنار بیایین!!

یوسف جان مرده ی این ادبیات نوشتاریتم..کنکور و این مدلی مینویسن نه کونکور:))
اینو با لهجه ی مشهدی نوشتی یعنی الان؟؟
یعنی الان ضایعت نکیم؟؟؟

یوسف به شهرزاد پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:38 ق.ظ

شهرزادی پستتو در سایت http://www.todaylink.ir ثبت کردم..

مرسی عزیز دلم؛ولی من نتونستم وارد این سایت بشمااااا
به هر جهت ازت خیلی ممنونم...

گیلاس پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:48 ق.ظ http://monzo.blogsky.com

وااااای
بالاتر از سطح سوات من بوود
زیر دیپلم بنویس آبجی
همه که دکتر مهندس نیستن! فکر ما رو هم بکن!!
همنجوری مطلب مینویسین که رییسش هیچی نمیفهمه دیگه!!!
باید در حد بچه دبستانی براشون توضیح بدین تا بفهمن مشکل کجاست!!!

باش آبجی...
فدای تو بشم..
آره واقعا؛یک مشت بی سواد
مملکت ما دست کیا هست؟؟؟!!!
دقیقا؛ممنونم ازت....

سلی به یوسف پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:44 ق.ظ

چیه؟حسودیت میشه؟

کنکورم اینجوری مینویسن نه اینجوری کونکور !
آها جزو لهجه ی مشهدی هس ؟

آره واقعا این یوسف ادبیات نوشتاریس منو کشته..
حالا تو به روش نیار...
گناه داره بچم ذوقش کور میشه....:))):دی

حیتا به مدیران پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 10:42 ق.ظ

یکی منو رووشن کنه.یعنی الان نوبت آپ منه؟!!
به من باید حداقل ۱هفته زودتر بگید

عزیزم شما فردا شب نوبت آپت هست اون طور که من مطلعم؛چون من سه شنبه آپ کردم...
قابل توجه مدیران......

رحمانی پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:44 ب.ظ http://takestan20.blogfa.com/

سلام
از مطلبتون خوشم اومد تو وبلاگم قرارش دادم
با تشکر

سلام:
سپاسگزارم دوست عزیز..

شهرزاد به همه : :) پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:50 ب.ظ http://shahrzad91.blogsky.com

سلامم بشه هاااااااااااااا
هزارتوی تنهایی رو آپ کردمممممممممممممممم

آقا موشه پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 05:45 ب.ظ

سلام بشهااااااااااااااااااااااااااا

من اومدمممممممممم

اوه چه خبره بابا تورم بابا نگرانیییییییییی
به به عجب پست آب داری شهرزاد گمونم باید یه دوساعت بخونم یه دو ساعتم روش فکر کنم یه دو ساعتم بیام کامنت بزارم

چه خبر کی زندس کی مرده

مرجان کوووووووووووو ؟؟؟
کوجای مردی خدارو شکر
دلم برا همه تنگولیده

*****
عمه حیتای نیلو که نیستش سروی هم امتحان داره هنو میادش دلشم خیلی تنگولیده این سارای زلیل مرده مونده واسه شب شنبه یا صبح شنبه خودتونو آماده کنید یکیتون آپ کنید

سارااااااااااااااا اگه آپ میکنی که هیچ اگه نه امروز خبرشو بده عمه آپ کنه نری باز بیای آپ نکنیاااااااا کلتو میکنماااااا

******

آقا موخلص همگی فعلا من برم برگردم

به به سلامممممممممممممممم جناب مدیر؛آقا موشیه سابق خودمون:
خوش اومدییییییییییی:))
پس بیخیال موشی؛زیاد به مخت فشار نیار..همین طوری قبول....راضی به زحمتت نیستم...
همه زندننن شکر خدا و سالم و در صلح:)):دی
پس حیتا جان شما شنبه آپ کن نتونستی زودتر بگو گلم...
برو عزیز خوشحال شدم...
حق نگهدارت..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد